جشنواره فیلم فجر امسال که احتمالا غصهدارترین دوره این رویداد لقب میگیرد، به واسطه کرونا، نمیتوانست محل حضور گسترده مردم باشد. این در حالی بود که «هفت» بدون تفاوت با سالهای قبل برگزار شد و هیچ نکته خاصی که حاکی از پیشرفت باشد، در آن به چشم نمیخورد. در ادامه نگاهی داریم به مهمترین دلایل افول مهمترین برنامه سینمایی رسانه ملی.
به گزارش شهرآرانیوز - برندهای محبوب تلویزیونی فقط محصول کاربلد بودن عوامل نیستند. برنامهسازان البته رکن اصلی چنین آثاری محسوب میشوند، اما ادامه طولانیمدت یک برنامه تلویزیونی، مستلزم مدیریت راهبردی صحیح است. اگر تدبیر مدیران صداوسیما نباشد، برندهایی مثل «نود»، «خندوانه»، «ماه عسل»، و حتی در حوزه نمایشی «پایتخت»، دوام نمیآورند؛ آنچنانکه برخی از برنامههای تلویزیونی محبوب با تغییرات مدیریتی از بین رفتند. یک دهه پس از تولید نخستین قسمتهای برنامه تلویزیونی «هفت» با اجرای فریدون جیرانی، به نظر میرسد که مهمترین برنامه تلویزیونی سازمان در عرصه سینما، از آن صلابت و اثرگذاری سالهای قبلش دور شده و دیگر به عنوان یک مرجع مهم نزد مردم شناخته نمیشود.
جشنواره فیلم فجر امسال که احتمالا غصهدارترین دوره این رویداد لقب میگیرد، به واسطه کرونا، نمیتوانست محل حضور گسترده مردم باشد. در چنین شرایطی، انتظار میرفت «هفت» بار کمرنگ بودن حضور مردم را به دوش بکشد و با کیفیت بالای خود، علاقهمندان به سینما را در جریان ریز مسائل جاری در جشنواره قرار دهد. این در حالی بود که «هفت» بدون تفاوت با سالهای قبل برگزار شد و هیچ نکته خاصی که حاکی از پیشرفت باشد، در آن به چشم نمیخورد. در ادامه نگاهی داریم به مهمترین دلایل افول مهمترین برنامه سینمایی رسانه ملی.
رقبای اینترنتی
یکی از مهمترین مسائلی که در سالهای گذشته برنامههای تلویزیونی را تحتالشعاع قرار داده، رشد تولیدات اینترنتی بوده است. «هفت» هم از این قاعده مستثنی نیست و حالا در شرایطی روی آنتن میرود که رقبای جدی او در فضای مجازی، با محدودیتهای کمتر، به برنامهسازی ادامه میدهند. مهمترین رقیب امسال «هفت»، خود فریدون جیرانی (طراح این برنامه) بود که با
«کافه آپارات» در فضای مجازی برنامه سرحال و باکیفیتی را تولید کرد. وجود برنامههای مختلف دیگر در تلویزیونهای اینترنتی و حتی بخشهای اینستاگرامی مرتبط با جشنواره فجر، انحصار برنامه
«هفت» را شکسته و بهروزرسانی مداوم سازندگان آن را ایجاب میکند؛ اتفاقی که ظاهرا عوامل
«هفت» توجهی به آن ندارند.
آنتن غیر زنده
به درستی معلوم نیست چرا دستاندرکاران برنامه «هفت» و مدیران شبکه سوم سینما به غیرزنده بودن این برنامه تن دادهاند. به طور سنتی، این یک عرف جاافتاده و تغییرناپذیر در همه جای جهان است که مردم با برنامه زنده ارتباط بهتری برقرار میکنند و اعتماد بیشتری به آن دارند. «هفت»، اما از چندی قبل مسیر محافظهکاری در پیش گرفت و با پخش ضبط شده برنامه، از میزان اثرگذاری آن کاست.
بدبختانه این رویکرد فقط به دلیل ممیزی برخی مسائلی که ممکن است گاهی از زبان میهمانان مطرح شود، نبوده؛ بلکه با کاتهای مکرر و پرشهای عجیب در تدوین نهایی، عملا روی اعصاب مخاطب میرود. این در حالی است که جنس میهمانان برنامه که بیشترشان از طیف رسانهای هستند، خطر بالایی را به همراه ندارد و با رعایت برخی اصول حرفهای در عرصه برنامهسازی، میشد از غیرزنده برگزار شدن «هفت» جلوگیری کرد.
بیش از حد آرام
اجرای محمدحسین لطیفی در «هفت» از یک روش ملایم و بدون اتفاق تبعیت میکند. البته طبیعی است که مرد باتجربه و موقری مثل لطیفی، در اجرای «هفت» و رویارویی با هنرمندانی که در کانون توجه قرار دارند، احتیاط به خرج بدهد و چالشها را بر عهده مسعود فراستی و منتقدان بگذارد. با این حال، لطیفی در اجرای برنامه نیز، نهتنها از چالش پرهیز میکند، بلکه ریتم را هم قربانی کرده و با شیوهای کسلکننده گفتگوها را پیش میبرد.
اجرای او از هر گونه اظهارنظری خالی است و به ندرت پیش میآید که حتی حرف یک میهمان را، برای پرداختن به صحبتهای مهمتر یا گرفتن پاسخ سؤال بعدی، قطع کند. به اینها انتخاب بدون خلاقیت سؤالات را هم اضافه کنید که باعث میشوند رغبت بیننده برای تماشای گفتگوهای «هفت» به کمترین حد خود برسد.
میز رسانه
زمانی که اولین فصل برنامه «هفت» طراحی میشد، صحبت از این بود که قرار است این برنامه نسخه سینمایی پروژه موفق «نود» باشد. «هفت» اگر میخواهد سرپا بماند، باید پر از آیتم و تنوع شود تا حوصله بیننده از بخشهای طولانی و یکنواخت آن سر نرود. این برنامه اما، سال به سال آیتمها و میانبرنامههای کمتری را به خود میبیند و در میان همین موجودی فعلی هم تقریبا هیچ خلاقیتی نسبت به دورههای قبلی دیده نمیشود.
تنها نوآوری «هفت» با دستپخت محمدحسین لطیفی و همکاران، اضافه کردن میز موسوم به رسانه است که مجری جداگانهای دارد و قرار است بحثهای رسانهای در آن مطرح شود. بدبختانه این بخش هم که میتوانست با پرداختن به حواشی و واکنشهای فضای مجازی گرم و جذاب شود، رویکردی شبیه به گفتگوهای اصلی در پیش گرفته و محلی برای بحثهای سرد و ملالآور شده است. سازندگان «هفت» در دعوت کردن از میهمانان خوشصحبت و گرم برای این بخش ناتوان نشان داده و به پوشش مجموعهای از گزارههای کلی یا طرح نظرات شخصی چهرههایی که مخاطب چندان شناختی از ایشان ندارد، بسنده کردهاند.
میز نقد
بهجز سالی که اجرای
«هفت» بر عهده رضا رشیدپور بود، تقریبا همیشه مهمترین بخش این برنامه تلویزیونی را میز نقد، با محوریت
مسعود فراستی، تشکیل داده است. برنامه
«هفت»، اما در طراحی امسال میز نقدش هم دچار یک مشکل بزرگ بود که میتوانیم از آن به انحصارگرایی تعبیر کنیم. افت کیفیت میز نقد نسبت مستقیمی با تکراری شدن منتقدان این برنامه دارد و نتیجه کار در برخی نقدهای عجیب به چشم میآید. به عنوان مثال، شاید
«هفت» تنها مرجع سینمایی در جهان باشد که منتقدش در ابتدای فرمایش خود میگوید: «وقتی ما میرویم به سمت اقتباس، یعنی باید آن منبع را ببندیم و بگذاریم کنار»؛ اما درست پس از این جمله، بیش از ده دقیقه، یک نفس به تبیین این موضوع بپردازد که چرا محسن قرایی در ساختن
«بیهمهچیز» داستان
«ملاقات با بانوی سالخورده» را عوض کرده و به منبع خود وفادار نمانده است!
منتقدان
«هفت» آنقدر به کار خود مطمئن هستند که پس از سالها تکرار این جمله که «من فقط با اثر کار دارم»، به خودشان اجازه میدهند دقیقههای طولانی را به تبیین فعالیتهای اقتصادی امیر مهدی ژوله در اینستاگرام بپردازند و نویسنده
«شیشلیک» را بر اساس عقبهاش (و نه بر مبنای فیلمنامهای که نوشته) بکوبند.
مسعود فراستی چهره باسواد و درخور احترامی است که تبدیل به ستون میز نقد برنامه شده و حضورش مخاطبان را به شوق میآورد. اما ترکیب سهنفره منتقدان «هفت» در سالهای اخیر به قدری تکراری و نامنعطف بوده که سعید قطبیزاده، منتقد باوقار، مطلع، باادب و خوشبیان سینما را هم تحمل نکرده تا جای چهرههایی که در دو سال اخیر بارها از بیاناتشان شگفتزده شدهاید، در کنار مسعود فراستی مستحکم و محفوظ باشد؛ کسانی که حالا با تبختر فراوان میتوانند روی آنتن برنامه به مخاطبان گوشزد کنند که میهمان نود میز نقد برنامه «هفت» در یکصد برنامه گذشته بودهاند و این یعنی افتخار کردن به انحصار.
در مجموع، طرح مباحث در میز نقد «هفت»، در دو سال اخیر، به شدت گزینشی و دلبخواهی شده و این موضوعی نیست که از چشم مردم پنهان بماند. وقتی یک منتقد، به طور متوسط ده بار در هر برنامه، با بیمبالاتی حرف دوستانش را قطع میکند یا بین صحبتهای همکارانش متلک و پارازیت میپراند، طبیعی است که بیننده تلویزیونی آزردهخاطر شود. بدتر اینکه مسعود فراستی جدی و سختگیر نیز، در دو سه سال اخیر، به این رویه غیرمؤدبانه فقط لبخند میزند.