کلانتری - قاسمی – رحیمزاده | شهرآرانیوز - هجدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد روز گذشته همزمان با آغاز مراسم اختتامیه سیونهمین جشنواره فیلم فجر تهران به کار خود پایان داد؛ جشنوارهای که امسال هم پیش از شروع با چندروز بلاتکلیفی درباره برگزاریاش و در حینبرگزاری با حاشیههایی همراه بود.
دوباره تأخیر، بلاتکیفی و بیبرنامهگی
امسال مسئولین یکعذر و بهانه خوب داشتند: شیوع ویروس کرونا و وضعیت ناپایدار مشهد. سابقه برگزاری جشنواره در مشهد مطمئنمان میکرد این تأخیرها به شیوع کرونا ارتباطی ندارد و امسال هم با بیتدبیری و مدیریت ضعیف طرف هستیم؛ هجدهمین جشنواره فجر مشهد امسال یک اقدام عجیب دیگر هم داشت؛ انتشار ناگهانی فراخوان سیمرغ خراسانیها در روزهای ابتدایی جشنواره. به نفس مبارک این اقدام کاری نداریم، به اینکه حداقل برخی سینماگران خراسانی فرصت پیدا کردند فیلمشان را روی پرده ببینند، اما کجای دنیای سینما، جشنوارهای را سراغ دارید که دو روز قبل از برگزاریاش فراخوان ارسال اثر منتشر کند؟ رسم انتشار جدول اکران هفتهها قبل از برگزاری جشنواره در تمام دنیا احترام به مخاطب و انتخاب و زمانی است که میخواهد برای فیلمها اختصاص دهد. هنوز معلوم نیست چه زمانی جشنواره فجر مشهد میخواهد به این حق مخاطب احترام بگذارد و در روز اول جشنواره جدول اکران سینماهایش را منتشر نکند؟
جشنواره در پاندمی
برگزاری جشنواره در دوران شیوع کرونا موافقان و مخالفان جدی دارد. برخی معتقدند وقتی بیشتر کشورهای دنیا جشنوارههای سینماییشان را یا به تأخیر انداختهاند یا مجازی برگزار کردهاند، چه اصراری وجود دارد که ما در اوج یک پاندمی جشنواره را حضوری برگزار کنیم؟ در طرف دیگر برخی میگویند برگزاری جشنواره با رعایت پروتکلهای بهداشتی میتواند به روحیه مردم کمک کند. حالا جشنواره فیلم فجر با شیوه دوم برگزار شده است. هرچند در روزهای ابتدایی بازشدن آغوش عادل فردوسیپور برای پرویز پرستویی و بعد تصاویری از شلوغی و ازدحام در سالنهای نشست خبری، جشنواره را تا مرز تعطیلشدن برد، اما در مشهد حداقل نبود نشست خبری و فرش قرمز کمی شرایط را آرام و متفاوت میکرد. براساس گزارشهای ما از سینماهای جشنواره فجر در مشهد، «تبسنجی و ضدعفونیکردن دست تماشاچیان در زمان ورود به سینما، به صورت دقیق انجام میشد. در سالن همه سینماها، بین تماشاچیان، ۲ صندلی که برچسب داشت و باز نمیشد، فاصله بود. (در شب اول جشنواره، این برچسبها در تمام سینماها دیده نمیشد) پیش از شروع هر فیلمی نیز از بلندگوی سینما رعایت شیوهنامههای بهداشتی -مانند پرهیز از تجمع و برنداشتن ماسک و ... - یادآوری میشد.»، اما باز هم شاهد برخی تخلفات بودیم: در «سینما آفریقا» که مختص اهالی رسانه بود از هر قشری و سنی تماشاگر دیده میشد. از اینکه برخیها، کودکانشان را هم در این شرایط به سینمای رسانه آورده بودند بگذریم، سؤال اساسی این است که چطور مسئولان برگزاری جشنواره به درجه سنی مخاطبان برخی از فیلمها هیچ توجهی نداشتند.
جدول اکران و از بین بردن یک فرصت
از همان روزهای ابتدایی جشنواره مشخص بود که امسال شور و حال سالهای پیش را نخواهیم دید و برخی با تصمیمی درست قید تماشای فیلمها در بحران کرونا را خواهند زد. بیشتر آنهایی هم که برای دیدن فیلمها آمده بودند خودجوش پروتکلها را رعایت میکردند، مثلا در سالنها از صدای بازشدن بستههای چیپس و پفک و قوطیهای نوشابه خبری نبود و این باعث میشد برای اولینبار فیلمها را بدون سرو صدای اضافه ببینیم. در شرایطی که امسال تعداد سینماهای جشنواره در مشهد افزایش یافت و تقریبا برنامه همه سینماها یکسان بود و حتی همان ۳۰ درصد ظرفیت سینماها هم پر نمیشد باز شاهد این بودیم که حضور مخاطبان در سینما پراکندگی ندارد. یک قسمت سالن سینما خالی بود و بخش دیگرش پرتراکم. شاید در برخی از سینماها «همین تعداد افراد نیز به صورت منظم مدیریت میشدند و از هرگونه تجمعی هر چند کوچک در راهروها ممانعت میشد.»، اما چیزی که ما در «سینما آفریقا» شاهد بودیم حکایت دیگری داشت.
سال گذشته صندلیهای بالکن «سینما آفریقا» به اهالی رسانه اختصاص داشت و امسال تمام سینما برای اهالی رسانه بود. تصمیم درستی که به بدترین شکل ممکن اجرایی شد. همه میدانیم که سینما آفریقا نه استانداردهای حداقلی تصویر را دارد و نه استانداردهای اولیه صدا را. مهمتر از همه اینها در یک جشنواره حرفهای اهالی رسانه فیلمها را جلوتر از مردم میبینند تا در طول جشنواره یک راهنمای تماشا به علاقهمندان فیلمها ارائه کنند. این اتفاق به شور و هیجان کلی جشنواره و بحث پیرامون فیلمها هم کمک میکند. جشنواره مشهد عملا با یکسانکردن برنامه همه سینماها این ظرفیت را از بین برد.
شهرآرانیوز برای اولینبار در رسانههای مشهد با اختصاص یک صفحه ویژه به جشنواره فجر تمام اخبار و حواشی و اطلاعات فیلمها را پوشش داد و در طول جشنواره برای تمام فیلمها یادداشت کوتاه منتشر کرد. بیایید کمی دقیقتر ببینیم در این هشت روز چه فیلمهایی د ر مشهد اکران شدند.
روز اول، «مامان» متفاوت، «ابلق» مردمپسند
هجدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد با اکران فیلم
«مامان» بهکارگردانی آرش انیسی کار خود را آغاز کرد؛ یک فیلم شستهرفته که تصور عام از مادر را که همیشه مفاهیمی، چون گذشت و ایثار و دوستی و مهربانی به آن وصل است، تا حدودی شکست و تصویری تازه از مادر ارائه کرد. «مامان» در روز اول جشنواره انتظارها را برای ادامه جشنواره با کیفیت بیشتر افزایش داد.
در همان روز، فیلم
«ابلق» توانست با بازی متفاوت الناز شاکردوست و البته بازی درخشان هوتن شکیبا توجه مخاطبان را به جلب کند. به نظر میرسد نرگس آبیار را دوباره باید برای ترقیاش در اجرا و کارگردانی ستود، و منتظر ماند تا داستانی درحد و اندازه اجرای او پیدا شود، شاید مثل ناامیدی آبیار از فضای فرهنگی فیلمش، ما هم باید چندان به پیداشدن چنین داستانی امید نداشته باشیم.
روز دوم، روز فیلمهای تاریخی و دفاع مقدس
اکران
«تکتیرانداز» بهکارگردانی علی غفاری باعث شد «ابلق» در روز دوم جشنواره هم بهعنوان فیلم خوب در ذهن مخاطبان بماند. ضعف فیلمنامه «تکتیرانداز» بهویژه نقص شخصیتپردازی نتوانست انتظار مخاطبان را برای تماشای فیلمی جنگی در ژانر بیوگرافی برآورده کند.
فیلم
«مصلحت» ساخته حسین دارابی نیز به دومین روز جشنواره فیلم فجر در مشهد جان داد. این فیلم جسورانه اولین ساخته کارگردانش بود که موفق شد مخاطب را راضی کند تا روایت متفاوت یک روحانی را بهعنوان یک شخصیت سیاسی در اوایل انقلاب ببیند.
این دو فیلم در جشنواره امسال جزو چند فیلمی بودند که قصهشان را بر بستر رخدادهای تاریخ معاصر روایت میکردند. «یدو» به دوران محاصره شهر آبادان در هشت سال جنگ تحمیلی میپرداخت. «منصور» ضمن مرور زندگی شهید ستاری از سالهای دهه شصت میگفت که ایران به دلیل شرایط تحریم امکان خرید هواپیما و جنگندههای هوایی را نداشت. «روزی روزگاری آبادان» اشارههایی به جنگ آمریکا و عراق در سال ۱۳۸۱ داشت. «مصلحت» به دوران ریاست شهید دکتر بهشتی در قوه قضاییه میپرداخت و از درگیری خیابانی گروههای سیاسی در اوایل انقلاب میگفت. «تکتیرانداز» با نگاهی به زندگی شهید زرین، (تک تیرانداز موفق جنگ ایران و عراق) تواناییهای منحصربهفرد او در شکار دشمنان بعثی را روایت میکرد. با این حساب تعداد زیادی از فیلمهای امسال پشتوانه تاریخی داشتند.
روز سوم، روز بهترینها و بدترینها
فیلمی که سومین روز از هجدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد را به یکی از بهترین روزهای این جشنواره بدل کرد، فیلم
«بیهمهچیز» محسن قرایی بود. «بیهمهچیز» در حقیقت فیلمی با همهچیز بود؛ با داستان، با شخصیتپردازی، با جذابیت، با تعلیق و با همه عناصر لازم برای یک فیلم خوب و این را میشد از صدای تشویقهای تماشاگران پس از پایان فیلم نیز احساس کرد. «بیهمهچیز» نمونهای از تأکیدهای درست در قصهگویی، ریتم اندازه، نماسازی و فضاسازی منطقی و شخصیتپردازی بدون هول و هراس خارجشدن بیننده از جریان فیلم و بدون نمادسازیهای بزکشده و تکنیکزدهای بود که مثلا آبیار در فیلم ابلق استفاده کرده است؛ «بیهمهچیز» اگر گاهی از ریل پیرنگ خارج شد، گاهی شخصیتهایش با توجهبه بستر فرهنگیشان انگیزههای نامشخص داشتند یا اصلا اگر «بیهمه چیز» هیچ نداشت، در دقیقترین و صحیحترین معنایش واجد یک «قصهگویی» کلاسیک بود؛ یک پاسخ خوب به آن «اگر جادویی»: «اگر داستان «ملاقات با بانوی سالخورده» در دِهی کوچک در ایران اتفاق بیفتد چه میشود؟»
اکران فیلم کسلکننده
«ستارهبازی» هاتف علیمردانی در سئانس بعدی هم نتوانست حظ تماشای
«بیهمهچیز» را از بین ببرد.
اکران بهترین فیلم جشنواره در روز چهارم
«یدو» بهکارگردانی مهدی جعفری با نگاه متفاوت خود به دفاع مقدس، چهارمین روز جشنواره مشهد را به تأمل فرو برد. این فیلم از آغاز، پرتنش بود، اما پایان زیبای آن جزو تصاویری است که در ذهن مخاطبان جشنواره فجر امسال مانده است. اما هرچه «یدو» توانست خودش را به مخاطب نزدیک کند،
«رومانتسیم عماد و طوبا» ساخته کاوه صباغزاده، برای مخاطب غیرملموس بود. این فیلم فانتزی و رمانتیک با همه رنگولعابهایش نتوانست لحظهای بهیادماندنی در ذهن تماشاگران ثبت کند و همهچیز در سطح باقی ماند.
با همین دو فیلم میتوانیم بگوییم امسال، سال آشتی سینماگران با ادبیات بود. سیمرغ بهترین فیلمنامه اقتباسی سهچهار باری در تاریخ جشنواره فیلم فجر اهدا شده است. تعداد آثار اقتباسی سینمای ایران اینقدر کم است که نمیتوان برای آن یک سیمرغ سالانه در نظر گرفت. امسال جشنواره با چهار فیلم اقتباسی این نوید را میداد که سینماگران دارند با ادبیات آشتی میکنند. از بین چهار فیلم یک اثر یعنی
«روزی روزگاری آبادان» از نمایشنامهای با همین عنوان اقتباس شده بود و بقیه سراغ داستان رفته بودند. کاوه صباغزاده فیلمنامه
«رمانتیسم عماد و طوبا» را از یکی از کتابهای آلن دوباتن اقتباس کرده بود. «بیهمهچیز» اقتباسی از داستان «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فریدریش دورنمات بود و
«یدو» هم نگاهی به «زخم شیر» نوشته صمد طاهری داشت. امسال بهجز فیلمنامه «رمانتیسم عماد و طوبا» بقیه برای دریافت سیمرغ اقتباسی نامزد شدهاند. یادمان باشد که سال گذشته داوران هر چه گشتند حتی یک فیلم اقتباسی هم نتوانستند پیدا کنند.
روز پنجم، روز بیحاشیهها
پنجمین روز با اکران
«منصور»، اثر سیاوش سرمدی، نفس تازهای بود در ریههای جشنواره که لازم بود فیلمی قهرمانانه در خود داشته باشد؛ فیلمی که عالی نبود، اما آنقدر خوب بود که توانست با مخاطب خود ارتباط رضایتبخشی برقرار کند.
«خط فرضی» فرنوش صمدی این لذت را در تلخی خود فرو برد و با بیان قصهای زنانه، پرده از بخشی از اجتماع ناگزیر زنان برداشت.
روز ششم، روز فیلمهای متفاوت
«گیجگاه» اثر عادل تبریزی در ششمین روز جشنواره، بار دیگر خنده را به لب تماشاگر آورد و فضایی متفاوت از دهه ۵۰ به نمایش گذاشت. این لبخندها و حس خوبی که مخاطب از بازی خوب حامد بهداد گرفته بود، زمینه خوبی شد برای اکران یک فیلم بسیار جدی و در عینحال شاعرانه.
«تیتی» از بهترین فیلمهایی بود که در جشنواره امسال اکران شد.
الناز شاکردوست بهترین بازی خود را داشت. هوتن شکیبا جلوهای دیگر از بازی خود را نشان داد و مضمون فیلم درخور ستایش بود. هوتن شکیبا که برای دو فیلم
«تیتی» و
«ابلق» میتوانست جزو نامزدها باشد. در هر دو فیلم در نقش یک آدم لمپن قلدر ظاهر شده؛ با این تفاوت که در فیلم
«تیتی» شخصیت (امیرساسان) وجوه عاطفی پررنگی دارد و همدلی بیشتری را برمیانگیزد. این فیلم اگر امسال جزو نامزدهای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نبود، فقط به این دلیل بود که سال گذشته در یک جشنواره خارجی جایزه گرفته بود و بر اساس قانون جشنواره نمیتوانست در بین نامزدها باشد.
روز هفتم، روز غافلگیریها
«زالاوا»، اولین ساخته ارسلان امیری، در روز هفتم همه را غافلگیر کرد، داستانی متفاوت از حضور جن در یک روستا که نفسها را در سینه حبس کرد نه برای وجود جن، نه بهعلت وحشت که اصلا فیلم در ژانر وحشت نبود، بلکه بهدلیل مردمانی که غرق در خرافات بودند. نکته جالبی که در چند فیلم امسال شاهد بودیم قرارگرفتن شخصیت اصلی مقابل مردم است؛ در «بیهمهچیز» امیرخان مقابل مردمی که او را قهرمان میدانستند قرار گرفت و در
«زالاوا» مأمور انتظامی مقابل مردم یک دِه؛ البته در
«ابلق» هم یک زن مقابل مردم یک محله ایستاد.
در روز هفتم اکران، فیلم
«شیشلیک»، ساخته محمدحسین مهدویان، نتوانست انتظارها را برای فیلمی که از ۲ کمدین مطرح، یعنی رضا عطاران و پژمان جمشیدی، استفاده کرده بود، برآورده سازد. خیلیها از همان روزهای اول منتظر دیدن «شیشلیک» بودند، اما فیلم اصلا آن چیزی نبود که از تصور همکاری محمدحسین مهدویان و رضا عطاران انتظار میرفت.
روز پایانی
روز پایانی هجدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد نیز روز گذشته (۲۲ بهمنماه) با اکران ۲ فیلم
«روشن»، اثر سیدروحا… حجازی، و
«روزی روزگاری آبادن»، ساخته حمیدرضا آذرنگ، به کار خود پایان داد.
بازی خوب رضا عطاران در فیلم روشن بعد دیگری از بازیگری او را نمایان کرد، همچنان که فیلم روزی روزگاری آبادان با بازی محسن تنابنده و فاطمه معتمدآریا بعدی دیگری از فیلمسازی در این جشنواره بود که دقایقی مخاطب را در تله روایت انداخت.
فهرست پر حرف و حدیث نامزدها و برندگان
اینکه انتظار داشته باشیم فهرست نامزدهای اعلامی بتواند همه را راضی کند، امری محال است. بالأخره اسامی بسیاری در ردیف نامزدها قرار نمیگیرد. ولی میزان مخالفتها درباره نامزدها و برندگان سال به سال فرق میکند. امسال از آن سالهایی بود که فهرست نامزدها و برندگان صدای خیلیها را درآورد. در جمع بازیگران نامزد شده که جای هدیه تهرانی، هادی حجازیفر و باران کوثری در آن خالی بود، جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن که همه انتظار داشتند به الناز شاکردوست برسد، به رؤیا افشار برای فیلم «مامان» رسید.
بامزهترین بخش فهرست، مربوط به نامزدهای فیلماولی بود. ۷ کارگردان فیلماولی داشتیم که ۶ نفرشان نامزد شدند و در آخر جایزه به ارسلان امیری برای فیلم «زالاوا» رسید. نام ارسلان امیری را در بخش بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی هم میدیدیم.
فیلم «شیشلیک» که در هیچکدام از بخشهای اصلی نامزد نشده بود، در همان بخشهایی که شانس جایزه داشت هم ناکام ماند تا امسال مهدویان دست خالی جشنواره را ترک کند.
داوران که فیلم «یدو» را در ۱۳ بخش نامزد کرده بودند در پایان برخلاف انتظارها جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را هم به این اثر تقدیم کردند.
نتایج بهترین فیلم مردمی هم که امسال حرفوحدیثهای زیادی به پا کرد امسال برای اولینبار آرای مردمی از سراسر ایران جمعآوری شد. جمعآوری آرای مردمی به عهده سمفا بود. اما در اتفاقی عجیب، در طول ۹ روز فیلم «ابلق» حدود چهارهزار رأی داشت و در عرض چهل دقیقه ۶۰۰ رأی به آرای این فیلم اضافه شد. اینکه بدون تماشای فیلم هم میشد به فیلمی رأی داد، به ابهامات این جایزه اضافه میکرد.