محمدناصر حق خواه | شهرآرانیوز - یک عکس از پنجره هواپیما با منظره غروبی غمگین با یک متن کوتاه و حاصل از دلخوری احتمالی کافی است تا مخاطب عکس فکر کند که گیرنده و منتشرکننده، کسی است که میخواهد کشورش را ترک کند و چه بسا دیگر هم بازنگردد. این، همه آن چیزی بود که طی یکی دو ساعت درباره رضا رشیدپور اتفاق افتاد؛ مجری سرشناس و حالا دیگر پیش کسوت تلویزیون که برای چندساعت همه او را یکی دیگر از مهاجران سرشناس چندسال اخیر قلمداد کردند و فضای مجازی از «استوری» و متن او پر شد.
البته که شایعات عجیب و غریب هم در همین مدت کوتاه دست به دست شد و مردم زیر آخرین پست رشیدپور چندین برابر پستهای قبلی اش کامنت گذاشتند. از ناراحتی و تعجب عدهای و درخواست از رشیدپور برای برگشت به ایران تا خوشحالی و بدوبیراه گفتن بعضی دیگر که برایش آرزوی «برو دیگه برنگردی» میکردند. البته که نه طرف دران دوآتشه و نه دشمنان به ظاهر خونی او، درک پذیر نبودند و رضا رشیدپور حداقل در یک سال اخیر نسبت به گذشته اش حواشی کمتری داشته است و این کم حاشیه بودن باعث میشد که در این چندماه، کمتر زیر تیغ زامبیهای مجازی برود.
اما انگار اتفاقات پانزده سال گذشته و حاشیههای ریز و درشت رشیدپور، هنوز برای بعضی عامل طرف داری یا تنفر بود و برای خیلیها امکان مهاجرت او را چندان دور از ذهن نمیکرد. مجری جوان و جسور اواسط دهه ۸۰ که ستاره آن سالهای تلویزیون بود به ناگاه برای چند سال از تلویزیون محو شد و چندسال بعد از یک شبکه تازه تأسیس ماهوارهای با سرمایه گذاری افرادی که هیچ وقت معلوم نشد چه کسانی هستند سر درآورد. در همان سالها اعلام کرد که اگر کلاهش هم در صداوسیما بیفتد، برای برداشتن نخواهد رفت.
چندسال بعد و با گسترش فضای مجازی با یک تاک شوی داغ و پرسروصدای اینترنتی که اولین برنامه در نوع خودش بود دوباره به سر خط توجه رسانهها برگشت و پس از یکی دو سال با راه اندازی شبکه نسیم به این شبکه تازه تأسیس آمد و برنامه عینک دودی را اجرا کرد. این بازگشت به تلویزیون، مقطعی و در حد یک برنامه نبود؛ رشیدپور از حدود سال ۹۳ تا همین امروز یک تنه در شبکه سه کلی برنامه ساخته و اجرا کرده است. از برنامه «حالا خورشید» که یک برنامه هرروزه صبحگاهی بود و برای مقطعی هم صبح و هم عصر پخش میشد تا برنامه سال تحویل و مسابقه تلویزیونی و برنامه هفت و اختتامیه جشنواره فجر و....
در همه این سالها هم حاشیههای ریز و درشت زیادی داشت. از غش کردن در برنامه حالا خورشید تا حضور مهمانان جنجالی و گفتگوهای داغ و اظهار نظرهای گاه عجیب و غریب که باعث شده بود شایعه مهاجرتش چندان هم بی اهمیت نباشد. یکی دو ساعت بعد از استوری رضا رشیدپور از پنجره هواپیما با نوشته: «اما خودم را جا گذاشتم»، او در صفحه شخصی اش «لایو»ی بیست دقیقهای گذاشت و با تسلط بالایش بر کلمات و آشنایی اش با مخاطب توانست ماجرا را جمع کند. رفتنش از ایران را تکذیب کرد و از علاقه زیاد به کشورش گفت و شنیدن فحش در خاک خودش را لذت بخشتر از هراتفاقی در خارج از ایران دانست. اما شاید همه این کش وقوسها و اخبار ضد ونقیض و همین نوشته را بتوان با یک جمله از لایو رشید پور تمام کرد؛ وقتی که گفت چرا شرایط طوری شده است که هرعکس این چنینی میتواند پیشواز خبری باشد از رفتن و مهاجرت. چرا ذهنیت ما این طور شده است؟