اگر اندرزهایی که مادرها به فرزندانشان میگویند با واقعیت رفتار خود آنان و فضای حاکم بر جامعه و رفتار مردم هماهنگ نباشد، پیش از هر چیز، فرزندان در برابر روشهای پرورشی مادر نافرمانی و مقاومت نشان میدهند. این نوع اندرزهای که مبنای عمل خود والدین بهویژه مادران نیستند نوعی سفارش به اخلاقیات متروک تلقی میشوند. اخلاقیات متروک یعنی مادران رفتار شایسته را انجام نمیدهند. فقط در ذهنشان به رفتارهای شایسته فکر میکنند، اما عملشان مطابق آنچه در ذهن دارند نیست در حالی که از فرزندان رفتارهای شایسته و اخلاقمحور یا دینمداری را انتظار دارند که در عملکرد خودشان ترک یا فراموش شده است. در واقع خود ترک معروف کردهاند و به فرزندانشان امر به معروف میکنند. در دوره کنونی که دسترسی به فرهنگهای جهانی با یک کلیک ساده در اینترنت قابل مشاهده است عملکرد مادران دارای اهمیتی دوچندان در مقایسه با عمل و رفتار مادران نسلهای پیشین است، زیرا مادران امروزه با چالشهایی جدی در مسیر پرورش فرزند خود روبهرو هستند.
نوجوان نسل امروز مرتب در بمباران اطلاعاتی گیر میکند و برای تشخیص درست از نادرست، دچار سرگردانی میشود. فضای خانه و خانواده و عملکرد مادران بیشترین تأثیر را بر نحوه تصمیمگیریهای فرزندان میگذارد، زیرا آنها در نقطهای که سرگردانیهایشان راه به جایی نمیبرد، ناخودآگاه و در مواردی حتی آگاهانه انتخاب میکنند که آیا میتوانند بنابر آنچه در تعاملات خانواده تجربه میکنند به مادر خود به عنوان یک راهنمای زندگی رجوع کنند یا خیر. در فرهنگ ایرانی و در شیوههای تربیتی نسلهای بسیاری، فرامین الهی و دستورهای دینی جایگاه ویژهای داشته است. مادران عموما اخلاقگرایی و انسانیت را بر اساس فرامین الهی آموختهاند. از همان طریق هم به فرزندان خود انتقال میدهند و رعایت معروفها و خوب بودنها را نشانههای زندگی سالم میشمارند. عمده شیوه هدایت به معروفها در نسلهای گذشته از طریق نصیحت بزرگترها به کوچکترها انجام میشده است. نکته حائز اهمیت در نسلهای کودک و نوجوان امروز این است که بیش از آنکه به نصایح توجه کنند به رفتارها و عملکرد توجه دارند. نمیتوانید فهرستی بلندبالا از نیکیها و رفتارهای خوب را برای فرزندان تهیه کنید در حالی که خود به آن وفادار نیستید و در زندگی روزمرهتان رفتارهای معروف و نیک مشاهده نمیشود. احترام امامزاده به متولی است.
چنانچه مادر امروزی بخواهد دستورهای اخلاقی دینی را به عنوان یک مسیر در پرورش فرزند اجرایی کند، اول باید خودش احترام آن شیوههای اصولی اخلاق را نگه دارد. چهگونه؟ با عمل به آنها.
در این ضربالمثل، امامزاده را فرامین اخلاقی و معروفهای دینی توصیهشده در پرورش فرزند در نظر بگیرید و مادران به عنوان هسته اصلی پرورش در خانواده را به عنوان متولی این امامزاده. چهگونه یک متولی خواهد توانست در حالی که خود به امامزاده احترام نمیگذارد از دیگر زیارتکنندگان بخواهد احترام و آداب زیارت امامزاده را رعایت کنند؟ مادری که دروغ میگوید، ظلم میکند، شتابزده و عجولانه دیگران را ارزیابی میکند، متکبر است یا فخرفروشیهایش تمامی ندارد، تهمت میزند، غیبت میکند و مدام سرش در زندگی اقوام و آشنایان است، آیا میتواند به خود اجازه دهد فرزندانش را به معروف و رفتار شایسته سفارش کند یا فرزندانی درستکردار و درستگفتار انتظار داشته باشد؟ میتواند در طول زندگی روزمره، فرزند را شاهد دروغگوییها، مداخله در زندگی دیگری، سستی و تنبلی خود کند، اما فرزندی راستگو و فعال انتظار داشته باشد که سرش به زندگی و موفقیت خودش گرم است و فرصت کوتاه زندگیاش را با مداخله در زندگی دیگران هدر نمیدهد؟ امروزه حرف بسیاری از مادران این است که نوجوانان آنان بهویژه دختران در برابر نصایح اخلاقی و راه درست زندگی مقاومت میکنند.
تفکیک جنسیتی میکنم و بر دختران تأکید میکنم، زیرا شما نیز اگر به تجربیات خود در طول زندگی مراجعه کنید، اذعان خواهید داشت که درباره سرپیچی یا مقاومت پسران، نوعی پذیرش تاریخی از سوی جامعه وجود دارد و دختران بیشتر درباره نافرمانیها و مقاومتها رصد میشوند و هدف سرزنش و اظهار نارضایتی از سوی والدین قرار میگیرند و انتظار میرود با سختگیری یا خشم و محرومیتهای متعدد، از مقاومت دست بردارند. شما چه نظری درباره نوجوان خود بهویژه دخترتان یا دختران نوجوانی که اطراف شما هستند دارید؟ آیا آنها نیز در برابر اطاعتپذیری پرورشی مقاومت میکنند و بهاصطلاح حرفشنوی ندارند؟ از خود نمیپرسید اگر این مسیر صحیح است چرا خودش نمیرود؟ نوجوانی دوره سنی پرسشگری است. نوجوان درباره هر نوع فرمان یا توصیهای استدلالی پذیرفتنی میخواهد. چه استدلالی محکمتر از اینکه به طور عملی ببیند موفقیت شما در ارتباطات اجتماعیتان و در زندگی فردیتان به دلیل انجام رفتارهای شایسته و اخلاقی، و وجود همبستگی و انسجام میان آنچه میاندیشید، آنچه میگویید و آنچه انجام میدهید است؟