اکران مردمی فیلم آپاراتچی در مشهد با حضور بازیگران و عوامل فیلم (جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳) تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری آیا عکس جدید احسان علیخانی در فضای مجازی، واقعی است؟ + عکس برنامه‌های بزرگداشت سعدی اعلام شد | گردهمایی سعدی‌پژوهان در شیراز انتقاد کمدین کهنه کار به نسل کشی رژیم صهیونیستی نخل طلای افتخاری کن به استودیو جیبلی ژاپن اعطا می‌شود فیلم‌های سینمایی آخر هقته تلویزیون (۳۰ و ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان رضا رشیدپور: دیگر نمی‌خواهم مجری برنامه سرگرم‌کننده تلویزیونی باشم
سرخط خبرها

«نا»؛ تصویر کامل از سیدمحمدباقر صدر

  • کد خبر: ۵۰۱۹۷
  • ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۵
«نا»؛ تصویر کامل از سیدمحمدباقر صدر
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
خاندان صدر با سابقه‌ای نهصدساله از علم و اجتهاد، شخصیت‌های درخشان و برجسته‌ای در خود پرورانده و به جامعه عرضه کرده است که طی قرن‌ها در سه کشور ایران و عراق و لبنان درخشیده‌اند و در این میان برخی از آنان مانند امام‌موسى صدر و پسرعمویش شهید سیدمحمدباقر صدر، چهره‌هایی استثنایی و خاص بوده‌اند و شهرت جهانی یافته‌اند.

چند سال قبل وقتی تصویری از نصب مجسمه نیم‌تنه شهید سیدمحمدباقر صدر در یکی از مراکز علمی‌سیاسی بسیار مهم روسیه منتشر شد، بسیاری از مخاطبان فعال در فضای مجازی که تنها این نام را بر اتوبانی در تهران دیده بودند، با دیدن آن تصویر تعجب کردند و دچار شگفتی شدند، زیرا نمی‌دانستند که یک عالم مجاهد و شهید چگونه در فضای علمی خارج از ایران و عراق به چنین جایگاه و مقبولیتی رسیده است. متأسفانه -باید اعتراف کنیم- شهید سیدمحمدباقر صدر که با مظلومیت و مصیبتی دردناک، زیر شکنجه‌های صدام به شهادت رسید، امروز هم بعد از ۴۰ سال همچنان مظلوم و غریب است. او که در سن جوانی از نظر علمی به آن موقعیت باورنکردنی و اعجاب‌آور رسید، از چنان قدرت فکری و ارتقای علمی برخوردار بود که می‌شد او را نابغه شرق و اسطوره علمی جهان اسلام معرفی کرد.

دو کتاب «فلسفتنا» و «اقتصادنا» در همان سال‌های نخستین عمر او شهرت فراوانی در کشور‌های مختلف برای وی رقم زد و پیشنهاد‌های وسوسه‌انگیزی برای مهاجرت و حمایت‌های مالی درپی داشت.
وقتی کتاب مهم و پرآوازه او «الاسس‌المنطقیه‌للاستقراء» انتشار یافت، برخی مدعی بودند که ترجمه آن به زبان‌های خارجی می‌تواند بر پاره‌ای از دیدگاه‌های علمی در حوزه ریاضیات و منطق و علوم تجربی مادی اثر بگذارد و جریان‌ساز باشد، اما در همان نخستین قدم به‌دلیل پیچیدگی محتوا و مضمون فنی کتاب، هیچ‌کس از پس ترجمه انگلیسی‌اش برنیامد. آیت‌ا... خوئی -استاد مؤلف - درباره این کتاب گفته بود تنها کتابی است که با اولین خوانش آن، چیزی درنیافتم و مجبور شدم دوباره آن را از ابتدا بخوانم.

وقتی هم با نگاه خاص و رویکرد متفاوت خود کتاب «الفتاوى الواضحه» را منتشر کرد، با چنان استقبالی مواجه شد که برخی جوانان اهل سنت اعلام کردند در مسائل شرعی‌شان به‌جای پیشوایان فقهی خود، به این عالم نجفی مراجعه می‌کنند. او علاوه‌بر دغدغه‌های تأسیسی‌اش که در طرح بانکداری بدون ربا ظهور یافت و الگوی بسیاری از بانک‌ها در کشور‌های مختلف شد و علاوه‌بر کوشش اجتماعی‌اش که در فعالیت‌های مختلفی، چون راه‌اندازی مدارس و تشکیل حزب تمثل پیدا کرد، تمرکزی جدی بر تدوین مبانی نظری رویکرد دین به جامعه داشت که فرصت جمع‌بندی و نشر آن را نیافت و تنها برخی شاگردانش، بعد‌ها برگ‌هایی از یادداشت‌های اولیه او با عنوان «مجتمعنا» را منتشر کردند. بقیه کتاب‌ها و آثار او نیز هرکدام داستان و ماجرایی دارند؛ از آنچه درحدود دوازده‌سالگی نوشته و بعد‌ها به چاپ رسیده است تا برخی یادداشت‌های حساس باقی‌مانده از روز‌های حصر خانگی قبل از شهادتش.

زندگی عجیب و شخصیت خاص سیدمحمدباقر صدر، فارغ از همه حاشیه‌ها و حوادث بی‌شمار خود به‌تن‌هایی آن‌قدر اهمیت دارد که صد‌ها کتاب از آن نوشته و ده‌ها فیلم از آن ساخته شود.
درمیان آثار معدودی که به زندگی و افکار او پرداخته‌اند، کتاب «نا» با بیانی دقیق و نثری هنرمندانه، بیش از همه در ارائه تصویری کامل و فراگیر از این دانشمند شهید، توفیق داشته است.
هم داستان‌هایی از دوران کودکی و تحصیل او را روایت کرده و هم بازتابی از فضای روابط عاطفی او با همسرش را در لابه‌لای طرح اندیشه‌ها و افکار بلند وی در پیش چشم خواننده قرار داده است.

هم علو طبع و بلندی همت والای او را در کرامت و عزت نفس به‌خوبی تصویر کرده است و هم مشقت‌های مرارت‌بار زندگی ساده و فقیرانه‌اش را نشان داده و کسی را معرفی کرده است که در جایگاه مرجعیت و زعامت، بچه‌هایش حسرت خوردن میوه داشته‌اند و او به آنان که قدری پول توجیبی می‌خواسته‌اند تا بتوانند در مدرسه موز بخرند، می‌گوید: آیا همه بچه‌های مدرسه شما موز می‌خورند؟ بهتر است شما همراه آن چند نفر اقلیت باشید که در زنگ تفریح، گرسنه می‌مانند.
در همین حال بی‌آنکه تلخی‌های زندگی و شهادت دردناک او و خواهر شهیدش، خواننده را آزار دهد، به‌نرمی و ظرافت از همه این درد‌ها و مصیبت‌ها نیز می‌گوید و حتى آخرین صفحات کتاب را با لطافتی سوگناک، اما شکوهمند به پایان‌ می‌رساند.

عکس‌های کمتردیده‌شده از آن شهید به‌همراه شجره‌نامه خانوادگی و سال‌شمار زندگی او، از پیوست‌های کتاب هستند که در لابه‌لای صفحات، اطلاعات کامل‌تری را به خواننده منتقل می‌کند.
کتاب «نا» تنها روایتی از شخصیت و روزگار یک نفر نیست، حسرت‌نامه‌ای است از ناکامی‌های شرق و دردنامه‌ای است از روزگاری که ما در آن نفس می‌کشیم و تابلویی است از پرواز بلند یک روح آسمانی درمیان فرورفتن‌های مکرر مردگان زنده‌نمای مغاک تیره‌ای که نامش را زندگی گذاشته‌ایم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->