۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۴۵ خورشیدی اساسنامه سازمان جلب سیاحان، سیاهه و به تصویب مجلس شورای ملی میرسد تا این سازمان که امروزه به «سازمان گردشگری و جهانگردی» تغییر نام داده، ایجاد شود.
هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۴۵ خورشیدی اساسنامه سازمان جلب سیاحان، سیاهه و به تصویب مجلس شورای ملی میرسد تا این سازمان که امروزه به «سازمان گردشگری و جهانگردی» تغییر نام داده، ایجاد شود. ناگفته نماند که این اداره نخستینبار در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، به نام «اداره سیاحان خارجی و تبلیغات» در وزارت داخله تأسیس میشود که فعالیت آن محدود به چاپ نشریات و کتابچههای راهنمای گردشگری ایران بوده است.
تشکیل این سازمان یعنی ساماندهی ورود و خروج گردشگردان و جهانگردان بسیار و در نتیجه ورود درآمد و رونق گردشگری در ایران، اما وجود رباطها و کاروانسراهای بسیاری که تاکنون باقی ماندهاند، حکایت از آن دارند که جهانگردی در ایران، قدمتی بیش از این دارد. طبق مکتوبات تاریخی ایران در دوران صفویه بهویژه در دورة شاه عباس اول به عنوان کشوری جذاب، نظر بسیاری از جهانگردان اروپایی را به خود جلب کرده است.
به همین دلیل میتوان دوره سلطنت شاه عباس اول تا انقراض سلسله صفوی را یکی از مهمترین دورههای توسعه جهانگردی در ایران محسوب کرد. پس از دوران صفویه به دلیل ناآرامی و بیثباتی تا سالها، سرزمین ایران گرفتار هرج و مرجهای پیدر پی شده، اما از اواسط دوران قاجاریه با توسعه ثبات داخلی از یک سو و گسترش پدیده استعمار و رقابت بین کشورهای قدرتمند اروپایی، سفر به ایران رونق میگیرد.
در این دوران سیاحان بسیاری میآیند و در شرح احوال خود از مشهد مینویسند که «هانری رنه دالمانی» و «سرفردریک ریچارد» در ۱۹۰۰ میلادی، «کلودآنه» بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۵ میلادی، «ولادیمیر خانیکوف» در ۱۸۵۸ میلادی و «سرچارلز ادواردییت» سیاح سال ۱۸۹۶ میلادی از آن جمله هستند. شرح خاطرات اینان اکنون بخش مهمی از تاریخ مکتوب و در دسترس مشهد است.
عکس آنتونیو جیانوزی از آرامگاه نادر شاه | سال ۱۲۳۹ شمسی
سیاحان شرح حال نویس
برای نمونه «آنه» پس از زیارت حرم، از خیابانِ معروف مشهد و نهر آب آن مینویسد و وصف کاملی از اخلاق و رفتار مشهدیها میدهد: «چندین کاروانسرای وسیع و چاپارخانه و کارگاه فرشبافی که از هنرهای خاص مشهد است، دیده میشود. انبوه روندگان و آیندگان مایه روح و نشاط «خیابان» میشوند که خود مایه غرور و افتخار مشهد است.
جالب است اهالی مشهد به طرف من که مسیحی هستم، سنگ پرتاب نمیکنند و من آزادانه در همهجا بهجز «بست» گشت میزنم. مقابل فروشندگانی که در آستانه دکانشان نشستهاند، میایستم و با آنها به گفتگو میپردازم. کتابهای دستنویس قدیمیشان را که به من نشان میدهند، ورق میزنم. روی قالیچهای کنار آنها مینشینم. چایی که برایم ریختهاند، مینوشم، آن هم در چند قدمی زنجیرهایی که دور بست کشیدهاند. من از این مردم جز ادب و لطف و مهربانی نمیبینم.»
«اردکرزن» هم در بخشی از سفرنامهاش به کالاهایی که در مشهد تولید و به اروپا صادر میشوند، اشاره کرده و توضیح میدهد: «در این شهر پارچههای ابریشمی مخملی و کتانی بافته میشود، ولی به هیچوجه مرغوبیت اجناس بخارا را ندارد. در مشهد سرجمع ۶۰ دستگاه ابریشمبافی و شالبافی هست. از طرف دیگر مردم این شهر فرشهای ممتاز میبافند؛ به ویژه از نوعی که طرح اصیل شرقی دارد. فرشهای کُردی اینجا هم بهراستی اصیل است، ولی هنرمندانه نیست. در خود مشهد ۴۰ کارخانه فرشبافی هست. فرشهای ترکمنی و جواهرات و اسلحه که سابقا در بازار به حد وفور بود، اما اکنون همه را روسهای ساکن ماوراء بحر خزر میخرند یا به اروپا صادر میشود.»
«سرفردریک ریچارد» که علاقه بسیاری به تماشای حرم داشته، اما به دلیل محدودیتهای مذهبی آن دوره تنها نمیتواند قدم در صحن بگذارد، مینویسد: «مرقد امام رضا (ع) یعنی گنبد و قسمتهای فوقانی، ۲ مناره آن زراندود است. با مشاهده دقیق معلوم شد که گنبد را به جای آجر یا کاشی از آنها پوشاندهاند. از تعریف و توصیفی که از داخل مرقد میکنند، میتوان استنباط کرد که تزیینات داخلی از زر خالص است و برای ورود به حرم باید از یک در نقره، سپس از یک در طلا که با جواهرات قیمتی مرصع شده است و پس از آن از روی فرش مروارید عبور کرد. بعضی از دیوارهای حرم زراندود و مرصع به جواهرات گرانبهاست و میگویند طلایی که برای این کار به کار بردهاند از هندوستان به غنیمت گرفته شده است.»
عکس آنتونیو جیانوزی سیاح ایتالیایی از حرم - سال 1860 میلادی
*سیاحان عکاس
در کنار سیاحانی که در دوره قاجار به ایران سفر کرده و اطلاعات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری را در دل دستنوشتهها و شرح حالنویسیهای خود به جای گذاشتهاند، سیاحانی که دوربین به دست بودهاند و عکسی و نقشی از آن دوران به ثبت رساندهاند، روایت خراسان را شیرینتر کرده و میراثی ماندگار از خود به جای گذاشتهاند.
اسناد و مکتوبات تاریخی میگوید در کنار «عبدا... قاجار» عکاسباشی مخصوص ناصرالدینشاه که مجموعه کاملی از عکسهایش، تنها دورنمای امروز از مشهد قدیم است، از چند سیاح عکاس دیگر هم میتوان نام برد که مشهد قدیم را در چشم دوربین خود زنده نگه داشتهاند.
«مهدی حسامی» کارشناس مرکز اسناد آستان قدس رضوی، در این باره میگوید: «توضیحات نوشته شده عکاسان بر حاشیه و اطراف عکسهای دوره قاجار، یکی از منابع و اسناد ارزشمند در اطلاعرسانی و تاریخنگاری محلی خراسان و به ویژه شهر مشهد در دو قرن اخیر محسوب میشود و هر نوع مطالعه و اظهارنظر درباره خراسان و شهر مشهد بدون توجه به اسناد تصویری سودمند نبوده و از اعتبار و جایگاه بالایی برخوردار نخواهد بود. این وجه از اسناد با توجه به ویژگیهای ذاتی خود که هم حس زیبایی را در وجود خود دارا هستند و هم هنر لحظهها را، باعث شده است با وجود تغییرات عمده در شکل ظاهری و فیزیکی به هیچ وجه، حس تازگی و جذابیت خود را از دست نداده، بلکه بر ارزش و نفاست آن افزوده شود. در میان اسناد مکتوب و غیرمکتوب فقط عکسها از این ویژگی برخوردارند. به طوریکه در بعضی موارد یک قطعه عکس میتواند به عنوان سندی، گویای تاریخ یک ملت یا قوم باشد.»
«لوییجى پشه» ایتالیایى، یکی از این سیاحان عکاس است که در منطقه خراسان و به ویژه شهر مشهد عکاسى کرده است. او که در دوره ناصرالدینشاه به عنوان یک مستشار نظامی وارد ایران شده در سفر خود به مشهد، بسیاری بناها و زندگی روزمره آن روزگار را با هنری که داشته، ثبت کرده است. عکسهای او قدیمیترین عکسهای باقیمانده از مشهد هستند. «آنتونیو جیانوزی» از اهالی ناپل ایتالیا هم که مانند هموطن خود، در دوران تاجداری سلطان صاحبقران قاجاری به ایران آمده، یکی دیگر از سیاحان عکاس است که عکسهای ماندگاری از حرم مطهر رضوی ثبت کرده و به یادگار گذاشته است.
قبرستان قتلگاه در نزدیکی حرم که حالا به باغ رضوان تغییر نام داده | آنتونیو جیانوزی سال1860میلادی
«کلنل سیاممکگرگور» از وابستگان نظامی سفارت انگلیس نیز که حدود دهه ۱۸۷۰ میلادی برای بازدید از خراسانِ بزرگ آن زمان وارد مشهد میشود، ناچاربه دلیل صادر نشدن اجازهنامه و برخلاف میل باطنیاش چند ماه در مشهد ماند. شهری که او میگوید، حوصلهسَربَر است و جز حرم امام رضا (ع) جای دیدنی دیگری ندارد. «مکگرگور» عکاس نیست، اما در سفرنامهاش یکی از کاملترین نقشههای قدیمی مشهد را که در دسترس است، رسم کرده و توصیفاتش از دروازههای شهر از دقت فراوان و جزئیات دقیقی برخوردار است: «مشهد ۶ دروازه دارد. دروازه بالا و پایینخیابان، دروازه نوغان، عیدگاه، سراب و یک ورودی به ارگ. شکل همه این دروازهها یکسان است. ۲ طرف در را که چوبی است آهنکشی کردهاند. هر دروازه ۲ برج دارد، با ۳۰ پا ارتفاع که بربالای آن روزنههایی برای تیراندازی تعبیه شده است.»
ناگفته نماند که در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، با پیوستن سازمان جلب سیاحان در وزارت اطلاعات این وزارتخانه به «وزارت اطلاعات و جهانگردی» تغییر نام مییابد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی و تشکیل «وزارت ارشاد اسلامی» نیز، همه وظایف مربوط به امور سیاحتی، زیارتی، ایرانگردی و جهانگردی در قالب معاونت امور سیاحتی و زیارتی در این وزارتخانه سازماندهی شد. سپس به موجب مصوبه شورای عالی اداری، همه وظایف و مأموریتهای معاونت امور سیاحتی و زیارتی در وزارت ارشاد به «سازمان ایرانگردی و جهانگردی» منتقل و با تصویب شورای عالی اداری در سال ۱۳۸۵ در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادغام شد تا در قالب یک سازمان به فعالیت خود ادامه دهد.