بخش اول | بعد از «معاهده وستفالیا» در ۱۶۴۸ ما شاهد آغاز دورهای به نام «دوره وستفالیا» بودیم که بیش از ۳ قرن طول کشید. در این دوره دولت-ملتها یا حکومتهای ملتمحور شکل گرفتند که به تدریج به تنها بازیگر قانونی و رسمی تبدیل شدند و وظیفه تأمین نظم و امنیت در داخل و تنظیم روابط خارجی را بر عهده داشتند. در این دوره، روابط دیپلماتیک کشورها اساسا با محوریت دولتها و توسط نمایندههای رسمی آنها به صورت دوجانبه و دولت به دولت [۱]صورت میگرفت و از اینرو در عرصه دیپلماسی شاهد نقشآفرینی انحصاری و بلامنازع حکومتها و نمایندههای آنها هستیم. از نیمه قرن ۲۰ به بعد ما شاهد بروز تحولات ژئوپلیتیکی، سیاسی، اقتصادی، علمی و فناوری در جهان هستیم، بهنحویکه این تحولات موجب تغییر در ماهیت، ابعاد و کارکرد دیپلماسی سنتی گردید و دانش واژههای جدیدی، چون «دیپلماسی عمومی [۲]» و «دیپلماسی موازی [۳]» مطرح شدند. این برهه که به دوره «پُست وستفالیا» مشهور شد با رویدادهایی بزرگی، چون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان نظام دوقطبی، انقلاب در عرصه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، وقوع پدیده جهانی شدن، افزایش آگاهی عمومی ملتها، شبکهای شدن جهان و تغییر فضای نظام جهانی از محوریت سیاست به اقتصاد و فرهنگ همراه بود و تأثیرات بنیادی در زمینههای مختلف از جمله در دیپلماسی سنتی داشت، بهنحویکه شرایط برای نقشآفرینی بازیگران جدید در عرصه دیپلماسی فراهم شد. در این فضای متفاوت و با ورود بازیگران جدید به عرصه دیپلماسی، دانش واژههایی، چون دیپلماسی علمی، دیپلماسی ورزشی، دیپلماسی اقتصادی و دیپلماسی شهری مطرح شد که مبین این واقعیت بود که دیگر دولتها به تنهایی قادر به نقشآفرینی در عرصه تعاملات بینالمللی نیستند و دیپلماسی سنتی قادر به پاسخگویی به پیچیدگیهای فعلی جهان دیپلماتیک نیست. در واقع بازیگران جدیدی، چون سازمانهای غیردولتی، نهادها و سازمانهای سطح محلی، گروههای فشــــــار، انجــــمنهای تخصــــصی، شرکتها و گروههای تجاری و نخبگان علمی در زمینههای متنوع ســـیاســـــی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی به ایفای نقش پرداختند. در بین بازیگران جدید، شهرها و بازیگران شهری در قالب «دیپلماسی شهری» به سرعت مطرح شدند و بهطور روزافزونی به نقشآفرینی در سطح فراملی و بینالمللی پرداختند. در واقع شهرداران و مسئولان شهری، نهادها و سازمانهای شهری و دیگر گروههای فعال شهری در شهرها شروع به نقشآفرینی در زمینههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، توسعه، امنیت در مقیاس منطقهای و بینالمللی کردند و نشان دادند شهرها میتوانند در عرصه دیپلماتیک فعالیت مؤثری انجام دهند. نقشآفرینی شهرها در دیپلماسی شهری در قالب ۲ نوع دیپلماسی دوجانبه و دیپلماسی چندجانبه مطرح شد. دیپلماسی دوجانبه شهری شامل همکاریهای شهر با شهر است که به صورت بینالمللی و تفاهمنامههای دوجانبه ظاهر میشود، تفاهمنامههای دوجانبه شهرها در قالب «خواهرخواندگی» یکی از مهمترین نمادهای این نوع دیپلماسی است. وقوع چالشها و تهدیدات طبیعت پایه و انسانمحور متعدد مانند سیل، زلزله، خشکسالی، آلودگی هوا، ترافیک، حاشیهنشینی، ناامنی و جرم شهرها را به سمت همکاریهای بینالمللی چندجانبه سوق داده است و در این فضا «دیپلماسی چندجانبه» شهری مطرح شده است. در چارچوب دیپلماسی شهری چندجانبه، سازههای منطقهای و بینالمللی با حضور نمایندههای شهرها تأسیس شدند که «سازمان شهرهای متحد و حکومتهای محلی [۴]»، «شهرداران پیامآور صلح»، «انجمـــــــــن خواهرخواندههای بینالمللی» و «کنگره قدرتهای محلی و منـــــطقهای اتحادیه اروپا» برخی از آنها هستند. شهرهای کشورهای مختلف با عضویت در این سازمانها و در قالب دیپلماسی چندجانبه به ارائه تجربیات برای حل معضلات و چالشهایمـــــــشترک میپردازند.
۱- G2G
۲ - Public Diplomacy
۳ - Paradiplomacy
۴ -UCLG