صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گزارش شهرآرامحله از حضور در ستاد دیه واقع در محله تربیت مشهد

  • کد خبر: ۶۸۶۰۹
  • ۰۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۰
گزارش خبرنگار شهرآرامحله از حضور در ستاد دیه واقع درمحله تربیت و روایت رهایی زندانیان به دست خیران
فهیمه شهری| شهرآرانیوز؛ کارش ساخت و ساز بود. درآمد خوبی داشت، اما به هر حال گاهی بازار سنگین می‌شد. در یکی از همین روز‌های راکد بازار، یک نفر زیر پایش نشست و گفت اگر با او شریک شود چنین و چنان می‌کند. اکبر هم خام شد و پای آن قرارداد سیاه رفت.
 
نمی‌دانست این امضا به معنای سوزاندن تمام زندگی‌اش است. چند ماه اول خوب بود، اما در پس این شادی زودگذر، غمی بزرگ فرارسید و او فهمید یک میلیارد تومان سرش کلاه گذاشته‌اند. طلبکاران به سرش ریختند و داروندارش را بردند. خانه و خودروش را فروخت. حتی بعضی لوازم منزلش را بردند، اما همچنان ۲۴۰ میلیون تومان از بدهی‌هایش باقی ماند.
 
شاکیان قبول کردند اجازه دهند طبق حکم قاضی به‌طور اقساط، ماهی یک میلیون تومان از طلبشان را بگیرند، اما یکی از آن‌ها زیر بار نرفت و به خاطر ۴۰ میلیون تومان، اکبر را به زندان انداخت. حالا دیگر در زندان امکان پرداخت اقساطش را هم نداشت.

از زندگی ازهم پاشیده اکبر فقط خودش خبر داشت و همسر و دو فرزندش. بیچارگی پشت بیچارگی آمد و دشواری‌ها سپری شد، اما شرایط این‌طور نماند. حالا با اتفاقی که کم از معجزه ندارد اکبر به کانون خانواده پرغصه‌اش برگشته است. ما در پی دلیل این معجزه و دست‌های نیکوکارانه افرادی رفته‌ایم که نه فقط برای اکبر که برای اکبر‌های زیادی شبیه نسخه شفابخش زندگی بوده‌اند. لحظه‌های این گزارش در ستاد دیه در محله تربیت سپری شده است و ما با زندانیان و خیران گفتگو کرده‌ایم.

 

هجرت تلخ

زن و سه فرزندش از عرش به فرش آمدند. آن‌ها که خانه آرامشان را از دست داده بودند حالا مستأجر خانه‌ای محقر در پایین‌شهر بودند. برای حفظ آبرو به اقوام گفته‌اند اکبر قرار است کارش را در شهر دیگری ادامه دهد و راهی آن شهر شده‌اند. هم‌زمان پسر بزرگش به سربازی رفت. مادر ماند و سینای ۱۵ ساله و سوگل ۶ ساله‌ای که شب‌ها تا پدرش را نمی‌دید نمی‌خوابید.
 
سینا که تا آن زمان جز درس و تفریح با دوستان، کار دیگری نداشته بود، مسئولیت امرار معاش خانواده بر دوشش افتاد. از سر ناچاری در پیک موتوری مشغول کار شد، اما درآمدش کفاف نمی‌داد. حرص و جوش‌ها مادر را بیمار کرد و هزینه‌های درمان، مازاد بر دیگر خرج‌ها شد. بدبیاری‌هایشان به اینجا ختم نشد. روده‌های مادر عفونت کرده بودند و باید زیر تیغ جراحی می‌رفت. نه یک‌بار و دوبار.
 
طی یک سال گذشته که اکبر در زندان بوده چهار بار عمل کرده است و اکنون درحالی این داستان را برای ما تعریف می‌کند که روده‌هایش را درآورده‌اند و بر روی شکمش گذاشته‌اند. چند عمل دیگر هم باید انجام دهد. سینا با تمام مشکلات مالی، شب تولد سوگل کیکی می‌خرد و به خانه می‌آورد تا بدین طریق دل خواهرش را شاد کند، اما سوگل تولد بدون پدر را نمی‌خواهد. گریه‌کنان به اتاق می‌رود و بی‌تابی‌هایش شروع می‌شود و اشک همه را یکبار دیگر درمی‌آورد.
 
سینا معتقد است همه بیماری‌های مادر و مشکلاتشان به‌دلیل زندان رفتن پدر است و اگر او به خانه برگردد، حضورش، پشت و پناه و آرام‌بخش خانواده است. اما چطور؟ در این مدت اقساط بدهی طلبکاران به آن ۴۰ میلیون اضافه شده است و آن‌ها آه در بساط ندارند.

 

بازگشت دوباره

میان همه این ناامیدی‌ها درست زمانی که سینا و مادرش زیر بار مشکلات نفسشان تنگ شده بود، ناباورانه خبر آزادی پدر را می‌دهند. خیران ستاد دیه خراسان رضوی، تمام ۲۴۰ میلیون تومان بدهی آن‌ها را تأمین کرده‌اند و چند روز قبل، اکبر بعد از یک سال و نیم حبس، از زندان آزاد شد تا همسر و فرزندانش کمر راست کنند.
 
آن طور که خیرین در صحنه تعریف می‌کنند در لحظه آزادی سراغ همسرش را می‌گیرد. نمی‌داند که او به چه وضعیتی در بستر بیماری است. به سوگل هم نگفته‌اند پدرش زندان بوده برای همین در خانه است و لحظه‌شماری می‌کند تا او از سفر برگردد. سینا به تنهایی بدرقه اکبر آمده است.
 
به خودش قول داده بود موقع دیدن پدر بخندد و چیزی از مشکلات نگوید، اما مگر یک پسر پانزده‌ساله چقدر توان دارد. به محض دیدنش بغشش می‌ترکد و تمام غم‌های فروخورده یک سال گذشته را فریاد می‌زند. ولی در پس این ناآرامی‌ها آرامشی بزرگ دارد. حالا دیگر پدر هست! دستانش در دست اوست. شانه‌اش تکیه‌گاهش است و امید دارد دوباره زندگی‌شان را بسازند.

 

آزاد کردن ۶۰ زندانی در چهار ماه

اکبر و خانواده‌شان نمی‌دانند خیرانی که موجب آزادی او و زندگی‌شان شده‌اند چه کسانی هستند، اما ما سراغشان را می‌گیریم. هیچ کدام نمی‌خواهند عکسشان منتشر شود. یکی از آن‌ها، شهروندمحله‌
فارغ التحصیلان است. احمد روحنا، طی چهار ماه گذشته اسباب آزادی ۶۰ زندانی را فراهم کرده است.

قراری با او در ستاد دیه می‌گذاریم. نه کارخانه‌دار است و نه میلیاردر. کارگاه تولید انگشتر و حکاکی روی نگین دارد. او هم با آمدن کرونا، بازارش خراب شده و سال سختی را پشت سر گذاشته است. در حال حاضر درآمدش بین ۴ تا شش میلیون تومان است، اما دلی بزرگ و دغدغه‌مند دارد.
 
از کودکی در خانواده‌ای مذهبی رشد کرده و تا الان که ۵۲ سال سن دارد، همیشه یک پایش در روضه و هیئت بوده است. سال گذشته از طریق یکی از دوستان هیئتی‌اش با خیریه‌ای آشنا می‌شود و دورادور با آن‌ها همکاری داشته تا اینکه هنگام همین رفت و آمد‌ها خانواده‌های نیازمندی را می‌بیند که سرپرستشان در زندان است.
 
روحنا در این باره می‌گوید: «فقر سخت است و مشکلات فراوانی را به دنبال خودش می‌آورد، اما وقتی همین خانواده فقیر، سرپرستش به زندان می‌افتد مشکلاتش چند برابر می‌شود؛ بنابراین وقتی دیدم چنین خانواده‌هایی هستند تصمیم گرفتم آن‌ها را در اولویت کار‌های خودم قرار دهم. در پرس‌وجو‌هایی که داشتم با ستاد دیه آشنا شدم و فهمیدم انجمنی کاملا مردمی است که با کمک خیران، بدهی‌های زندانیان جرایم غیرعمد را تأمین می‌کنند.

مراجعه کردم و پرونده‌های زندانیان را دیدم. روال کارشان به این صورت است که در پرونده‌های زندانیان، اطلاعاتی نظیر اینکه آن زندانی چه مدت در زندان است، علت محکومیتش چه بوده، چقدر از بدهی‌اش تأمین شده و چقدر باقی مانده و ... نوشته شده است و هر خیّر می‌تواند هر کدام را که بخواهد انتخاب کند و بگوید کمک مالی‌ام را به این زندانی اختصاص دهید.
 
بعد هم عین همان مبلغ به نام همان زندانی واریز می‌شود تا زمانی‌که کل بدهی‌اش تأمین شود و آزادش کنند. در روزی که من آمدم، یکی از پرونده‌ها مربوط به خانمی سرپرست خانواده بود که دو فرزند دختر داشت. پس از فوت همسرش کارگاهی دایر کرده، اما پس از مدتی ورشکست شده و به زندان افتاده بود.

فقط چهار میلیون تومان از بدهی‌اش باقی مانده بود. گفتم این را من تأمین می‌کنم. هنگام برگشت که سوار اتوبوس شدم، در گروهی مجازی که دوستان، اقوام و هیئتی‌ها عضوند، این مورد را اطلاع‌رسانی کردم. هنوز به مقصد نرسیده بودم که چند نفر اعلام همکاری کردند و کل چهار میلیون تومان به حسابم واریز شد.
 
از نیمه راه دوباره به سمت ستاد دیه برگشتم و پول را به حساب زندانی واریز کردم تا آزادش کنند. وقتی دیدم در کمتر از دو ساعت می‌توان یک زندانی را آزاد کرد انگیزه‌ام خیلی بیشتر شد. از آن زمان تاکنون، حدود ۴ ماه گذشته و با همین اعلام کردن در فضای مجازی، از محل کمک‌های مردمی، بالغ بر ۴۰۰ میلیون تومان واریزی داشتیم و ۶۰ زندانی جرایم غیرعمد آزاد شده‌اند.»

 

پولی که زندگی بخشید

روحنا و دوستانش در هفته گذشته با یک زندانی جرایم عمد روبه‌رو می‌شوند. ماجرا از این قرار است که ۱۵ سال پیش، کارگر و کارفرمایی بحثشان می‌شود و در زد و خورد بینشان، کارفرما در اثر ضربه وارده کارگر می‌میرد. از این به بعد او می‌شود قاتل و به زندان می‌افتد. کارگر که آن زمان جوانی ۲۵ ساله بوده، اکنون ۴۰ سال دارد.
 
خانواده مقتول اعلام کرده بودند اگر ۱۰۰ میلیون تومان به آن‌ها بدهند از قصاص صرف نظر می‌کنند، اما خانواده قاتل توان پرداختش را نداشته‌اند. چند روز پیش خانواده مقتول می‌گویند از این بلاتکلیفی خسته شده‌اند و اگر تا آخر اردیبهشت دیه‌شان پرداخت نشود حکم قصاص را به اجرا می‌گذارند.

روحنا و دوستش به طور داوطلبانه وارد ماجرا می‌شوند چراکه ستاد دیه هیچ گونه پشتیبانی و حمایتی از زندانیان جرایم عمد انجام نمی‌دهد. سراغ خانواده مقتول می‌روند؛ همسر و دو دخترش، انسان‌های باشخصیتی هستند که در نبود پدر، کمبود‌های مالی و عاطفی زیادی را پشت سر گذاشته‌اند.
 
مادر در این سال‌ها خودش کار کرده و فرزندانش را به دانشگاه فرستاده، اکنون دخترش کار می‌کند و خرج زندگی را می‌دهد. این ۱۰۰ میلیون را هم برای این می‌خواهند که بتوانند خانه‌ای رهن کنند تا اجاره ندهند. از آن سو، قاتل، پسری است که بهترین دوران عمرش را در زندان به سر برده است. با موی مشکی وارد زندان شده و اکنون سرش سفید است. روحنا می‌گوید: «انسان جایزالخطاست.
 
بیشتر این متهمان هم از خانواده‌های فقیر هستند که آموزش و تربیت مناسبی نداشته‌اند. نباید یک طرفه قضاوت کرد. کسی چه می‌داند شاید اگر ما هم جای آن‌ها بودیم و در آن محیط‌ها و شرایط ناهنجار بزرگ می‌شدیم، همانند آن‌ها رفتار می‌کردیم. این پسر هم گرفتار خشم شده است.

اگر پای درددل او بنشینیم کلی رنج و گرفتاری داشته است. در تمام طول زندانش هر شب با این ترس خوابیده که صبح ممکن است صدایش بزنند و ببرندش بالای چوخه دار. حالا که پشیمان است و خانواده مقتول هم با گرفتن دیه، رضایت می‌دهند، باید کمکش کنیم و فرصت زندگی دوباره را به او بدهیم.» این افکار را با دوستش مطرح می‌کند. او هم اعلام موافقت می‌کند که پرونده این متهم را در دست گیرند و خیران را پای کار بیاورند تا با پرداخت دیه، زندانی را از مرگ نجات دهند.
 
تا این زمان هر پرونده‌ای که اعلام کرده بودند مبالغش حداکثر ۱۵ میلیون بوده. از طرفی خانواده مقتول فقط سه روز مهلت داده بودند و آن‌ها باید در این مدت کوتاه ۱۰۰ میلیون تومان فراهم می‌کردند. ابتدا به نظرشان سخت می‌آید و ترس این را داشتند که نتوانند به موقع مبلغ دیه را تأمین کنند، اما توکل به خدا کرده و با ذکر «یا علی» شروع به گذاشتن استوری در گروهشان می‌کنند. درحالی‌که خودشان انتظارش را نداشته‌اند، در کمتر از چهار ساعت کل مبلغ تأمین می‌شود و روحنا راهی زندان مرکزی مشهد می‌شود تا کار‌های آزادسازی زندانی انجام شود. پایان گفت‌وگوی ما با روحنا هم‌زمان با حضور خانواده مقتول همین پرونده در ستاد دیه است.

 

چنگ انداختن به نداشته‌های دیگری

همسر و دو دختر مقتول آمده‌اند تا برای گرفتن دیه، دادن رضایت‌نامه و انصراف از حکم قصاص، به اجرای احکام بروند. دیگر اتاق آن‌قدر شلوغ شده که هر از چند گاهی نگهبان می‌آید و جمعیت را به بیرون هدایت می‌کند تا به نوبت و با فاصله وارد شوند.
 
هر مراجعه‌کننده‌ای داستانی دارد. یکی طلبکار و یکی بدهکار است. رد پول را که دنبال کنی، بوی خون و جنون به مشام می‌رسد. اینجا فقر سایه انداخته و پر است از خانواده‌های افرادی که به دلیل بدبیاری مالی به زندان افتاده‌اند. طلبکاران هم حال و روز خوبی ندارند و برای جبران نداشته‌های خودشان به نداشته‌های دیگری چنگ انداخته‌اند. با خود می‌گویم اگر نباشد کمک صد‌ها خیّری که با مبالغ ریز و درشت خودشان، ریسمان نجات این‌ها می‌شوند، در این هوای مسموم فقر و نومیدی، شاید برادر به برادرش رحم نکند.
 
درحالی‌که این افکار در ذهنم می‌چرخد، صحبت از پرونده‌ای می‌شود که برادری برادرش را به زندان انداخته است! و باز هم خانواده متهم دست نیاز به سوی خیران آورده‌اند تا جگرگوشه‌شان را از بند زندان بیرون آورند و به کانون خانواده برگردانند.

 

۵۴۷ زندانی غیرعمد در انتظار کمک خیران

راهی طبقه بالا می‌شوم و سراغ رئیس ستاد دیه استان را می‌گیرم تا درباره این ستاد و کمک‌هایی که می‌شود برایمان توضیح دهد. جواد غفاریان طوسی با اشاره به اینکه تصادفات، حوادث کارگاهی، مهریه و نفقه، بدهکاری مالی، ایراد صدمات بدنی و قتل شبه عمد یا غیرعمد از جمله محکومیت‌های زندانیان جرایم غیرعمد در استان است، می‌گوید: در حال حاضر ۵۴۷ نفر در رابطه با این جرایم در استان خراسان رضوی زندانی هستند.
 
او از آزادی ۶۴ زندانی از ابتدای امسال تا عید فطر خبر می‌دهد و می‌افزاید: در مدت ذکر شده، مجموع کمک‌های خیران به ستاد دیه استان، حدود چهار میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بوده و بعضی اداره‌ها و بانک‌ها، بیش از یک میلیارد تومان کمک جمع‌آوری کرده‌اند که قرار است در آینده نزدیک به ستاد اهدا کنند. او یادآور می‌شود: علاوه بر کمک نیکوکاران به طور معمول بخشی از بدهی‌های مالی محکومان جرایم غیرعمد، توسط شاکیان بخشیده شده و یا توسط ستاد دیه پرداخت می‌شود. بخش دیگری از بدهی نیز با تقسیط توسط محکوم پرداخت و در نهایت زمینه آزادی زندانی فراهم می‌شود.
 
به گفته او حقوق کارکنان این ستاد و حتی هزینه‌های جاری خرید چای و ... از طرف دولت و اعضای هیئت امنای ستاد دیه کشور تأمین می‌شود و تمام مبالغ اهدایی خیران، فقط به امر آزادسازی زندانیان جرایم غیرعمد اختصاص پیدا می‌کند.


پولی که آبرو می‌خرد

عالیه بهادرخان از ساکنان محله دانشجو که هفتادوهشتمین بهار زندگی‌اش را پشت سر می‌گذارد و تمایلی به انتشار عکسش ندارد، از همان دوران جوانی ارادت خاصی به حضرت موسی‌ابن جعفر (ع) داشته و همیشه به یاد این بزرگوار، مبالغی را صرف آزادسازی زندانیان می‌کرده است.
 
از وقتی همسرش به عنوان کارمند وارد اداره زندان‌ها می‌شود و می‌فهمد که ستادی برای کمک به زندانیان جرایم غیر عمد وجود دارد، هر چند ماه یک‌بار مبالغی را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و اکنون بیش از هفت سال است که از خیران ثابت ستاد دیه استان به شمار می‌رود. پوران رعیتی هم که ۷۵ سال دارد و از ساکنان محله دانشجو است، نامش در فهرست خیران مستمر ستاد دیه دیده می‌شود.
 
او که بازنشسته آموزش و پرورش و معلم کلاس اول دبستان بوده است، می‌گوید: ما نه تنها وضع مالی خوبی نداریم بلکه خودمان هزار کمبود و گرفتاری داریم و به‌دلیل همین که دردکشیده هستیم و از طرفی نان حلال خورده‌ایم، نمی‌توانیم دربرابر سایر دردمندان بی‌تفاوت باشیم. به گفته خودش بیماری‌های متعددی دارد، هزینه‌های درمانش زیاد است و با همین درآمد بازنشستگی روزگار می‌گذراند، اما به لطف دعای زندانیان، مالش برکت کرده و هیچ وقت نیازمند کسی نشده است.

 

اهدای هزینه مراسم به ستاد دیه

رئیس ستاد دیه خراسان رضوی با اشاره به تأثیر شیوع کرونا می‌گوید: از وقتی که ویروس کرونا بر کشور سایه افکنده، همواره دنبال فرهنگ‌سازی بوده‌ایم تا خانواده‌هایی که عزیزی را از دست می‌دهند، هزینه‌های مجالس ترحیم را به ستاد دیه بدهند و زمینه آزادی زندانیان را فراهم کنند.

جواد غفاریان طوسی به اقدام مدیرکل زندان‌های استان اشاره می‌کند و می‌گوید: حدود یک هفته پیش مادر مدیرکل زندان‌ها و نایب رئیس هیئت امنای ستاد دیه استان به رحمت الهی رفتند و ایشان به جای گرفتن مراسم ترحیم، ۴۰ میلیون تومان هزینه‌های این مراسم را به ستاد دیه استان اهدا کردند که زمینه‌ساز آزادی هشت زندانی جرایم غیرعمد شد.
 
به گفته طوسی شهروندان می‌توانند از طریق حساب سیبای بانک ملی به شماره ۰۱۰۵۹۴۶۹۴۸۰۰۷، کارت بانک ملی به شماره ۶۰۳۷۹۹۱۸۹۹۹۴۹۳۲۹، کارت بانک صادرات به شماره ۶۰۳۷۶۹۱۹۹۰۱۴۱۹۸۸ و حساب سپهر بانک صادرات به شماره ۰۱۰۸۰۱۱۵۵۰۰۰۱ به نام «ستاد مردمی رسیدگی به امور دیه و کمک به زندانیان نیازمند» کمک‌های خود را برای آزادی زندانیان جرایم غیرعمد پرداخت کنند.

 

کارفرما‌ها بخوانند

در بین گفتگو‌های دوستانه روحنا با دیگر خیران، یکی از افراد پیشنهاد می‌دهد به هر زندانی که آزاد می‌شود کارت هدیه‌ای ۵۰۰ هزار تومانی بدهند تا هنگام بازگشت به جمع خانواده دست خالی نباشد. با موافقت افراد، این کارت‌ها که روی آن نوشته شده «هدیه امیرالمؤمنین (ع)» تهیه می‌شود.
 
روحنا می‌گوید: میلیون‌ها تومان بدهی زندانی که پرداخت می‌شود یک طرف و خوشحالی ناشی از اهدای این کارت هدیه‌ها یک طرف. نمی‌دانید وقتی کارت‌ها به دستشان می‌رسد چقدر خوشحال می‌شوند و دعای خیر می‌کنند. البته ما می‌دانیم نباید به اینجا اکتفا کرد چراکه زندانی مال‌باخته وقتی آزاد می‌شود، با مشکل بیکاری روبه روست.
 
آن‌ها هرجا برای کار می‌روند تا می‌بینند سابقه زندان دارند جواب رد می‌شنوند. برای همین با کارخانه‌دار‌ها و کارفرما‌ها مرتبط شده‌ایم تا از طریق آن‌ها امکان اشتغال این افراد را فراهم کنیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.