امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - ذوق زده کردن من کار سختی است. شاید بگویید: «مگه تو کی هستی؟» باید عرض کنم که واقعا نمیخواهم قمپز الکی در بکنم و ادای این منتقدان همیشه ناراضی را دربیاورم. ولی بنده خیلی سخت از دیدن چیزی یا کسی تعجب میکنم. به عنوان یک آدم معمولی، با قیافه و قدوقواره و سطح شعور و سواد معمولی، سبک و سیاق زندگی و تفکراتم این اجازه را به من نمیدهند که از چیزی ذوق زده بشوم. این هم خیلی خوب و هم خیلی بد است! اینکه آدمی غافل گیر نشود، ذوق نکند، همیشه خنثی و ساکت باشد، خودش را درگیر نکند و هزار جورِ ناجور دیگر باشد، توی ذوق نزدیکانش میزند.
همان طور که تا به حال زده ام. به نظرم که قیافه ام را میتوانید تصور کنید، وقتی اتفاق محیرالقولی را با آب وتاب برایم تعریف میکنند! بدی این قسمت از این قِسم اخلاق، خیلی بیشتر از خوبی هایش است. ولی بدبختانه نمیتوانم اصلاحش کنم. حس حسادتم برانگیخته میشود، از اینکه آدمهای دیگر را میبینم که از بس ذوق کرده اند به تته پته افتاده اند و دست و پایشان را گم کرده اند و صداهای اطراف را هم نمیشنوند. وقتی باهاشان حرف میزنی ذوق زده نگاهت میکنند و بدون اینکه فهمیده باشند چه میگویی فقط الکی سرشان را تکان میدهند. به هرحال، گفتم سخت ذوق زده میشوم، نگفتم که اصلا نمیشوم. نمایشگاه «در امتداد خط» محمدحسن مالدار در نگارخانه آذرنور، این بلا را سرم آورد.
نمایشگاهی با آثاری که میدوند در دالانهای مغزت و نمیگذارد چشم ازشان برداری. جهانی که مالدار با خلق این آثار به تصویر میکشد، پر از پیچیدگی و در عین حال لمس و درک شدنی است. خطهای واضح و فیگورهای حساب شده اش، همه در خدمت کلیتی هستند که با رنگ درهم آمیخته است. فیگورها و پرترههایی از آدمهای ناشناس و در عین حال آشنا.
تمام شخصیتهایی که مالدار طراحی کرده است در ابتدا ناآشنا هستند و همین که مخاطب رودرروی تابلو قرار میگیرد، انگار یادش میآید که میشناسدش. نمیشود از هیچ اثری گذر کرد و درون آن غرق نشد. هر تابلو مثل دریاچهای کم عمق میماند که قایقی در انتظار مخاطب، آن وسطها رها شده است. میشود ساعتها جلوی یک اثرش ایستاد و تمام مدت در حال کشف خطهای پرقدرت و پرکشش مالدار شد. خطهایی که با قدرت و سرعت بالا، چهره، فیگور و منظرهای را خلق کرده اند و در چشم بندی ماهرانهای از هم قطع و به یکدیگر وصل میشوند. بعضی جزئیات حذف شده اند.
در حالی که در جان مخاطب حک شده اند و آنها را به وضوح میبیند. ترکیب طراحی قدرتمند به وسیله راپید و روان نویس با اکرلیک، گواش، پاستیل و آبرنگ روی مقوا، آثاری را خلق کرده که پر از جزئیات دقیقی است که فقط در طراحی روی مقوا میتوان به آنها رسید. کمپوزیسیون و ترکیب بندی با وسواس فراوان رعایت شده و هر خطی هدفی را دنبال میکند. خطهایی که بعضی با روان نویس، قلم مو، پاستیل و یا مداد کشیده شده اند و در خدمت کلیت اثر هستند. در تمام آثار هنرمند میتوان احساس کرد که خودش آن پس وپیلهها نشسته است و دارد مخاطب را نگاه میکند. نمایشگاهی که من را ذوق زده کرد. به تته پته افتادم و با شوق جلوی هر تابلو این پا و آن پا میکردم. وقتی کسی حرف میزد، صدایش را از دوردست میشنیدم و ذوق زده نگاهش میکردم و بدون اینکه فهمیده باشم چه میگوید فقط سرم را تکان میدادم. قیمت آثار هم در این ضیافت تماشا بسیار نازل است.
آن قدر ارزان که مخاطبان شکایت میکردند: «نکند اصل نباشند!» دلیل این ارزانی را از خود هنرمند پرسیدم و جوابی داد که این روزها کمتر میشنویم. حداکثر چندباری در این صفحه خودم گفته باشم. «اوضاع اقتصادی خوب نیست. گفتم ارزان باشد تا آنهایی که توان مالی ندارند و هنر را دوست دارند بتوانند اثر هنری بخرند. میخواستم به مردم هدیهای بدهم!» محمدحسن مالدار، هنرمندی متواضع و مهربان است که نمیشود او را دوست نداشت. با این همه تعریف از این نمایشگاه میشود گفت یک مهمانی بی نقص در «نگارخانه آذرنور» برپاست. شما هم دعوت دارید. حتما بروید.