صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دنیا به آخر نرسیده است

  • کد خبر: ۷۴۲۵۲
  • ۲۳ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۷
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار

چند دختر نوجوان با یکدیگر گلاویز می‌شوند، فحش می‌دهند، کتک‌کاری می‌کنند، گیس می‌کشند و درنهایت یکی از آن‌ها قداره می‌کشد و با پادرمیانی بچه‌هایی که از او می‌خواهند شر را بخواباند، خوشبختانه ماجرا ختم‌به‌خیر می‌شود. تا اینجا اتفاقی معمولی رخ داده است که می‌توانست در همه‌جای جهان رخ دهد. در همین سرزمین هم بار‌ها و بار‌ها اتفاقاتی از این دست افتاده است. نگارنده در دوران نوجوانی‌اش دعوا دیده است از این بدتر، به‌مراتب بدتر و با الفاظ رکیک‌تر و خشونت بیشتر. اما تفاوت در کجاست؟ در اظهارنظر‌های کارشناسانه و جامعه‌شناسانه پهلوانان فضای‌مجازی که «ای وای! جامعه به کجا می‌رود؟» یکی آن‌سوی ماجرا ایستاده است و دیگری سوی دیگر ماجرا.

 

این بیماری اظهارنظر درباره همه‌چیز و همه‌کس و قضاوت درباره همه امور عالم را که کنار بگذاریم، من نمی‌فهمم چطور می‌توان از یک دعوای چند نوجوان به این نتیجه رسید که اخلاق به پایان رسیده و جامعه ایرانی از درون فروپاشیده است و مادران فردای این سرزمین نمی‌توانند بچه‌هایشان را تربیت کنند و کانون خانواده را سرپا نگاه دارند! اگر قرار بود همه‌چیز به همین سادگی و راحتی باشد که دیگر نیازی به این‌همه تحلیل و نظر و دانشگاه و کتاب و این حرف‌ها نبود. با دیدن چند دقیقه فیلم مستند یا ساختگی از هر سرزمینی می‌توان تکلیف دین و آیین و فرهنگ و جامعه و سیاست آن مملکت را مشخص کرد و خلاص؟

 

اگر مسئله به همین سادگی‌ها بود که تا امروز انگلستان می‌باید هزاربار با خاک یکسان می‌شد. همین‌هایی که درگیری ۲ روز پیش هواداران تیم‌ملی فوتبال انگلیس با هواداران تیم‌ملی ایتالیا را دال بر وحشی‌بودن مردم انگلیس گرفته‌اند نیز از همین قماش‌اند. در همه‌جای دنیا چنین حوادثی رخ می‌دهد و اصلا یکی از اقتضائات فوتبال همین هیجانات کاذب و ناهنجار است.

 

در همین مملکت ما نیز هزاران‌بار از این اتفاقات افتاده است؛ از حمله هواداران به یکدیگر تا چاقوزدن به داور و مربی. آیا دیگران هم حق داشتند براساس آن حوادث ایران را کشوری بی‌ریشه و فرهنگ معرفی کنند؟ منظورم این است که این‌قدر سطحی و ساده‌انگارانه با حوادث پیرامونمان برخورد نکنیم و با دیدن یک فیلم ۲ دقیقه‌ای زمین و زمان را به‌هم ندوزیم و گمان نکنیم جهان به آخر کارش رسیده است. الکی هم این نسل را سرزنش نکنیم و بی‌خودوبی‌جهت فرهیختگی نداشته نسل خودمان را به رخ این‌ها نکشیم.

 

این درست است که وقتی ما در سن‌وسال این‌ها بودیم، تیراژ کتاب کمی بیشتر از حالا بود، اما آن چند میلیون نوجوان هم‌سن‌وسال من که همه کتاب‌خوان نبودند، در جیب خیلی از آن‌ها هم چاقوی ضامن‌دار یافت می‌شد. خیلی‌هایشان هم در انشا و املا تجدید می‌شدند و هیچ‌کدامشان هم در ادبیات روزمره‌شان مظهر فضل و ادب نبود. بخش بزرگی از آن رفتار‌ها اقتضای سال‌های نوجوانی بود. بسیاری‌شان بعد‌ها اهل زندگی شدند و سربه‌راه، بعضی‌هایشان هم مثل صاحب این قلم مصداق خسر‌الدنیاوالآخره. مخلص کلام اینکه جو زده نشویم که دنیا از این داستان‌های ندیده و نشنیده بسیار در آستین دارد!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.