اقدام خیرخواهانه یک گالری هنری در مشهد برای پناه‌دادن به شهروندان درگیر با حمله اسرائیل مجموعه تلویزیونی «سیمرغ» روی آنتن + زمان پخش تهیه‌کننده فیلم ماجرای نیمروز: هر کس در این شرایط سکوت کند، خائن است! بیانیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران راهیابی ۴ انیمیشن کوتاه ایرانی در جشنواره‌ای بین‌المللی اطلاعیه دبیرخانه هجدهمین جشنواره موسیقی جوان (۲۵ خرداد ۱۴۰۴) انیمیشن «در شب» برنده جایزه ویژه جشنواره انسی فرانسه شد تبیین تناقض‌‌گویی‌های دشمن درباره اهداف نظامی، رسالت اصلی رسانه | مردم باید خود را رزمنده جنگ رسانه‌ای بدانند تغییر در جدول فیلم و سریال‌های شبکه نمایش + زمان پخش محمدحسین لطیفی: مردم ایرانی‌بودن خود را فراموش نکنند بیانیه انجمن نمایش ایران در واکنش به حمله متجاوزانه رژیم صهیونیستی به ایران واکنش رضا رشیدپور به حمله اسرائیل به ایران: آماده سربازی هستم + عکس مریلا زارعی خطاب به اسرائیل: بدان که پایانت نزدیک‌تر از نزدیک است خراب آن کس که آبادت نخواهد | محکومیت اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به زبان شعر دل‌نوشته همایون شجریان درباره حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران + عکس
سرخط خبرها

این کتاب باقلوای یزد بود!

  • کد خبر: ۶۲۴۳۱
  • ۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۱
این کتاب باقلوای یزد بود!
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی

در آستانه سال نو تحفه‌هایی رنگارنگ به دستم رسید و بعضی ناشران محترم و نویسندگان ارجمند با ارسال کتاب‌های جدید خود، عیدانه‌هایی دلپذیر و زیبا محبت کردند و نوروزم را رونق بخشیدند و عیدم را ساختند؛ هر یک از دیگری شیرین‌تر و دلچسب تر، این نان برنجی کرمانشاه و آن سوهان قم، یکی گز اصفهان و دیگری کلمپه کرمان یا پادرازی مشهد.

 

اما در این میان یکی باقلوای یزد بود، چنان که نه دلم می‌آمد لحظه‌ای رهایش کنم و کنارش بگذارم و نه طاقت داشتم تمام شود و لذت خواندنش به پایان برسد. نمی‌دانم وقتی آقای دکتر حسینی کتاب "آینه در برابر خورشید" را در ساعات پایانی سال به دستم رساند خودش می‌دانست که چه گوهر گرانبهایی را در دامن نوروزم می‌گذارد یا نه.


کتاب حاصل گفتگو‌هایی است با استاد ارجمند و فرزانه حضرت آقای دکتر احمد مهدوی دامغانی که از خاطرات کودکی در مشهد قدیم شروع می‌شود و به سال‌های اقامت در آمریکا می‌رسد.


بوی دلپذیر وطن دوستی و رایحه مطبوع دلباختگی به سلطان خراسان چنان از هر صفحه کتاب برمی خیزد که در هر لحظه مشام جان خواننده را معطر می‌کند و روح معنوی باطن صاحب سخن چنان آتش نهفته‌ای دارد که در هر کلمه و هر جمله کتاب گرما و نور مهر و محبت هویداست.


هر چه فکر کردم در معرفی این کتاب چیزی بنویسم، دیدم بهتر از آنچه استاد بزرگ دکتر شفیعی کدکنی نگاشته اند نمی‌توان گفت؛ عین عبارات ایشان در بخشی از یادداشت معرفی کتاب چنین است؛
" برای خودم نیز باورکردنی نبود که دکتر مهدوی تن به چنین گفت و گویی بدهد و یک چنین اثر خواندنی و جذابی را به وجود آورد. از ته دل در حق شما دعای خیر و آرزوی سعادت دارم که باعث شده اید بخشی از تاریخ و فرهنگ خراسان معاصر ثبت شود"


بعد از این استاد شفیعی کدکنی چنین نوشته اند:" آدم در زندگی کمتر کسی را می‌تواند "دربست" قبول داشته باشد، هر قدر به آن شخص ارادت و اخلاص داشته باشد. اما من دکتر مهدوی را "دربست" قبول دارم و او را نمونه یک ایرانی دانشمند و ایده آل می‌دانم. این مسأله از نوادر امور است و استثنا از قاعده‌ای عامّ و جهان شمول. شما هر قدر فانی در وجود کسی باشید، باز از اختلافات جزئی نمی‌توانید برکنار بمانید، اما در مورد دکتر مهدوی من این چنین حالتی دارم.

دکتر مهدوی از نظر من مظهر ایمان در معنی خالص و زلال آن است. این همه دانش و جهان دیدگی و نشست و برخاست با همه نوع مردم در ایران و فرانسه و آمریکا، هیچ نتوانسته است کوچکترین خدشه‌ای در تجربه روحی و ایمانی او ایجاد کند"


ایشان یاددداشت خود را در باره این کتاب چنین پایان داده اند:"آنچه به دست آمده است و من آن را با لذت، و گاه با گریه شوق، خواندم، اثری است در نوع خود بی مانند"


کسانی که با دکتر مهدوی دامغانی و خاندان ایشان آشنا باشند یا به خراسان و مشهد قدیم تعلق خاطری داشته باشند، به طور طبیعی با این کتاب انس ویژه‌ای خواهند یافت، اما دیگران نیز در خاطرات بسیار جذاب و خواندنی استاد و لحن شیرین و بیان دلنشین ایشان "آنی" خواهند دید که به آسانی در هر جایی نمی‌توان پیدا کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->