شهید سرلشکر خلبان اسدا... محمدی در یکم فروردین ۱۳۳۱ در روستای چکنه سفلی، از توابع شهرستان قوچان، چشم به جهان میگشاید. او فرزند اول خانواده است.
زهرا بیات | شهرآرانیوز - شهید سرلشکر خلبان اسدا... محمدی در یکم فروردین ۱۳۳۱ در روستای چکنه سفلی، از توابع شهرستان قوچان، چشم به جهان میگشاید. او فرزند اول خانواده است. مرحوم پدرش، سیفا... محمدی، کارمند راهسازی است و امورات زندگی از این طریق برای آنها میگذرد. در سال ۴۲ همزمان با اینکه اسدا... تحصیلات ابتدایی را در دبستان بهادری قوچان به پایان میرساند، خانوادهاش به مشهد مقدس مهاجرت میکنند.
با این جابهجایی، اسدا... هم به دبیرستان نصیرزاده مشهد میرود تا تحصیلش را در رشته ریاضی ادامه دهد. پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال ۴۸ علاقه فراوانش به پرواز و آسمان عاملی میشود تا برای ثبتنام در نیروی هوایی به تهران برود. سرانجام یک سال بعد او پس از شرکت در امتحانات علمی و عملی، بهعنوان دانشجوی خلبانی به استخدام نیروی هوایی در میآید.
بازگشت به وطن
پس از چندی، برای گذراندن دورههای تخصصی خلبانی هواپیمای فانتوم به آمریکا و پایگاه آموزشی ویلیامز ایافبی در ایالت آریزونا اعزام میشود. از همدورهایهایش در این پایگاه میتوان به خلبانان کدیور، بیژن حاجیمیرزایی، احمد بیگی، سپید موی آذر و ذنوبی اشاره کرد. سرانجام سال ۵۲ برای اسدا... سال بازگشت به وطن است. او در همان سال دوره پرواز با هواپیمای اف ۵ را با نمره ۹۵ با موفقیت به پایان میرساند و به ایران برمیگردد.
پایگاه هوایی بوشهر، پایگاه هوایی شهید نوژه و گردان ۳۲ شکاری مقاصد بعدی او هستند تا اینکه در سال ۵۷ دوره آموزشی آموزگاری هواپیمای اف ۴ را نیز با موفقیت به پایان میرساند و بهعنوان خلبانی باتجربه در نوژه میماند.
تیزپرواز کمان ۹۹
شکلگیری انقلاب شرایط ویژهای به کشور میبخشد و او و همگردانیهایش در خلال روزهای پیروزی در بهمنماه، به حراست از تأسیسات پایگاه هوایی نوژه میپردازند. با شروع سال ۵۹ و درگیریهای مرزی میان ایران و عراق، خلبان باتجربه پایگاه برای پروازهای شناسایی شبانه انتخاب میشود و از این طریق جزئیات تحرکات دشمن را در مرزهای غربی به اطلاع فرماندهان میرساند. با وجود چنین مسئولیتی، معمولا ساعت ۴ یا ۵ بامداد به خانه بازمیگردد.
با آغاز حمله سراسری عراق در ۳۱ شهریور ۵۹، او که در مأموریت تهران بهسر میبرد، به پایگاه مهرآباد میرود و سحرگاه یکم مهرماه همراه دیگر تیزپروازان نیروی هوایی در عملیات غرورآفرین کمان ۹۹ از پایگاه مهرآباد به قلب خاک عراق اعزام میشود و پس از انجام موفقیتآمیز مأموریت خود به میهن برمیگردد.
پدرانهای در جنگ
روزهای اول جنگ همزمان است با بهدنیاآمدن تنها فرزندش، فرزندی که بهدلیل بیماری از همدان به تهران منتقل میشود و اسدا... بهطور مداوم در بین مأموریتهای سنگین اول جنگ که گاهی به ۳ مأموریت در روز نیز میرسد، برای دیدن فرزندش به تهران میرود و ساعتی بعد بازمیگردد تا در عملیاتی دیگر به مواضع دشمن یورش ببرد.
در سحرگاه ۲۳ مهر ۵۹ اسدا... با پرواز بهسوی اهدافی در خاک عراق و شناسایی کامل آن به پایگاه نوژه بازمیگردد. عملیات دیگری ندارد و دعوت یکی از دوستانش را میپذیرد. بهدلیل تخلیهشدن پایگاه از خانوادهها، خلبانان بیشتر اوقات را با همدیگر میگذرانند. او آن روز ناهار در منزل یکی از خلبانان، که چند روز بعد به فیض شهادت میرسد، میهمان است، اما در تماسی از او خواسته میشود برای انجام مأموریتی دیگر رأس ساعت ۱۰ صبح عازم شود، این است که رو به دوستش میگوید: تا ناهار را گرم کنی برگشتم.
مورس مفقودی
در اتاق بریفینگ دسته پروازی با سردستگی سرگرد خلبان محمودی، بهعنوان شماره یک با کابین عقبی ستوان باقری و سروان خلبان محمدی، به کابین عقبی شهید مصطفی صغیری شماره ۲ انتخاب میشوند. منطقه عملیاتی ۱۵۰ کیلومتر در عمق خاک عراق است. هدف عملیات انهدام تأسیسات و ستون زرهی درحال پیشروی به نقطه صفر مرزی است.
برای شناسایینشدن راداری، ۲ جنگنده در ارتفاع بسیار پایین بهسمت هدف پیش میروند. خلبان محمودی که ۲ روز پس از این عملیات هواپیمایش در آسمان بغداد هدف قرار میگیرد و ۱۰ سال را در اسارت دشمن میگذراند، درباره عملیات ۲۳ مهر ۵۹ گفته است: «از پشت آخرین تپه که در آمدیم، با ستونی از تانک و نفربر مواجه شدیم. آتش سنگینی بهسوی ۲ هواپیما روانه شد. در پاسخ، بمبها بهصورت موفقیتآمیز به اهداف کوبیده شد. من درحال مانورهای پس از تخلیه بمبها بودم که ناگهان مورس چتر نجات را شنیدم. زمانی که چتر نجات عمل میکند، هواپیماهای اطراف صدایی دریافت میکنند که به آن مورس میگویند. به خلبان باقری گفتم صدای مورس را شنیدم. باقری به آینه جنب خود نگاه کرد، اما اثری از شماره ۲ نبود.»
۴۰ سال بیخبری
هر ۲ خلبان پرنده شماره ۲، مفقودالاثر میشوند. در خلال سالهای بیخبری، اخبار متفاوتی از زندهبودن خلبان محمدی میرسد. خلبان آزاده محمدی نوخندان، در دوران اسارت تصویر کلاه هلمت سالمی را با نام اسدا... محمدی در موزه جنگ عراق میبیند. اسرای دیگری نیز اسم ایشان را بر روی دیوار زندان ابوغریب دیده بودند. ضمن اینکه در ۲۵ مهر ۵۹ نیز اسدا... در رادیو مصاحبهای دال بر سلامتیاش انجام داده بود.
با همه این اوصاف عراق هرگز زیربار زندهبودن او و کمکخلبانش نرفت و این ۲ عزیز بیش از ۴۰ سال است که ناپدید هستند. هیچ نشانی از او و همراهش به دست نیامد، اما در سال ۸۲ پنجاهوشش لوح یادبود بهنشانه ۵۶ خلبان مفقودالاثر که هیچ اثری از آنها به دست نیامده است، در قطعه ۵۰ بهشتزهرای تهران نصب شد؛ یکی از این لوحها نام «سرلشکر شهید خلبان اسدا... محمدی» را بر خود دارد.
پیروز آسمان
مصطفی صغیری در مرداد ۱۳۳۴ در کرمانشاه متولد شد. پس از پایان تحصیلات در مهر ۱۳۵۳ به نیروی هوایی پیوست و پس از سپری کردن دوره پیشرفته پرواز در آمریکا، در اواخر سال ۵۵ به ایران بازگشت و بهعنوان خلبان اف ۴ انتخاب و به پایگاه نهم شکاری منتقل شد. او در جریان عملیات ۲ فروند جنگنده ایرانی در صبح روز ۲۳ مهر ۱۳۵۹، کمکخلبان اسدا... محمدی بود که از سرلشکر خلبان مصطفی صغیری نیز مانند اسدا.. محمدی هیچ اطلاعی در دست نیست.
او مانند همه خلبانان ارتش، روبهرو هواپیمای جنگی عکسی به یادگار دارد. شیوه ایستادن یا نشستن خلبانان در برابر هواپیمای جنگنده، بهصورت سنتی، ثابت و مشخص است، اما او ژستی متفاوت در برابر هواپیمای جنگنده گرفته و تصویری تاریخی و دلنشین از خود به یادگار گذاشته است که این همان تصویر است.
کمان ۹۹؛ بزرگترین یورش ایران در جنگ تحمیلی
محسن ظهوری، پژوهشگر تاریخ شفایی: صدام جنگ با ایران را با ورود نیروهای زمینیاش به ایران و بمباران هوایی فرودگاههای اهواز، تهران، همدان، سنندج، تبریز، بوشهر، کرمانشاه و اسلامآباد در ۳۱شهریور۱۳۵۹ آغاز کرده بود و ۳ ساعت پس از آن، طعم نخستین پاسخ ایران را چشیده بود؛ زمانی که ۸جنگنده فانتوم در عملیاتی بهنام انتقام، ۲پایگاه هوایی شعیبیه و کوت را در خاک عراق بمباران کردند.
انتقام، عملیات کوچکی بود؛ چیزی برای سرگرم نگهداشتن عراقیها تا عملیات اصلی زیر نظر فرمانده نیروی هوایی طرحریزی شود. سرلشکر جواد فکوری دستور طرحریزی عملیات گسترده هوایی به خاک عراق را صادر کرد و طرح ۹۹صفحهای آن در آخرین دقایق شب ۳۱شهریورماه آماده شد. تا صبح، پایگاههای هوایی تهران، همدان، بوشهر، تبریز، دزفول، شیراز و اصفهان مشغول آمادهسازی هواپیماهایی بودند که باید با طلوع خورشید عملیات را آغاز میکردند.
نخستین روز پاییز آخرین سال دهه ۵۰ برای عراق خوشایند نشد. عملیات سایه البرز که طرح عملیاتیاش کمان۹۹ نام داشت، همزمان با نخستین دقایق بامداد آغاز شد. عراق تا ظهر آن روز، شاهد حضور ۱۴۰فروند هواپیمای بمبافکن شامل ۴۸ فروند جنگنده اف ۵ پایگاه تبریز، ۴۰ فروند جنگنده اف ۵ پایگاه دزفول، ۱۶ فروند فانتوم پایگاه همدان، ۱۲ فروند فانتوم از پایگاه بوشهر و ۱۲ فروند فانتوم از پایگاه تهران بر آسمانش بود.
جنگندههایی که با پشتیبانی اف۱۴های لب مرز، خود را به فرودگاههای ایران رساندند. خورشید که در غرب عراق غروب کرد، گزارش این عملیات روی میز صدام بود. پایگاههای هوایی بغداد، العماره، نینوا، ذیقار، بصره و کرکوک ویران شدند و فرودگاههای اصلی کشور از کار افتاده بودند. ۲ پالایشگاه نفت کرکوک و بصره خسارت زیادی دیدند و مخازن نفت موصل و تأسیسات گازی کرکوک بهشدت آسیب دیده بودند. اینها جدا از لطماتی بود که به پلهای ارتباطی، تأسیسات نظامی و هواپیماهای جنگی عراق وارد شده بود. عراق تا ماهها پس از این عملیات توان پشتیبانی هوایی از نیروهای زمینیاش را نداشت.