این جمله را زیاد میشنویم که دولت در سال آخر، دنده را خلاص و در عمل امور کشور را رها کرده است. شاید به دو علت در افکار عمومی چنین احساسی وجود دار د. نخست اینکه چنین روندی در دولتهای قبل و بهویژه دولت احمدینژاد وجود داشت و دوم اینکه فشارهای اقتصادی، تورم، افزایش قیمت ارز و... تشدید شده است و مهار نمیشود. ضعف مدیریت و نابهسامانی و بهویژه ناهماهنگی در بخشهایی از تیم اقتصادی دولت، قابل انکار نیست. چندی پیش رهبرمعظم انقلاب هم به آن اشاره کردند، اما تأکید ایشان بر این بود که رهاشدن کارها بهحال خود، احساس نمیشود.
واقعیت این است که فشارهای بینالمللی بهسردمداری آمریکا علیه کشور ما بسیار سختتر از گذشته و حادتر از دوران دفاعمقدس است. روش محاصره اقتصادی و تحریمها بهوضوح از دولت احمدینژاد آغاز شد. در آن مقطع روش برخورد با این فشارها انکار مسئله بود. رئیسجمهور وقت با بهکاربردن تعبیر «تحریم نمندی!» آن را بهسخره گرفت. این رفتار شاید اگر برای جنگ روانی با دشمن لازم بود، در جنگ اقتصادی جواب نمیداد. آن دولت درآمدهای نجومی حاصل از فروش نفت را که هنوز مشمول تحریم نشده بود و قیمت هر بشکهاش به صددلارهم رسید، بهفنا داد و صرف زیرساختهای اقتصادی کشور نکرد.
اگر هیچ تحریمی هم صورت نمیگرفت، بعد از آن دولت، اقتصاد بهسراشیبی میافتاد. مردم با احساس همین خطر بود که فرمان قوهمجریه را بهدست کسی سپردند که شعارش تعامل با دنیا و رفتارش اجرای برجام بود. مخالفان برجام خیلی دوست دارند دروغی را که خودشان ساختهاند، بهباور مردم بنشانند، اما واقعیت این است که برجام را عناصر داخلی با همکاری عاشقانه اسرائیل و عربستان و مرتجعین منطقه زمین زدند. برجام با همه اشکالهایی که بهگمانم تیم مذاکرهکننده بیش از همه از آنها باخبر بودند، میتوانست به سرمایهگذاریهای خارجی بسیاری منجر شود. یک اصل مسلم دیپلماسی میگوید سرمایهگذارخارجی برای امنیت داراییاش تلاش میکند و اگر آن سرمایهها وارد کشور میشد، در عمل تحریم از کشور رخت برمیبست. اکنون از آن شانس و فرصت فاصله گرفتهایم، اما دولت روحانی تا پایان عمرش میتواند دوباره به ملت ایران تنفس تازهای بدهد.
انتخابات آمریکا با هر نتیجهای برای ما یک فرصت است؛ صرفنظر از اینکه چه کسی رأی بیاورد، میتواند فرجهای برای تعاملهای بین المللی کشورمان با کشورهایی از جمله چین و اتحادیه اروپا باشد. حتی میتوان به تعامل و نه مذاکره با آمریکاییها فکر کرد. فراموش نکنیم که سیاست خارجی همهجای دنیا مبتنی بر منافع ملی است. هر دولتی تلاش میکند منافع مردمش را افزایش دهد یا در وضعیت بغرنجی مانند ما، خسارتهایش را کمتر کند. بهنظر میرسد روحانی میتواند از تجربه دیرین خود در دو دهه گذشته باز هم بهره بگیرد و نتیجه تعاملهای تازه را بهعنوان یک هدیه به دولت بعدی بسپارد. منفعت ملت، فراتر از هر ارزش دیگری است و البته منفعت ملت یعنی منفعت نظام و انقلاب اسلامی.