در این یادداشت میخواهم از درختهای متفاوتی صحبت کنم. ستونهای سبز و زرد و سفیدی که در نمایشگاه «درختها»، از سوی سید محمود کاشیالحسینی در «آسمان» رویانیده شدهاند. نمایشگاهی مملو از همین عنصر تکرار شونده و تکراری نشونده. تمام کارهای کاشیالحسینی حول محور همین تجربه میچرخد.
امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - طبیعت همیشه بهترین منبع الهامبخشی بوده است. مثل پیرمرد مهربانی است که ته جیبش همیشه آجیل و شکلات دارد برای آدمهایی که به سراغش میروند و به آن پناه میآوردند. این تنها حرف من نیست. این مطلب را خیلی از شاعران، نویسنگان، فیلمسازان، عکاسان، نقاشان و خیلی دیگر از هنرمندان، بارها اعتراف کردهاند. طبیعت مثل بانکی پر از ایده است که نقاشان کاربلد، فیلمسازان بزرگ، نویسندگان نامدار و شاعران خوشقریحه هر وقت کفگیرشان در کلمه و فرم و محتوا، به تهدیگ میخورد، به سراغش میروند و از آن وام میگیرند.
وامی که اصلا نیاز به ضامن و سپرده ندارد و بدون بهره و بازپرداخت است. منظرههایش عناصری دارد که هیچوقت تکراری نمیشوند. دریا و جنگل و آسمان و گیاه و درخت، همیشه در آثار بسیاری از هنرمندان بودهاند و هیچوقت هم تکراری نشدهاند. این نوشته یک نوع سپاسگزاری از طبیعت است. ولی در مدح عنصری از عناصر بیشمارش هم به حساب میآید. «درختها». جاندارانی که نگاه هنرمندان مختلف به آنها متفاوت است و هرکدام معنای دیگری به غیر از شاخ و برگ از آن برداشت کردهاند. درخت در فیلمهای «آندری تارکوفسکی» معنی متفاوتی میدهد تا نقاشیهای «ایوان شیشکین»، درخت در شعرهای «سهراب سپهری» با نوشتههای «بیژن الهی» فرق دارد.
درختها در زاویه نگاه هر هنرمند، بسته به فرم و ترکیببندی کارشان، کش میآیند، قطورتر یا نازکتر میشوند و سبز میشوند یا میشکنند. ولی در این یادداشت میخواهم از درختهای متفاوتی صحبت کنم. ستونهای سبز و زرد و سفیدی که در نمایشگاه «درختها»، از سوی سید محمود کاشیالحسینی در «آسمان» رویانیده شدهاند. نمایشگاهی مملو از همین عنصر تکرار شونده و تکراری نشونده. تمام کارهای کاشیالحسینی حول محور همین تجربه میچرخد.
درختها را در زوایای مختلف با آبرنگ و آبمرکب، رنگ روغن و اکرلیک و همچنین با قلم فلزی نقش زده است. جنگلی که او تکه تکه با تکنیکهای مختلف روی بوم و مقوا نقش کرده است. هر کدام از تابلوها مربوط به منطقهای از حوالی مشهد هستند. بیشتر مناظر مربوط به پارک وکیلآباد و بقیه مربوط به شاندیز و دیگر مناطق تفریحی و پر درخت هستند. او در کارهای رنگروغنش به نور و فرم بیشتر دقت کرده و به رنگ توجه ویژهای داشته است. هرچند حرکت قلممو در بعضی از کارها کُند و وسواسگونه است، ولی نتیجه کار درخور و خوب از کار درآمده است. این درحالی است که آثار آبرنگ و آبمرکب در نهایت دقت و ظرافت خلق شدهاند.
رنگها در ترکیبی چشمنواز قرار گرفتهاند و سرعت قلممو در حالی که رنگ برداشته بودهاند و نقش میزدهاند به خوبی درک میشود. اثرهایی با قلم فلزی هم در این نمایشگاه قرار گرفتهاند که به خوبی نشان از تبحر هنرمند در نشان دادن فواصل و عمق در کنار ریزهکاریها و همینطور هماهنگی در عین بههم ریختگی دارد. به هرحال او همدوره و شاگرد استاد مرحوم «غدیر صباغیان» بزرگ بوده است. به گفته خودش افتخار شاگردی مرحوم «استاد صبا»، «استاد جلالیان» و «استاد ترمهچی» را داشته است.
آدمی در قدوقوارههای کاشیالحسینی که خود کار آموزش و تربیت نسل جدیدی از نقاشان نوگرا و طبیعتگرا را به عهده دارد، هنوز هم از عشقش به طبیعت و کار کردن در دل طبیعت میگوید. او هنرمندی است که زیاد با کار کردن در فضای بسته میانهای ندارد. وجود آتلیه را برای آموزش میداند و معتقد به این است که برای تولید کار با احساس، باید از فضای آتلیه خارج شد.
ولی روزگار الان خیلی فرق کرده است. مردم فرهنگ خارج شدن نقاش از آتلیه را به راحتی میپذیرند. در حالی که فرآیند خلق اثر در دل طبیعت در آن دوره خیلی توفیر داشته است. آنموقعها دیدن هنرمندی با بوم و سهپایه نقاشی خیلی غریبتر از این روزگار بود. با اینحال عشق به خلوت و سکوت طبیعت، هنرمندان را مجاب میکرد که حتما پی کار را بگیرند و با تمام نامأنوسی این اتفاق، به علاقه خودشان بپردازند. کاشیالحسینی در طول این سالها به ساخت مجسمه و زیورآلات و همچنین هنرهای تزیینی هم در کنار نقاشی به صورت حرفهای پرداخته است.
حاصل سالها فعالیتش در زمینه هنر تا کنون نمایشگاههای گروهی و انفرادی زیادی بوده است. از جمله: نمایشگاه و مسابقات نقاشی رامسر (کسب مقام اول کشوری در رشتههای رنگ روغن و پاستل) ۱۳۵۲، نمایشگاه انفرادی نگارخانه میرک ۱۳۵۲، نمایشگاه انفرای سالن هلال احمر۱۳۵۲، نمایشگاه انفرادی اتاق بازرگانی ۱۳۵۴، نمایشگاه گروهی هتل حیات مشهد ۱۳۵۵، نمایشگاه گروهی نقاشی گلهای آفتابگردان گالری سه رنگ ۱۳۶۷، نمایشگاه گروهی گالری فام ۱۳۶۹ و چند نمایشگاه در خارج از کشور. فاصله بین این نمایشگاه با نمایشگاه قبلترش به قدر ۳۰ سال است. ولی کارهای آبرنگ و آبمرکبش مربوط به امسال و سه، چهار سال قبلترش هستند.
به گفته خودش نه تنها این فاصله بین نمایشگاههایش هست که بین کارهای رنگروغن و آبرنگش هم همین مقدار زمان وجود دارد، ولی در حالی که سیسال فاصله و سکوت قرار داشته بین این نمایشگاه و نمایشگاه قبلیاش، هنرمند ابدا بیکار نبوده است. این ضیافت فرم و رنگ و نقش از بین ۴۰۰ اثر انتخاب شدهاند و به تماشا گذاشته شدهاند. نمایشگاهی که تا ۵ اسفند در نگارخانه آسمان، نبش وکیلآباد ۳۸، برپاست و منتظر بازدیدکنندگان است. پیشنهاد میکنم بروید و از دیدن تاریخ زنده نقاشی لذت ببرید.