مدتی است در برنامه کتابباز، یاسین حجازی، نویسنده و پژوهشگر، به خوانش و تحلیل تاریخ بیهقی میپردازد. به نظر میرسد اینگونه روایت، دلهره مخاطبان از خوانش تاریخ بیهقی را کم میکند. در این بین، نقدهایی به نوع خوانش حجازی وجود دارد که در این باره نظر مهدی سیدی، مصحح تاریخ بیهقی و پژوهشگر خراسانی را جویا شدهایم که در ادامه میخوانید.میت خواندن این اثر مقتدر فارسی، میافزاید ین نثر کهن میپردازد.
لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز - بهره مخاطبان امروز از خواندن «تاریخ بیهقی»، متنی متعلق به یک هزار سال قبل چه میتواند باشد؟ متنی که روایتگر چگونگی به قدرترسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری اوست. ویژگیهای این متن کهن چیست و مخاطبانش کدام دسته از دوستداران ادبیات میتوانند باشند؟
مدتی است در رسانه ملی و در برنامه کتابباز، یاسین حجازی، نویسنده و پژوهشگر به خوانش و تحلیل این نثر کهن میپردازد. او با پررنگکردن وجهه روایی و ادبی تاریخ بیهقی، به بیان نکتههای اجتماعی این متن پرداخته و با استفاده از تعبیرات و اصطلاحات امروزی، تاریخ بیهقی را شبیه به متنی داستانی روایت میکند. به نظر میرسد اینگونه روایت، دلهره مخاطبان از خوانش
تاریخ بیهقی را کم میکند و از طرفی بر اهمیت خواندن این اثر مقتدر فارسی، میافزاید که اینها را از نظرهای مخاطبان برنامه
کتابباز در فضای مجازی میتوان پی برد. در این بین، نقدهایی به نوع خوانش حجازی وجود دارد که در این باره نظر مهدی سیدی، مصحح تاریخ بیهقی و پژوهشگر خراسانی را جویا شدهایم که در ادامه میخوانید.
تپق نمیزند
«سخن بیهقی نمک و لطافت و ملاحت دارد و خواندن و حتی گوش سپردن به آن برای هر فارسیزبانی که حتی اهل قلم نباشد، مناسب است.» مهدی سیدی که با همراهی دکتر محمدجعفر یاحقی، تصحیح تاریخ بیهقی را در سال ۸۸ با انتشارات سخن، منتشر کرده، این را بیان میکند و با اشاره به بیهقیخوانی یاسین حجازی در برنامه کتابباز میگوید: به نظر من آنچه به تازگی در رسانه ملی در خوانش متون کهن رایج شده، بسیار خوب است. آقای حجازی هم کلمات و جملات را درست ادا میکنند. طبیعتا فردی که آشنایی کمتری با تاریخ بیهقی داشته باشد، در خواندن حتی نیم صفحه یا یک پاراگراف از آن، تپق خواهد زد؛ کلمات را نادرست میخواند یا جمله را بسامان نخواهد خواند. اما ایشان درست میخوانند و همه کس نمیتواند این کار را بکند.
البته مطمئن هستم آقای حجازی چندینبار بیهقی را خوانده، توضیحاتش را دیده و بعد به خودش اجازه داده است که بیاید و در رسانه ملی درباره بیهقی صحبت کند.
کلمه نابیهقی
نویسنده کتاب «فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه»، اما نقدی بر بهره حجازی از بعضی تعبیرها در هنگام خوانش تاریخ بیهقی دارد که به آن هم اشاره میکند: در یکی از برنامههای بیهقیخوانی آقای حجازی، شنیدم که ایشان رفتار ریاکارانه مسعود غزنوی در مقابل سلطان محمود را به ادکلنی شبیه دانست که درصد بالایی الکل دارد. یعنی اینکه ریا خیلی زود میپرد و آن رفتار اشتباه، خودش را نشان میدهد. خوب ایشان چندین بار کلمه ادکلن را تکرار کردند که من این کلمه را در تحلیل تاریخ بیهقی و سخنش نمیپسندم و آن را «کلمه نابیهقی» میخوانم. ببینید، خود بیهقی میگوید: «من چنان سخن بگویم که خردمندی مرا عیب نگیرد.»
جملهای روان و گوشنواز و چرا باید در کنار این نثر دلانگیز، از کلمهای مانند ادکلن برای تحلیل بهره برد. کلمهای که بدشنوا و بدموسیقی است. به نظر من وقتی گوش شما با موسیقی بیهقی کوک میشود، بعضی کلمات را دیگر به زبان نمیآورید. اگر من جای ایشان بودم از کلمه عطر به جای ادکلن استفاده میکردم.
نزدیک به لحن بیهقی بخوانیم
این شاهنامهپژوه که چند سالی است به خوانش تاریخ بیهقی و تحلیل آن در فرهنگسرای فردوسی و اکنون در فضای مجازی پرداخته است، به این هم اشاره میکند که در خوانش بیهقی توجه به صوت و حال و هوای لحن نگارنده تاریخ بیهقی اهمیت دارد: هر چه در خوانش تاریخ بیهقی به لحن و تن صدای بیهقی نزدیکتر شوید، کلامتان برای مخاطبان دلنشینتر میشود، حتی اگر متوجه متن شما نشوند. ابوالفضل بیهقی، از مردم خراسان بزرگ است. خراسانی که چهاربخش داشته؛ ربعی از آن در نیشابور، ربعی در مرو و دو ربع دیگرش در افغانستان و بلخ بوده است. بیهقی هم زاده بیهق است و لحن و گفتارش حال و هوای خراسانی دارد، اما تن صدای آقای حجازی این حال و هوا را منتقل نمیکند. البته نمیگویم حتما باید خراسانی بود و بیهقی را خواند، اما خوانشی نزدیک به لحن بیهقی خیلی مهم است.
سیدی اضافه میکند: وقتی گویش خراسانی، زبان مادری شماست، نثر بیهقی را بهتر میفهمید و بهتر میتوانید آن را بازخوانی کنید و به آن لحن نزدیکتر هستید. اینگونه متن بیهقی گوشنواز میشود و میتوان از کلام بیهقی لذت بسیار برد. چون بیهقی مهندس کلمات است.
سحرگری بیهقی با جزئیات
حجازی در برنامه کتابباز، ابوالفضل بیهقی را سِحرگری میداند که توجه او به جزئیات و پرهیز از قضاوت، اثرش را از متن تخت تاریخی تا آسمانخراش ادبیات ارتقا داده است. متنی از قرن پنجم به مثابه متنی داستانی که حتی فراموش میکنیم کلاسیک است. سیدی هم میگوید: تاریخ بیهقی هم تاریخ است و هم ادبیات و البته جنبه ادبی آن غالب است. او بیان میکند: جنبههای ادبی تاریخ بیهقی، مفیدتر، کارآمدتر و لازمتر از جنبههای تاریخی آن است. این کتاب ۱۰ سال زندگی سلطان مسعود غزنوی را روایت میکند که البته یک ده هزارم تاریخ کشور ماست.
اما بیهقی با روایت زیبای جزئیات ما را به خلوت دنیای حکام میبرد. این روایت اوست که موجب آشنایی ما با پشت پرده زندگی حکمرانان ایران و درباریان میشود. ما نمیدانیم در ردههای بالا چه میگذشته و چه زد و بندهایی بوده است، اما بیهقی با ادبیات خود، ما را مهمان ۳ هزار سال تاریخ کلی پشت پرده زندگی پادشاهان و حکمرانان ایران میکند.
خواندن تاریخ بیهقی به درد همه میخورد
اما فایده بیهقیخوانی چیست. متنی هزارساله که اطناب دارد، سرشار از تمثیل و استشهاد و کلمات و اسمهای ناآشنا و دشوار است. مصحح تاریخ بیهقی در این باره نیز میگوید: خواندن تاریخ بیهقی، به درست نوشتن ما در نثر کمک میکند و به درد همه میخورد. برای روزنامهنگاری که گزارش مینویسد. برای داستاننویسان و شاعران و هر فارسیزبانی تا واژگان و فصاحت و بلاغت را بیاموزند. چنانکه محمود دولتآبادی میگوید در کلیدر متأثر از لحن و زبان و اصطلاحات تاریخ بیهقی بوده است.
عبدا... کوثری هم میگوید در ترجمه آثار آمریکای لاتین یا ادبیات کلاسیک انگلستان، نثر بیهقی مشکلگشای اوست و دائم آن را مطالعه میکند در حالی که گلستان جوابش را نمیدهد. شاملو هم به همه توصیه میکرد، بیهقی بخوانند. پس برای هر که میخواهد چیزی بنویسد، خواندن تاریخ بیهقی و اگر برایش سخت است گوش سپردن و شنیدن خوانشهای دیگران از این اثر سترگ مؤثر است و بهدردش میخورد.