علی بغیری - عضو هیئتعلمی گروه روابط بینالملل دانشگاه بینالمللی اهلبیت (ع)
نتایج تحقیقات سازمان ملل نشان میدهد که دوسوم از جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ شهرنشین خواهند شد. هماکنون، بیش از ۷۰ درصد تولید ناخالص ملی کشورها در مراکز شهری حاصل میآید و شهرها، مراکز اصلی ایجاد بسیاری از مشکلات مشترک جهانی همچون تروریسم، مهاجرت، گرمایش جهانی، بیماریهای واگیردار و آلودگی زیستمحیطی هستند. بهعنوان مثال، ۷۰ درصد از گازهای گلخانهای در شهرها تولید میشوند. همه اینها از افزایش حضور شهرها در معادلات بینالمللی خبر میدهد و در اینجاست که مدیران شهری، خواهان ایفای نقشی مستقل در سیاست جهانی هستند.
شهروندان در بسیاری از کشورها، بیش از آنکه دربرابر سیاستهای کلان کشور حساس باشند، به سیاستهایی توجه میکنند که محل زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. توسعه شهر به معنای توسعه کسبوکار و سطح رفاه آنهاست و با روند رو به توسعه افزایش اختیارات شوراهای شهری و شهرداریها، توقع از مسئولان محلی بیشتر شده است. در پاسخ به این توقعات، مسئولان محلی سعی میکنند با گسترش ارتباطات با همتاهای خارج از کشور خود، محدودیتهای سیاسی و بروکراسی طویل دولتها را دور بزنند و به نحوی سریعتر، در جهت توسعه شهرهای خود با یکدیگر همکاری کنند. همچنین، هیچیک از مسئولان کشوری به اندازه مسئولان محلی از ظرفیتها و امکانات موجود در شهرهای خود مطلع نیستند.
از طرف دیگر، مسئولان کشوری میدانند که واگذاری نقشها به مسئولان محلی و افزایش اختیارات شهرداریها نهتنها به افزایش محبوبیت آنها منتهی میشود، بلکه توسعه شهرها درنهایت به توسعه کشور منتهی خواهد شد، از اینرو دیپلماسی شهری نهتنها از طرف شهروندان و مسئولان محلی بلکه از طرف مسئولان کشوری نیز با استقبال روبهرو میشود. این نوع دیپلماسی، برخلاف دیپلماسی رسمی، هزینهای را متوجه نظام بودجه کشوری نمیکند، زیرا مسئولان محلی با هزینههای ناشی از درآمدهای منطقه خود به آن مبادرت میورزند و از طرف دیگر، روند توسعه را تسریع میکند، زیرا روابط میان مسئولان محلی، کمتر در کشوقوس حساسیتها و تشریفات سیاسی قرار دارد و زبان توسعه و اقتصاد شهرها، راحتتر از طرف مسئولان مربوط در دو سوی مرزها، فهم و درک میشود.
با این حال برخلاف دیپلماسی رسمی، دیپلماسی شهری مدعی است که روند توسعه باید از مسیر جزء به کل عبور کند و در اینجاست که میتواند رقیبی جدی برای دیپلماسی رسمی قلمداد شود. بسیاری از شهرداریهای شهرهای بزرگ، دفتر امور بینالملل فعالی دارند که باوجود ارتباط با وزارت امورخارجه، کاملا از آن مستقل است؛ بهعنوان مثال باوجود تصمیم رئیسجمهور آمریکا در خروج از پیمان زیستمحیطی پاریس، ۴۰۰ شهردار ایالات متحده که نماینده ۷۰ میلیون جمعیت آمریکایی هستند، همچنان پایبندی خود به این پیمان را حفظ کردهاند.
در این بین، لسآنجلس تا ۲۰۱۶، ۱۱ درصد از تولید گازهای گلخانهای خود را کاهش داده است و درصورت ادامه یافتن این روند، تا سال ۲۰۵۰ تولید این گازها را به صفر میرساند. همکاری میان مسئولان شهری با یکدیگر از سطوح دوجانبه فراتر رفته است و سازمانها و گروههایی همچون سی ۴۰ (با هدف توسعه پایدار زیستمحیطی)، ۱۰۰ شهر منعطف، شهرهای متحد و حکومتهای محلی، سران شهرهای جهانی و شبکه شهرهای قدرتمند در سطح چندجانبه به توسعه دیپلماسی شهری مشغول هستند. همچنین، بسیاری از شهرها درپی تعمیق روابط دوجانبه، تفاهمنامههای خواهرخواندگی با یکدیگر منعقد کردهاند.
شهرهای خواهرخوانده یا شهرهای دوقلو بهدنبال آن هستند که روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی میان خود را در جهتی مؤثر ارتقا دهند. قراردادهای اینچنینی به بعد از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۷ بازمیگردند که البته هدف اصلی در آن زمان حفظ صلح و سازش بوده است، با این حال روزبهروز بر نقش این قراردادها در حوزههای اقتصادی افزوده شده است. هماکنون ۱۷ شهر در ایران نیز مجموعا با ۸۲ شهر از کشورهای مختلف دنیا تفاهمنامه خواهرخواندگی منعقد کردهاند و جالب آن است که باوجود قطع کامل دیپلماسی رسمی میان ایران و ایالات متحده، تهران و لسآنجلس خواهرخوانده هستند.
آبادان، دلیجان، گرگان، همدان، اصفهان، کرمانشاه، مراغه، مشهد، قم، رشت، ساری، شیراز، تبریز، ارومیه، یزد و زنجان از دیگر شهرهایی هستند که با همتاهای فرامرزی خود خواهرخوانده شدهاند. در این میان، تهران با ۲۱ تفاهمنامه در صدر و بعد از آن به ترتیب اصفهان با ۱۲ و تبریز با ۱۰ تفاهمنامه در مقامهای بعدی قرار دارند. با این حال، مشکلات بیشماری مانع از رشد کمی و کیفی دیپلماسی شهری در ایران شده است که ازجمله آنها باید به غلبه مرکزگرایی در امور داخلی و سنگینی نظام اداری دولتی، سیطره نگاه سیاسی بر دیپلماسی شهری و وجود حساسیتهای فرهنگی اشاره کرد، این درحالی است که این نوع دیپلماسی میتواند در جهت کاهش تنش در سطوح بینالمللی و منطقهای و تأمین نیازهای کشور، بهویژه در دوران تحریمهای یکجانبه آمریکا، توسعه دیپلماسی عمومی و حفظ ارتباط با مردم کشورهای قدرتمند، پرفایده باشد.