مرحوم مهدی آذرخرمشاهی معروف به آذریزدی جوانی بود که به عشق کتاب و شیفتگی مطالعه از روستای خود به تهران آمد و کارگر چاپخانهها و مؤسسات انتشاراتی شد. او که تا پایان عمر ازدواج نکرد و خانوادهای تشکیل نداد، روزها مشغول به کار بود و شبها به مطالعه و نوشتن میپرداخت و، چون کودکی و نوجوانی خود را با محرومیت گذرانده بود، میخواست که کودکان و نوجوانان پس از خود را که مشتاق کتاب خواندن و قصه شنیدن هستند، یاری کند و کارشان را آسان سازد.
این نویسنده بی ادعا و خودآموخته بی آنکه استادی داشته باشد یا در مراکز آموزشی معتبر و معروف به تحصیل پرداخته باشد، فروتنانه و دست تنها کاری کرد که در تربیت نسلهای پیاپی و آشنایی آنان با فرهنگ ایرانی اسلامی، اثرگذار و جریان ساز شد و پیشتازی او در این عرصه چنان بود که به پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران شهرت یافت.
او قصههای مختلف از متون کهن ادبی را که برای مخاطب امروز دشوار و قدری دور از دسترس بود، با نثری روان و زبانی ساده و شیرین بازنویسی کرد و با عنوان «قصههای خوب برای بچههای خوب» در انتشارات امیرکبیر به چاپ رساند.
جلد اول این مجموعه شامل قصههای کلیله ودمنه بود که در سال١٣٣٥ منتشر و با استقبال فراوان روبه رو شد.
جلدهای بعدی به ترتیب دربرگیرنده قصههای مرزبان نامه، قصههای سندبادنامه و قابوس نامه، قصههای مثنوی مولوی، قصههای قرآن، قصههای شیخ عطار و قصههای گلستان وملستان هستند که به تدریج در سالهای بعد منتشر شدند. وی بعدها جلد هشتم این مجموعه را با عنوان قصههای چهارده معصوم نوشت و کار خود را به پایان رساند.
او از انگشت شمار نویسندگانی است که به دلیل نوع کارش، هم در دوران پیش از انقلاب (دریافت جایزه سلطنتی سال١٣٤٥) و هم پس از انقلاب مورد توجه قرار گرفت، تاجایی که آیت ا... خامنهای درباره اش گفتند: «من خودم را از جهت فرزندانم، مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم.»
هرچند که او از تحسین و تشویق لازم چنان که شایسته اش بود، بهرهمند نشد و تا پایان عمر -آن طور که در نامهای شخصی برایم نوشته بود- غریبانه با سختیها و مشکلات زندگی کرد، همین که در طیفهای مختلف فکری و دیدگاههای متفاوت و متعارض بر سر ارزش و اهمیت کار بزرگ او اتفاق نظر وجود دارد، بسیار ارزشمند و درخورتوجه است.
این کتاب به برخی زبانها نیز ترجمه شده است و همچنین براساس آن یک مجموعه پویانمایی ساخته اند و متن خود کتاب نیز نزدیک به هفتادبار تجدیدچاپ شده است.
ازسوی دیگر، بسیاری از نویسندگان پس از او از این کار بزرگ و ماندگار الهام گرفته و مجموعههای متنوعی به همین سبک و با نامهای شبیه به آن نوشته اند.
یکی از امتیازات کتاب نیز این بود که در زمان انتشار خود با تصویرگریهای زیبا و جذاب هنرمندانی بزرگ، چون مرتضى ممیز، علی اکبر صادقی و فرشید مثقالی همراه شد.
چه بسا کسی که با این مجموعه آشنا نباشد، به دلیل عنوان «بچههای خوب» تصور کند کتاب ویژه کودکان و نوجوانان است، درحالی که مخاطب آن، همه گروههای سنی حتى بزرگ سالان هستند.
شاید چند دهه قبل که در مدارس، کتابهایی مانند کلیله ودمنه خوانده میشد و جوانان متون کهن را میخواندند و میفهمیدند و به قول ابراهیم گلستان در کلاس پنجم دبستان از متن مقامات حمیدی املا میگفتند، این اثر آذریزدی برای بچهها بود، اما امروز که به دلایل مختلف حتى دانشجویان شاید نتوانند متون کهن را به درستی بخوانند، این مجموعه برای همه گروههای سنی، مناسب است و میتواند لحظات شیرین و دلپذیری را برایشان رقم بزند.