صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معرفی کتاب‌هایی برای زیستن در دنیای همواره آنلاین

  • کد خبر: ۵۲۲۶۴
  • ۲۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰
خوب می‌دانیم اینترنت روی تاریک هم دارد. ما نمی‌خواهیم به جنگ فناوری برویم و همه آنچه به ما عرضه کرده است، نادیده بگیریم، فقط می‌خواهیم بفهمیم زندگی در جهان همواره آنلاین‌بودن و در هم‌زیستی با فناوری به چه مهارت‌ها و ابزارهای روانی و ذهنی نیاز دارد. اینجا چند کتاب معرفی کرده‌ایم که در مسیر زندگی در جهان همواره آنلاین به شما کمک می‌کند.

الهام یوسفی | شهرآرانیوز - جای چیزی در زندگی‌مان خالی است! می‌دانیم حالمان چندان‌که باید، خوب نیست. می‌دانیم بخشی از این بدحالی را به‌واسطه هم‌نشینی دائم با چیزی داریم که به آن می‌گویند «اینترنت». بی‌انصاف نیستیم، اینترنت به ما خدمات حیرت‌انگیزی عرضه کرده است. وقتی اعماق یک جنگل یا یک جاده ناشناخته گم‌شده‌ایم، مسیریاب اینترنت راه را برایمان پیدا کرده است. اینترنت ما را به جهان بی‌منتهای اطلاعات متصل کرده است. همین‌که در روزهای کرونایی با امواج می‌توانیم باهم گفت‌وگو کنیم، چهره یکدیگر را ببینیم و اندکی از دل‌تنگی‌مان را بکاهیم، مدیون اینترنت هستیم. اما خودمان خوب می‌دانیم این فناوری روی تاریک هم دارد. ما نمی‌خواهیم به جنگ فناوری برویم و همه آنچه به ما عرضه کرده است، نادیده بگیریم، فقط می‌خواهیم بفهمیم زندگی در جهان همواره آنلاین‌بودن و در هم‌زیستی با فناوری به چه مهارت‌ها و ابزارهای روانی و ذهنی نیاز دارد. این همان مهارتی است که به ما کمک می‌کند جهان را بهتر بشناسیم. اینجا چند کتاب معرفی کرده‌ایم که در مسیر زندگی در جهان همواره آنلاین به شما کمک می‌کند.

 

داستان زندگی ما کم‌عمق‌ها

 

 

زندگی مداوم در فضای مجازی چه اتفاقاتی در زیست بیولوژیک ما رقم می‌زند؟ کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» با داده‌های علمی به ما ثابت می‌کند که کارکرد مغز ما در ارتباط دائم با فضای مجازی در حال تغییر است. حتما شما هم از نداشتن تمرکز گله دارید؛ از اینکه نمی‌توانید به‌طور مداوم روی یک موضوع تمرکز کنید. بیشتر فکر می‌کنید این نداشتن تمرکز به‌علت کارهای گوناگون شماست. ممکن است همین‌طور باشد، اما این کتاب واقعیت دیگری را پیش روی شما می‌گذارد. این کتاب می‌گوید مغز ما همچون بقیه اندام‌های بدنمان می‌تواند تغییر کند و مثل ماهیچه‌ها که اگر ورزش کنیم، ورزیده می‌شوند، اما اگر رهایشان کنیم، سست و ناتوان خواهند شد. ما به‌صورت روزمره به مغزمان آموزش می‌دهیم که روی هیچ چیزی تمرکز نکند. در پرسه‌زنی‌های مداوم اینترنتی، از صفحه‌ای به صفحه دیگر می‌پریم. صفحه شخصی‌مان را بررسی می‌کنیم، سراغ صفحه کاری‌مان می‌رویم، صفحه دوستانمان را می‌بینیم، سری به اینستا می‌زنیم، اما روی هیچ‌یک نمی‌مانیم و از آن عبور می‌کنیم. فاجعه اینجاست که هوش مصنوعی بر اساس علایق ما هزاران پیشنهاد وسوسه‌انگیز مقابلمان می‌گذارد و ما به همه‌جای این هزارتو سرک می‌کشیم. ما به مغزمان آموزش می‌دهیم که روی چیزی نماند، حرکت کند و عبور کند. خیلی طبیعی است که مغزمان آموزش می‌بیند و به مرور زمان قدرت تمرکز‌کردن را از دست می‌دهد. ایده اصلی کتاب این است که ما در زندگی مداوم در جهان مجازی روزبه‌روز کم‌عمق‌تر خواهیم شد. سطحی وسیع، همچون اقیانوس با یک بند انگشت عمق! این کتاب به ما کمک می‌کند یاد بگیریم مغزمان را از چنین آسیب‌هایی محافظت کنیم.

 

تجاوز به تنهایی و سکوت

 

 

به نظر می‌رسد حضور مداوم و هرروز و هرساعت ما در اینترنت و پرسه‌زنی‌های بدون محدودیتمان، فقط کارکرد مغز‌مان را از بین نبرده، بلکه چیزی بزرگ‌تر را هم از ما گرفته است. هیاهوی دنیای مدرن، ما را از چیزی دور کرده است که فلاسفه آن را سرچشمه تفکر و روان‌شناسان آن را وضعیت مهم برای حیات روان می‌دانند. به نظر می‌رسد این ایده که گذشته بهتر از اکنون بوده است، چندان هم تخیلی نیست. کتاب «پیاده‌روی و سکوت در زمانه هیاهو» می‌خواهد همین موضوع را به ما یادآوری کند. انگار آدم‌های گذشته حال‌وروز بهتری داشته‌اند، درحالی‌که رفاه مادی امروز را نداشته‌اند! آن‌ها چیزی داشتند که شاید از این فاصله به آن بگوییم آرامش! یا اگر خیلی کم‌توقع‌تر باشیم، بگوییم تجربه اضطراب کمتر! چشم‌هایتان را ببندید و برای لحظاتی فکر کنید چه چیزهایی را در گذشته تجربه می‌کردید و امروز ندارید. شب‌ها سر به آسمان‌گرفتن و ستاره‌ها را نگاه‌کردن، فرصت قدم‌زدن و تماشای جزئیات جهان. راستش آن چیزی که جهان فناوری بلعیده است، زمان نیست، اگرچه آن هم هست، اما خب! ما به همان اندازه با داشتن فناوری در زمان صرفه‌جویی کرده‌ایم. آن چیزی که فناوری از ما گرفته، سکوت است. فناوری به‌طرز بی‌رحمانه‌ای سکوت روانی و خلوت ما را کشته است.

 

فناوری کاوشگری‌های ما را نابود کرده است و حالا ما رؤیای خلوت و سکوت داریم. چیزی که به نظر می‌رسد حتی اگر آن را داشته باشیم، دیگر نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم. چون دچار اضطراب‌های ناشناخته دوری از فضای مجازی خواهیم شد. این کتاب می‌خواهد به ما یاد بدهد که در پیاده‌روی و سکوت و به‌دور از هیاهوی زمانه برای خودمان وقتی بگذاریم، اگر می‌خواهیم خلاقیت و تفکر ما نابود نشود. کتاب به ما کمک می‌کند که اندکی بیشتر بدانیم در چه وضعیتی گرفتار شده‌ایم و همین خودش نیمی از راه‌حل است.

 

خود ترسناک ما در آینه کلان‌داده‌ها

 

 

قبل از آنکه به معرفی یک کتاب کاربردی برای رهایی از اوضاعی بپردازیم که در آن گرفتاریم، برای رفع خستگی یک کتاب جذاب به شما معرفی می‌کنیم. احتمالا اسم کتاب «همه دروغ می‌گویند» را شنیده‌اید. نویسنده در این کتاب حقیقت بزرگی را درباره ما پیش رویمان می‌گذارد. اینکه ما هیچ‌وقت در نظرسنجی‌ها و مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهایمان حقیقت را بیان نمی‌کنیم، اما در جست‌وجوهای گوگل، خود واقعی‌مان را نشان می‌دهیم. دیتای موتور جست‌وجوی گوگل به ما نشان می‌دهد که جهان مشغول فکرکردن به چه چیزهایی است! نتایج صادقانه و آمار تکان‌دهنده این کتاب به درد پژوهشگرانی می‌خورد که می‌خواهند کنه بشر امروز را درک کنند. ما به‌واسطه داده‌های گوگل می‌توانیم درک درست و معتبری از رفتارهای اجتماعی داشته باشیم. اگر کنجکاو هستید بدانید زیر پوست افکار ظاهری بشر متمدن امروزی چه می‌گذرد، این کتاب را بخوانید. کتاب به‌طرز جذاب و شوخ‌طبعانه‌ای ما را با واقعیت‌های تلخ و تکان‌دهنده گونه بشر در جهان مدرن روبه‌رو می‌کند.

 

از زندگی چه می‌خواهیم؟

 

 

حالا که در ۲ کتاب اول درباره بلا‌های فضای مجازی بر سرمان صحبت کردیم، بهتر است در آخرین کتابی که به شما معرفی می‌کنیم، راه‌حلی هم پیش پایتان بگذاریم. احتمالا واژه «بولت‌ژورنال» را بار‌ها در فضای مجازی دیده‌اید؛ دفتر‌هایی پر از نقاشی‌های رنگارنگ و عکس‌هایی با خودکار‌های مارک‌دار. اما این واقعیت بولت‌ژورنال نیست. کتاب «برنامه‌ریزی با روش بولت‌ژورنال» یک روش ساده است تا ما یاد بگیریم مهارت زندگی‌کردن در دنیایی که همه چیز‌های مهم را از ما گرفته و نداشتن تمرکز و سرشلوغی را جایگزین آن کرده است، چگونه به‌دست بیاوریم. کتاب برنامه‌ای عملی است که به ما فرصت اندیشیدن درباره خودمان را می‌دهد. ایده اصلی کتاب این است که گوشی‌مان را برای زمانی کوتاه در روز خاموش کنیم، بنشینیم و دفتری را مقابلمان بگذاریم و درباره چیز‌هایی که مدت‌هاست به آن فکر نکرده‌ایم، بیندیشیم. کافی است یک دفتر ساده و یک مداد داشته باشیم و بعد زمانی کوتاه از روزمان را به خودمان اختصاص دهیم. این‌گونه می‌توانیم نسخه شخصی خودمان را برای زندگی بنویسیم و به سمت زندگی آگاهانه حرکت کنیم، هدف‌هایمان و انگیزه‌هایمان را بشناسیم و برای زندگی فکر کنیم. این یک برنامه کاربردی برای فلسفیدن شخصی است.
 

زیستن مداوم در فضای مجازی، ایده‌ها، هدف‌ها و روش‌هایی را به ما قبولانده است که مال ما نیست و فقط تصور می‌کنیم که باید آن‌گونه باشیم، اما وقتی به سمت آن حرکت می‌کنیم و آن را به دست می‌آوریم، احساس خوشبختی نمی‌کنیم. چون ما نمی‌دانیم از زندگی چه می‌خواهیم! ما آگاهانه زندگی نمی‌کنیم. ما ناخودآگاه بر اساس نسخه سبک زندگی سلبریتی‌های فضای مجازی زندگی می‌کنیم. با دقت و تأمل روی زندگی شخصی‌مان، شاید به این نتیجه برسیم که باید مسیر را عوض کنیم، باید سرعت زندگی‌مان را کم کنیم، باید آن‌چنان باشیم که خودمان می‌خواهیم. به نظر می‌رسد این کتاب می‌خواهد به ما کمک کند که در چهل‌سالگی وقتی به گذشته نگاه کردیم، حال بهتری داشته باشیم.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.