صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مریم رضا‌پور، بــرنده ورزش و زندگی

  • کد خبر: ۸۱۵۸
  • ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۳
درباره کاپیتان تیم فوتسال بانوان مشهد که در کنار ورزش حرفه‌ای، وظیفه مادری را نیز برعهده دارد

مژده رنگیان - سی‌وشش‌ساله است. قدیمی‌ترین بازیکن لیگ نیست؛ ولی یکی از بازیکنان ویژه لیگ برتر فوتسال بانوان کشور است. کسی که نه‌تن‌ها به‌عنوان کاپیتان یکی از ۴ تیم مدعی قهرمانی لیگ وظیفه سنگین راهبری تیمش را بر دوش می‌کشد، بلکه در قامت یک مادر، مدیریت خانه و خانواده را نیز برعهده گرفته است. مریم رضا‌پور ازاین‌جهت یک الگو برای همه بانوان است. خانم‌هایی که حال‌وحوصله رفتن به باشگاهی که ممکن است فقط چند خیابان با محل زندگی آن‌ها فاصله داشته باشد، ندارند و مشکلات زندگی و بچه‌داری را بهانه می‌کنند، باید به او نگاه کنند که چگونه در کنار وظیفه مهم مدیریت خانواده، هر روز به‌صورت حرفه‌ای و جدی تمرین می‌کند و هر ۲ هفته یک‌بار برای انجام مسابقات به نقاط مختلف کشور می‌رود. به بهانه نزدیک‌شدن به پایان نیم‌فصل لیگ برتر فوتسال بانوان، به سراغ او رفته‌ایم؛ کسی که به گمان ما داستان زندگی‌اش می‌تواند برای خیلی‌ها انگیزه‌بخش و راهگشا باشد.


شروع ورزش از هجده‌سالگی
حول‌وحوش سال‌های ۸۰- ۸۱ فوتسال دختران در ایران رنگ‌وروی رسمی‌گرفت و اولین مسابقات قهرمانی کشور برگزار شد.
مریم رضاپور که آن سال‌ها جوان هجده‌نوزده‌ساله‌ای بود نیز به‌خاطر علاقه‌اش در اردو‌های نماینده استان حاضر می‌شد و تمرین می‌کرد تا اینکه در بیست‌سالگی ازدواج کرد؛ اما برخلاف زندگی بسیاری از دختران، این پایان رؤیا‌های او نبود و با انگیزه بیشتر با حمایت خانواده، فوتسال را ادامه داد. حتی ۵ سال بعد زمانی که دخترش «غزل» به دنیا آمد و وظیفه مادری به او اضافه شد، نتوانست او را از ادامه علاقه‌اش به ورزش فوتسال بازدارد.
در بیست‌وهفت‌سالگی «امیرمحمد» نیز به جمع خانواده آن‌ها اضافه شد؛ اما خیلی زود خود را دوباره به فوتسال رساند. در تمامی این سال‌ها چندین قهرمانی و نایب‌قهرمانی کشور را با نماینده مشهد تجربه کرد. بعد از آن از لیگ دسته ۳ تا لیگ برتر برای تیم مشهد پا‌به‌توپ شد یا مربیگری کرد.

ماندن در مشهد به‌خاطر خانواده
در ده‌دوازده‌سال اخیر بازیکنان خوبی در مشهد رشد کردند؛ دختران فوتسالیست و فوتبالیستی که با کمترین امکانات و کمترین حمایت‌ها توانستند خود را از مشهد به ایران معرفی کنند و حدود ۹۰ درصد این بازیکنان از یک جایی به بعد احساس کردند برای پیشرفت باید از مشهد بروند و اتفاقا رفتند.
اما به‌جرئت می‌توان گفت تنهاچهره فعال و مصمم فوتسال بانوان مشهد که به‌خاطر شرایطش جایی نرفت و در مشهد ماند و ثابت کرد می‌توان در همین فضا نیز به خواسته‌های خود رسید، همین بازیکن بود. در تمامی این سال‌ها که در لیگ برتر نیز پا‌به‌توپ شد، بازوبند کاپیتانی به او رسید. در طول عمر لیگ برتر بانوان، مشهد ۶ تیم داشت که در تمامی این تیم‌ها رضاپور حضور داشت.

زدن قید تیم ملی
باوجود این همه سابقه، اما چرا هیچ‌وقت لباس تیم ملی را به تن نکرد؟ خودش می‌گوید: به‌دلیل شرایط زندگی و داشتن همسر و فرزند هیچ‌وقت نتوانستم حضور در تیم‌های استان‌های دیگر را تجربه کنم؛ البته چند دوره نیز به اردوی تیم ملی دعوت شدم، اما به‌دلیل وظایفی که در خانه و نیز شغل خود داشتم، حتی فرصتی برای رفتن به اردوی تیم ملی پیدا نکردم.

مادری حتی برای بازیکنان
در خاطرات او زمستان سال ۹۲ جزو بدترین حوادث ورزشی اوست؛ زمانی که نماینده فوتسال استان با نام پرسپولیس مشهد در لیگ برتر حاضر شد و بعد از چند هفته آقای مدیرعامل همه‌چیز را رها کرد و رفت. شهناز یاری، سرمربی جدید تیم ملی، آن زمان برای هدایت این تیم به مشهد آمده بود و ناخواسته درگیر حواشی این تیم شد. موضوع جالب دیگر بازی فاطمه شریف و سارا شیربیگی در آن سال برای تیم پرسپولیس مشهد بود که رضاپور هم با آن‌ها هم‌تیمی بود و آن سال هم کاپیتان تیم بود. با رفتن اسپانسر شرایط تیم آن‌قدر عجیب‌وغریب شده بود که خانم کاپیتان خودش غذا درست می‌کرد و برای بچه‌های تیم می‌برد و وسایلی را که لازم داشتند، در اختیارشان می‌گذاشت.
«در این مدت هرکمکی از دستم برآمد، برای نگه‌داشتن تیم در لیگ برتر انجام دادم. چندین هفته متوالی هزینه‌های تیم را برعهده داشتم و حتی پول داور‌های مسابقات را نیز خودم پرداخت کردم.» بااین‌حال تلاش‌های او و هم‌تیمی‌هایش کافی نبود و تیم پرسپولیس آن سال سقوط کرد.

تفکرات اشتباه درباره زنان ورزشکار
سال‌ها قبل تقریبا برای همه جای سؤال بود که مگر زنان هم فوتبال بازی می‌کنند؟! متأسفانه عده‌ای فکر می‌کنند که دختران فقط برای خانه‌داری ساخته شده‌اند؛ درحالی‌که دختری می‌تواند همسر و مادر خوبی باشد که روح و روان شاد و بدنی سالم داشته باشد و قطعا راهی بهتر از ورزش وجود ندارد. دختران نیز در منزل اگر در کنار درس به ورزش بپردازند، قطعا با فکر بازتری به درس خود می‌رسند و افتخار می‌آفرینند.

به وقت مادری در خانه
من بهترین تجربه زندگی‌ام را در ورزش در کنار فرزندان و همسرم تجربه کردم. زندگی ورزشی‌ام با بچه‌ها قشنگ‌تر است. اگر بتوانند، برای تماشای بازی به سالن می‌آیند یا اولین کسانی هستند که تماس می‌گیرند و جویای نتیجه و آمار گل‌های بازی می‌شوند. قطعا زندگی یک مادر ورزشکار سخت است؛ اما با عشق، همه‌چیز ممکن می‌شود. من عاشق خانواده و شغلم هستم و سعی می‌کنم برای هر کدام وقت جدایی بگذارم. پدرم حامی اصلی فوتبالیست‌بودن من بود؛ زیرا خودش نیز ورزشی بود و والیبال کار می‌کرد. مادرم نیز همیشه و در تمام این سال‌ها در کنارم بود و آخر هفته‌ها که برای مسابقات می‌رویم، از بچه‌ها نگهداری می‌کند. بچه‌ها نیز واکنش‌های خوبی به اینکه مادرشان ورزشکار است، نشان می‌دهند. دخترم به معلمشان گفته بود «مادرم یک ورزشکار موفق است». من هم سعی می‌کنم نسبت به مادران دیگر برای آن‌ها کم نگذارم و به درس و تفریح آن‌ها رسیدگی کنم.

مربیگری و تدریس در دانشگاه
مدرک مربیگری سطح‌یک آسیا دارم و درحال‌حاضر مدرس فوتسال در دانشگاه فردوسی هستم و هدایت تیم دانشگاه را نیز برعهده دارم. البته دنبال ارتقای مدرک مربیگری‌ام هستم؛ اما، چون باید یک هفته خارج از مشهد حاضر شوم، صبر می‌کنم تا دوره مربیگری به میزبانی مشهد برگزار شود. برای خداحافظی هم فعلا قصدی ندارم؛ چون «سن» یک عدد است و تا زمانی که آمادگی داشته باشم، بازی می‌کنم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.