محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ بیشترشان دغدغه نان دارند با یک چهاردیواری و شغلی نه باب علاقه که به اندازه خرجشان. به این باور رسیده اند که رئیس جمهور منجی نیست، اما اثرگذار هست. تأثیر در همان دغدغه نان شب، سقف بالای سر و حساب و کتابی که سر ماهش خیلی زود به آخر ماه میرسد. دغدغه آینده را هم دارند و رؤیای زندگی در جامعهای پویاتر و سرزندهتر با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کمتر. در این میدان، خواسته هایشان از رئیس جمهور بعدی تقریبا مشترک است. بیشتر دغدغه معیشت است و گردش چرخ زندگی.
اینکه انتخابات ۱۴۰۰ به کدام سو میرود و در مناظره چندم، فلان نامزد انتخاباتی نقش پوششی داشته یا روکشی، برایشان مسئله نیست؛ مسئله آنها فقط شرایط زندگی است که انتظار دارند از سر بزنگاه سخت زندگی به مرحلهای راحتتر برسند. آنها نه غول جادو میخواهند نه وعدههای سر خرمن؛ حداقل انتظارشان فریب ندادن مردم است. اینکه یکی بگوید تورم را به صفر میرسانم و آن یکی بگوید اقتصاد را از این رو به آن رو میکنم، حکایت غول جادو و وعدههای سر خرمن است. حافظه تاریخی مردم هم پُر از این وعده هاست.
تیغ گرما در پایان خرداد به گرمای آخر مرداد میماند و شاید اگر وسط عرصه میدان شهدا نبودیم، هیچ عابری را برای یک لحظه هم متوقف نمیدیدیم تا پاسخ گوی سؤال ما باشد. عابران به وسط میدان که میرسند، گامهای بلندشان را برای عبور از تیغ گرما، لحظهای متوقف و رو به گنبد طلایی، سلام میکنند. در همین گذر با این سؤال که «از رئیس جمهور بعدی چه میخواهید؟»، سراغشان میرویم.
خانمی که در همان نزدیکیها در مغازهای شاغل است، میگوید: انتظار داریم رئیس جمهور بعدی از همین حالا وعدههایی ندهد که نمیتواند آنها را انجام دهد. چرا باید من با مدرک دانشگاهی، شغلی رسمی در این شهر پیدا نکنم و مجبور به فروشندگی در مغازه باشم؟ چرا باید در سی و پنج سالگی هنوز مجرد باشم؟ مگر نه اینکه رئیس جمهورهای قبلی هم به ما وعده ایجاد اشتغال، رفع بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و تسهیل در امور جوانان را دادند، پس چه شد؟ حاصل این وعدهها جز ناامیدی، دلسردی و بی اعتمادی نبود. برای همین میگویم رئیس جمهور بعدی وعدههایی را بدهد که بتواند آنها را اجرا کند.
راننده تاکسی، شهروند دیگری است که انتظاراتش از رئیس جمهور بعدی را به رفع مشکلات معیشتی گره میزند. میگوید: اینکه ارزانی بیاید و قیمت کالاها و خدمات تغییر کند، شاید معجزه باشد و ما هم انتظار این را نداریم. اصلا ارزانی پیشکش، حداقل رئیس جهمور بعدی، طوری کشور را مدیریت کند که گرانی روز به روز به مردم فشار نیاورد. قیمتها را حداقل برای یک سال ثابت نگه دارند، نه اینکه قیمتها حتی به ساعت و ثانیه هم تغییر کند. قیمت یک پاکت شیر در یک سال چهاربار گران میشود! بعد بهانه میآورند که تحریم هستیم.
برای کالای داخلی هم همین بهانه را میآورند. پارسال داستان روغن نباتی را دیدید. زمانی پدرها و مادرهای ما به جوان ترها به شوخی میگفتند «بچه روغن نباتی هستید و توان جسمی ندارید.» حالا در عصری که ما ادعای پیشرفت داریم، یک حلب روغن نباتی را که قدیمیها آن را به سخره میگرفتند، باید با کارت ملی و صف و قیمتی چند برابر تهیه کنیم. اینها گرانیهای جزء هستند؛ حالا شما بگیرید از گرانی مسکن، خودرو، لوازم خودرو که برای تعمیر یک قطعه باید نصف درآمد ماهیانه مان را بدهیم تا گرانی کالاها و خدمات دیگر.
پسر جوانی که جویای کار است و آگهی نیازمندیهای روزنامه او را تا حوالی شرکتی در نزدیکی میدان شهدا کشیده است، این سؤال را که از «رئیس جمهور بعدی چه میخواهد» با اعتراض به وضعیت امروزش پاسخ میدهد. میگوید: جوانی مان به بلاتکلیفی، بیکاری و در کل بطالت میگذرد. رئیس جمهور بعدی برای جوانان کاری بکند. تا شغل و درآمد نداشته باشیم، نمیتوانیم ازدواج بکنیم. همین میشود که بلاتکلیف مانده ایم و بهترین سالهای زندگی مان در حسرت میگذرد.
چرا باید کسانی در مملکت ما ۱۰ عنوان شغلی را هم زمان یدک بکشند، برای تمام فامیل خود در ادارات و سازمانها کار پیدا کنند، اما عدهای جوان مثل ما که دستمان به پارتیهای اداری نرسیده، بیکار بمانند. رئیس جمهور بعدی اگر دلش برای جوانان میسوزد، اول اوضاع اشتغال را سامان دهد تا از این تبعیضها خلاص شویم و بعد وعدههای تسهیل در امور ازدواج و افزایش جمعیت جوان کشور را بدهد. وقتی ما جوانان شغل و درآمدی برای گذران زندگی مجردی مان نداریم، چطور مدام حرف از ازدواج به موقع و فرزندآوری میزنند!
مکان نظرسنجی از مردم را از میدان شهدا به چند ایستگاه اتوبوس و مترو در نقاط مختلف مشهد تغییر میدهیم. صحبت از انتظارات از ریاست جمهوری که به میان میآید، هر کسی از مشکلات صنفی خودش میگوید. در ایستگاه متروی میدان آزادی، کارمند یکی از ادارات که هم شغل دارد و هم درآمد، از نارضایتی زندگی در جامعه امروزی شاکی است. میگوید: احساس میکنم خودم و همه آدمهای دور و برم افسرده شده اند. از رئیس جمهور بعدی انتظار دارم برای سرزندگی و پویایی جامعه اقدام کند، نه اینکه فقط حرفش را بزنند. چرا باید این همه از آینده ناامید باشیم و به خیلی از اتفاقات، بی تفاوت. مگر نه اینکه اینها علائم افسردگی یک جامعه است؟ شاید اگر مشکلات و آسیبهای جامعه کمتر شود، خود به خود سرزندگی هم ایجاد شود.
دهه هشتادیها حالا به انتخاب رئیس جمهور رسیده اند. همانهایی که متفاوت از نسلهای قبلی بودند، هم در شیوهها و سبک زندگی و هم در انتظارات. رأی اولی هستند با دیدگاههایی گاه عجیب و غریب. در صحبت با آنها این تفاوت را در انتظارات از رئیس جمهور آینده هم میبینیم. حرف از آزادیهای فردی و اجتماعی میزنند. آزادی شبکههای اجتماعی، آزادی بیان دیدگاهها و نظرات، رفع محدودیتهایی که در برخی مسائل و امور وجود دارد. از همه مهم تر، ایجاد بستر برای شغل و آینده این نسل، خواسته هایشان از رئیس جمهور بعدی است.
ضربههایی را که کرونا به جان، مال و زندگی مردم زده است، نمیتوان فراموش کرد، آن چنان که در هر زمینهای پای کرونا به وسط کشیده میشود. یکی از شهروندان از شیوه مدیریت مبارزه با کرونا و روند انجام واکسیناسیون انتقاد و سامان دادن همین موضوع را به عنوان انتظار از رئیس جمهور بعدی مطرح میکند. این معلم بازنشسته میگوید: در مواجهه با کرونا مدیریت درستی را شاهد نبودیم.
نه واکسیناسیون به موقع آغاز شد و نه هنوز چندان پیشرفتی داشته است. در طرحهای کرونایی مثل طرح تردد شبانه هم مردم اطمینان ندارند که فقط به خاطر جان و سلامت آنها این طرح ادامه دارد. این تصور وجود دارد که اجرای طرح برای درآمدزایی خود دولت هم هست. برای همین از رئیس جمهور بعدی میخواهیم شیوه مدیریت کرونا را تغییر دهند.
با چند دانشجو نیز این سؤال را مطرح میکنیم. یکی از دانشجویان دانشگاه فردوسی برخلاف کسانی که پای مناظرههای انتخاباتی رئیس جمهوری ننشسته اند، مناظرهها را با حوصله و دقت دنبال کرده است. این دانشجو با لحنی کنایهای میگوید: اول مریخیها با ما زمینیها یکدل شوند، بعد ما بگوییم از آنها چه میخواهیم! وقتی وعدهها و حرفهایی از برخی کاندیداها میشنویم که انگار از سیارهای دیگر آمده اند و اصلا در میان این مردم زندگی نکرده اند، چطور انتظار داشته باشیم که آنها ما را درک کنند.
یک روز بدون هیچ خط قرمزی یک تریبون آزاد با دانشجویان برگزار کنند تا بدانند نسلی که قرار است آینده کشور را بسازد، نسلی بدون آینده مشخص است؛ نه شغل، نه آرمان و آرزو، نه امید، نه پیشرفت داردو از همه مهمتر تکلیفش با خودش مشخص نیست. خواسته مان این است که رئیس جمهور آینده نه برای تشریفات، که برای درک و دریافت از شرایط جامعه به خصوص نسل جوان با دانشجویان در ارتباط باشد و انتظارات آنان را دنبال کند.
دانشجویی دیگر هم که مقطع کارشناسی ارشد را میگذراند، میگوید: مدام از این و آن میشنویم که حتی اگر درس بخوانید، آخرش اگر لابی، پارتی، نفوذ و ... نداشته باشید، به هیچ جایی نمیرسید. از طرف دیگر این همه فساد و رانت را میبینیم که در همه بخشهای جامعه گسترده شده است. با این معضلات چطور میتوانیم به آینده خوش بین باشیم؟ مگر اینکه رئیس جمهور آینده، نه یک تغییر، که یک تحول اداری و ساختاری راه بیندازد و فساد و رانت را کم کند.
کسبه، اهل بازار و آنهایی که در تولید کالا دستی دارند، مثل قشرهای دیگر مردم، وقتی حرف از رئیس جمهور بعدی پیش میآید، اول از مشکلات اقتصادی میگویند. قبل از کرونا هم حال و اوضاع تولید و بازار خوب نبود، حالا یک سال و اندی است که کرونا هم عاملی شده برای نابودی بیشترش. کارگران بیکار شده بخش تولید، چیزی جز راه افتادن دوباره کارخانهها و کارگاههای تعطیل شده از رئیس جمهور بعدی نمیخواهند و تولیدکنندگان هم میگویند کشتی به گِل نشسته است و با وعده وام و تسهیلات نمیتوان تولید را رونق داد. باید مشکلات زنجیرهای را در این بخش رفع کنند.
بین افرادی که از قشرهای مختلف پاسخ گوی سؤال ما بودند، بی تفاوتها به اینکه انتخابی در راه است، کم نبودند. در پاسخ به اینکه از رئیس جمهور بعدی چه میخواهید، برخی میگفتند «چه فرقی میکند. مگر ما بگوییم چه میخواهیم، آنانها عملی میکنند؟». یا بودند کسانی که بی تفاوت به این سؤال، بدون هیچ پاسخی، راهشان را ادامه میدادند. شاید اگر بذر بی اعتمادی را مدیران دولتی ما کمتر در جامعه پاشیده بودند، حالا شاهد اعتماد نداشتن به حرفها و قولهای رئیس جمهور بعدی نبودیم. اصلا همین خودش یک انتظار از رئیس جمهور بعدی است؛ اینکه با عملکردش، اعتماد در جامعه را قوت ببخشد و فاصله بین مردم و دولت را کمتر کند.
هرگز در این دهه ها، پایتخت سیاسی نبودیم، اما جلوتر از پایتخت سیاسی، رئیس جمهور منتخب همیشه کارش را از شهر ما آغاز کرده است. مشهد همیشه مقصد اولین سفرها و آغاز فعالیت رئیس جمهورهای کشور بوده است؛ سفری معنوی که رئیس جمهور منتخب هر دوره انتخابات از کنار گنبد امام هشتم (ع) برای خدمت عهد بسته است. در اهمیت آن همین قدر بس که شهر امام رضا (ع) است و باید در شأن این امام به این دیار و مردمش اهمیت داد.
اما معادلات سیاسی و اجتماعی همیشه آن گونه پیش نرفته است که مشهد در حد و اندازه پایتخت معنوی مورد توجه و رسیدگی زمامداران دولتی باشد. مطالبات برای مشهد در کنار سفرهای تشریفاتی و معنوی و حتی سفرهای استانی بارها گفته شده، اما جغرافیای امروز مشهد نشانی است برای وعدههای خاک خورده؛ و حالا در آستانه سیزدهمین انتخاب برای رئیس جمهور بعدی، دوباره پرونده انتظارات پایتخت معنوی را ورق میزنیم. مطالباتی که انتظار میرود رئیس جمهور بعدی، آنها را برای شهر امام رضا (ع) عملی کند.
شاید اگر رئیس جمهور بعدی با پای پیاده از کوچه پس کوچههای حرم رضوی به زیارت برود، نه سوار بر خودرویی با شیشههای دودی و اسکورت تا در ورودی حرم، مطالبه برای سامان دهی بافت پیرامونی بارگاه امام رضا (ع)، انتظاری بحق در نظرش باشد. نیم قرن شخم زنی ناتمام در این بافت، نه کار را به اعلا رسانده است و نه امیدی برای رسیدن به حد و اندازه مورد قبولش وجود دارد.
از آشفتگی به جا مانده و نابودی طرحهای بی ضابطه در این بافت کهن که بگذریم، همین بافت به جا مانده و اتمام طرحهای نیمه کاره نیازمند سامان دادن است. یک سرِ این نابسامانی به تصمیم سازیها و سیاست گذاریهای درست در وزارتخانههای دولت برمی گردد و یک سرِ دیگر آن به ردیف اعتبارات دولتی. رئیس جمهور منتخب بعدی، کاش در گذر از این بافت، بافت پیرامونی حرم را دریابد.
تکمیل پروژههای نیمه تمام، همان وعدهای بود که مشهدیها سالها آن را از زبان رئیس جمهورهایی شنیدند که در چند دولت قبلی آمدند و رفتند، اما حکایت این پروژهها به جایی که باید نرسید. تکمیل برخی از این پروژهها آن قدر زمان بر شده است که از آنها به «پروژههای پیر» تعبیر میشود.
طرح شبکه آب و فاضلاب مشهد (اگو) که بعد از بیش از ۲۵ سال هنوز ناتمام است، احداث متروی مشهد-گلبهار که ۱۷ سال از اجرایش گذشته و ناتمام مانده، پروژههای ریلی مشهد ازجمله راه آهن مشهد-گرگان که ١۵ سال است بلاتکلیف مانده، ساخت آزادراههای مصوب برای مشهد نظیر آزادراه حرم تا حرم که ۱۰ سال است معلق مانده است، پروژههای سلامت و درمان مثل بیمارستان شماره ۲ امداد و نجات مشهد که بعد از ۱۰ سال و بیمارستان حاشیه شهر مشهد که ۶ سال است در شروع کار رها شده اند، پروژههای اجرا نشده استحصال و مدیریت آب، و صدها پروژه ریز و درشت دیگر، فقط مشتی از خروار پروژههای نیمه کاره مشهد هستند که به نوعی هم به تصمیم سازی و هم بودجه رسانی دولت نیازمندند.
اینکه خطه خراسان سال هاست تشنه است و کم آبی، جگر دشتها و مزارع و باغاتش را سوزانده، چیزی نیست که به گوش دولت نرسیده باشد و در جریان آمارها و وضعیت خشک سالی و کم آبی اش نباشند. خشک سالی بیش از ۹۰ درصد این خطه را فراگرفته است و این آمار در حالی ارائه میشود که سال هاست اعتبارات مورد نیاز برای طرحهای مدیریت بحران آب را به صورت قطره چکانی اختصاص میدهند، آن هم فقط در برخی بخشها به صورت موردی، نه در همه حوزههای کشاورزی و مدیریت آب که برای این استان و مردمانش حیاتی است. کمترین انتظار از رئیس جمهور بعدی، نگاهی به تشنگی مشهد و خراسان است؛ از طرحهای آبخیزداری و آبخوان داری که نیازمند اعتبارند تا قناتهایی که باید احیا شوند، شبکههای آب رسانی که نیاز به رفع فرسودگی دارند، طرحهای کشاورزی نوین برای استفاده بهینه آب که نیازمند ایجاد زیرساخت هاست و... همه و همه اعتبار میخواهند.
کم شدن از بارِ مشکلات حاشیه شهر مشهد را اگر مهمترین انتظار از رئیس جمهور بعدی ندانیم، جزو اولویتهای اصلی است. جمعیتی که در حاشیه اند و کم نیستند؛ یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر فقط در عدد به اندازه جمعیت چند شهر و حتی استان کشور است. نداشته هایش کم نیست، اما همت رسیدگی میخواهد. فقط در یک قلم برای وضعیت سلامت و بهداشت و درمانش خواستند کاری کنند، اما همان هم در ایستگاه اول متوقف ماند.
پس از گذشت پنج سال از کلنگ زنی بیمارستانی برای حاشیه شهر، دولت با وعده تأمین اعتبار همچنان کار را به تأخیر و تعلل انداخته است. برای دیگر نداشتهها هم بدون اعتبار و با حرف زدن، کاری از پیش نمیرود. آن چنان که حالا حاشیه شهر مشهد سال هاست به بهشت پوپولیستها تبدیل شده و در آستانه هر انتخاباتی، برخی نامزدها راهی این مناطق میشوند با مُشت مُشت وعدههای درشت، اما در عمل، کاری که حاشیه را از حاشیه در بیاورد، صورت نمیپذیرد.
چراغ صدها کارخانه خاموش شده و سفرههای کارگرانی که از این کارخانهها روزگار سپری میکردند، خالی شده است. اعتیاد، فقر، طلاق، دزدی و دهها آسیب اجتماعی، نتایج پنهان این تعطیلی هاست و نتایج آشکار آن، چرخ تولیدی که از کار افتاده و به نرخ بیکاری اضافه شده است. روشن کردن چراغ خاموش این کارخانهها نه از دست کارگران بر میآید و نه صاحبان آن ها. شاید اگر نباشد چتر حمایت دولتی، فقط باید به نظاره بنشینیم برای خاموشیهای دیگر و سفرههای خالی بیشتر.