امید حسینینژاد | شهرآرانیوز - با نگاهی دقیق به جریانهای اجتماعی قرن اول هجری میتوان به نکات تأملبرانگیزی دست یافت. مذاهب اسلامی از نقطه آغاز شکلگیریشان مسیری پر فراز و نشیب را طی کردهاند. در طول تاریخ سه قرن نخست اسلامی نیز جامعه اسلامی چالشهای فراوانی را در زمینه مسائل اعتقادی به خود دیده است. نکته مهم دراینباره توجه به موضوع وحدت مذاهب اسلامی است. نکتهای که دشمنان اسلام به دنبال آن بودند تا با ضربه زدن به این موضوع مهم اتحاد مسلمانان را برهم زنند.
در دوره شکلگیری فقه شیعی در زمان امام صادق (ع) میبینیم که ایشان هزاران شاگرد در مکتب خود پرورش دادند و از میان این شاگردان جمعیت زیادی از برادران اهل سنت و جماعت بودند. این خود نشانه بزرگی برای توجه امامان (ع) به مقوله وحدت اسلامی در طول دوران حضور بوده است.
پس از شروع غیبت کبری این مسیر از سوی فقیهان شیعی ادامه پیدا کرد به طوری که اندیشمندی بلندمرتبه، چون شیخ مفید استادانی اهل سنت داشت و بر درس آنها شرکت میکرد. دشمنان اسلام در دوره معاصر بهترین راه برای شکستن اتحاد مسلمانان را ضربه به وحدت میان مسلمین میدانستند. به همین دلیل با ایجاد گروهکهای افراطی به دنبال رسیدن به این مقصود بودند.
در زمان زعامت فقیه بزرگ جهان تشیع حضرت آیتا... بروجردی جریان تشکیل دارالتقریب اسلامی شکل گرفت و محمدتقی قمی نماینده او به مصر سفر کرد و پس از گذشت مدتی شیخ شلتوت مفتی بزرگ مصر فتوایی تاریخی صادر کرد. در این فتوا بیان شد که عمل به فقه شیعه همچون عمل به فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت مجاز است. شیخ محمود شلتوت همچنین در برخی از فتواهای خودش، از احکام فقهی شیعه دفاع کرده است. این فتوا تأثیری بزرگ در جهان اسلام گذاشت.
در دوره معاصر جریانهایی افراطی مثل داعش به دنبال خدشه وارد کردن بر امت واحده مسلمانان در دنیا هستند و اندیشمندانی معتدل وظیفه دارند خطر افراطیگری را از جامعه اسلامی دور کنند. به مناسبت آغاز هفته وحدت گفتوگویی دراین باره با حجت الاسلام دکتر احمد مبلغی یکی از چهرههای بینالمللی حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری داشتهایم. وی سالها در زمینه تقریب مذاهب اسلامی فعالیت داشته و مقالاتی گوناگون در این زمینه نوشته است. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
ایجاد ارتباط بین امت اسلامی و هر سازوکاری که تحقق وحدت در جامعه را امکانپذیر کند عمل وحدتگرایانه است. وحدت باید در سایه وحدت امت اسلام شکل گیرد. در فضای کنونی که جهان به سمت جهانی شدن میرود جامعه اسلامی بیش از پیش نیازمند وحدت است در فضای جهانی شدن ایجاب میکند که جهان اسلام با همگرایی وارد این فضا شود.
جلساتی که با هدف بررسی وحدت شیعه و سنی تشکیل میشود فرصت مناسبی است، زیرا ما آنقدر درباره وحدت در فقر محتوایی به سر میبریم و آنقدر اطلاعات و معلومات کافی و ادبیات دینی فعال شده در این زمینه نداریم، که هرچه بکوشیم جلساتی از این دست و تلاشهای علمی با تمرکز بر این بحث را به انجام برسانیم باز هم کار چندان جدی و زیادی رخ نمیدهد.
قرنهاست شیعه و سنی، برخلاف اینکه همیشه ارتباطهای خوبی میان عالمانشان بوده، اما فاصلهها و احیانا بدبینیهایی به هم و تعصباتی علیه هم داشتهاند و جداشدن هر یک از دیگری را -هر چند به صورت محدود- به دنبال داشته است.
تولید ادبیات کافی و پاسخگو، برای ترمیم این فاصلهها یک ضرورت فوری و محوری انکارناپذیر است که با این حجم از فعالیت تقریبی که رخ میدهد و با این حجم نداهای وحدتآمیز از نظر کمیت و این جلسات اندک و کم، آن ترمیم مطلوب درباره چند قرن انفصال - ولو به شکل نسبی- رخ نمیدهد و متأسفانه گاهی هم که مجالسی برای وحدت شکل میگیرد، درون این جلسات هم گاهی اموری از سنخ خلاف وحدت واقع میشود که کارکرد چنین جلساتی را که حجمش همین طوری هم اندک است کم میکند.
امروزه بزرگترین عامل تهدید کننده کیان امت و مذاهب اسلامی «تکفیر» است. تکفیر یک پدیده رو به فزونی است که در صورت کنترل نشدن و مهار نشدن، امکان رشد مییابد. گسترش این پدیده خطرناک موجب وارد آمدن آسیبهایی بر فطرت انسانها، آینده جامعه و امت اسلامی میشود و به مرور ابعاد بیشتر و کوبندهتری پیدا میکند. تکفیر مناسبات امت اسلامی را بههم میزند و امت بیمناسبات رو به زوال است. آنچه میتواند اجزای این امت را به همدیگر متصل کند و آنها را در کنار هم، در یک جو آرام، پرنشاط و پرعلاقه به هم و در ارتباط با هم قرار دهد مناسبات است. اگر این مناسبات به دلیل تکفیر از بین برود، رفتارهای ناهنجار تا سرحد کشت و کشتار جایگزین آن میشود.
تکفیر، اما پدیدهای نوظهور در تاریخ اسلام نیست، بلکه در دل تاریخ، در پارهای از مقاطع، به دلایل اجتماعی و فکری و زمینههای موجود روی داده است؛ بنابراین تکفیر همانی است که در گذشته هم بوده، اما آنچه که تکفیر عصر حاضر را از گذشته متمایز میکند چهار خصوصیت است. یک: ابعاد جهانی آن، دو: شبکهای شدن تکفیریها، سه: اقدام به کشتارهای نامتعارف و وحشیانه و چهار: مشوش و مشوه نمودن چهره اسلام رحمانی در اذهان مردم دنیا. آسیبهای ناشی از عمل تکفیریها از مرزهای اسلام عبور میکند. تکفیر بر تن عمل زشت کشتن انسانها لباس تقدس و دین را پوشانده و با این کار دست به نسلکشی میزند. این اقدامات همهچیز را بر باد فنا خواهد داد. امروز اگرچه سخن از مبارزه با تکفیریها گاهوبیگاه شنیده میشود، اما به نظر میرسد گامهای عملی و نظری چشمگیری برای مقابله با آنها برداشته نشده است.
عموم واکنشها به موضوع تکفیر دوگونه است: واکنش نخست برانگیخته شدن یک احساس تنفر در مردم است. وضعیت دوم آن است که عدهای میگویند تکفیر بد و حرام است و این موضع آنان پایان ماجراست. دیگر بحثی از تکفیر، ریشهها و شاخصههای آن و راهکارهای مبارزه با آن نمیشود. ما باید به سمت پایان دادن به تحریم کردن صرف و آغاز بحثهای جدی مبارزه با تکفیر حرکت کنیم.
اما برای مبارزه با تکفیر ابزارهایی لازم است. نخستین ابزار، آشنایی با شاخصها و ملاکهای تفکر و اقدامات تکفیری است. ابزار دوم، شناختن شاخصهها و عناصر تشکیل دهنده تکفیر است. پس از به دست آوردن این دو ابزار باید با شناسایی زمینهها و بسترهای ایجاد و رشد تکفیر، به ارائه راهحلهای مقابله با آن پرداخت. راهحلهایی که باید از مختصاتی مانند فراگیر بودن، مشارکت همه مذاهب، اتفاق نظر همگان و ملتزم شدن به رعایت آنها بهرهمند باشد.
اگر در یک جامعه تکفیر لباس یک پدیده اجتماعی را بر تن بپوشد و تبدیل به یک تشکیلات منسجم بشود، دیگر این جامعه نمیتواند روی رستگاری، آرامش و حرکت به سمت معنویت را ببیند. این جامعه به خودش مشغول میشود تا زمانی که بتواند مشکل تکفیر را حل کند. امروز نیز مشکل تکفیریها با خواست و اراده علما و امت اسلامی حل شدنی است. راهحلهایی برای این مشکل وجود دارد که اگر علمای جهان اسلام اعم از شیعه و سنی این راهحلها را تأیید کنند و یک سند واحد را مبنای عمل قرار دهند، این مشکل از جهان اسلام رخت برخواهد بست. ضعیف شدن جامعه اسلامی منجر به بازگشت نگاه حقارتآمیز به مسلمانان میگردد. ما باید بدانیم که اگر مواد مخدر خانمانبرانداز است، تکفیر امتبرانداز و اسلامبرانداز است.
بله، امروزه اسلامهراسی یکی از پدیدههای حاصل از اراده بدخواهان علیه اسلام است. مخاطب اسلامهراسی -که یک پروژه است و نه یک پروسه- افکار عمومی جهانی است. کوشش دشمنان براین است که افکار عمومی جهانی نگاهی بدبینانه به اسلام پیدا کنند. در ذیل اسلامهراسی، زنجیرهای از هراسها جای گرفته که همه در ارتباط با اسلامهراسی است. از جمله ایرانهراسی و عربهراسی. به بیان دیگر، راهبرد ایجاد هراس از اسلام همانا ایجاد هراسهایی است درون فضای امت اسلامی که بر اساس آن، بخشی درباره بخشی دیگر دچار هراس شدید گردد.
دراین میان آن چیزی که به عنوان حرکت جدیتر در حال تعقیب است، شیعههراسی و سنیهراسی بااین رویه و برای رساندن مخاطبان بهاین نتیجه نادرست است که: شیعههراسی موطن افکار عمومی مسلمانان سنیمذهب و سنیهراسی موطن دیدگاهها و ذهنیتهای شیعیان است. این در حالی است که شیعههراسی و سنیهراسی دو روی یک سکه هستند که همان اسلامهراسی است. هراسهای متقابل، هرکدام را به فکر سرنوشت خاص خود میاندازد. در نتیجه ازاین حقیقت غفلت میورزند که سرنوشت مشترکی برای هر دو در قالب امت اسلام شکل گرفته است و اینچنین تمرکز بر خردهسرنوشتها باعث ایجاد فاصلههای بزرگ میان امت اسلام از یکدیگر خواهد شد.
آنچه که به عنوان خروجی این وضعیت در دو اردوگاه شیعه و سنی اتفاق میافتد، این است که هر دو سرنوشتشان مخدوش و معیوب خواهد شد و بنابراین امت اسلامی به جای اینکه در مسیر رشد و نمو حرکت کند، در مسیر انزوا و پیشرفت نکردن جهانی قرار میگیرد.
باید اذعان کرد که شیعههراسی و سنیهراسی دو پدیدهای است که زمینههای داخلی به تقویت، موفقیت و فعال شدن آن مدد میرساند. اگر فعالیتها و اعمال غیر مسئولانه در هر یک از دو اردوگاه شیعه و سنی انجام گیرد، بهایجاد یا تقویت زمینههای رشد هراس در طرف مقابل منتهی میشود.
ابعاد اسلامهراسی در غرب با گذشت زمان و در صورت کنترل نکردن آن از سوی مسلمانان در آینده بیشتر خواهد شد و راه آن از شیعههراسی و سنیهراسی در جامعه اسلامی میگذرد. شیعههراسی، سنیهراسی، ایرانهراسی و عربهراسی، زنجیرههای بههم پیوندخوردهای هستند که همگی راه به اسلامهراسی میبرند و درون آن تعریف میشوند.
دراین شرایط باید بهسرعت به سمت افزودن بر «احساسات محبتزا» و گسترشبخشیدن به «ارتباطات تعاملساز» میان شیعه و سنی حرکت کنیم. برای تقویت احساسهای عاطفی، زمینههای پرابتکار بسیاری وجود دارد که مهمل گذاشته شدهاند. مناسک حج در نقطه کانونی این زمینهها قرار دارد. حج اصولا تمرین ایجاد و تقویت هماحساسی بین مسلمانان درباره یکدیگر است.
حج بزرگترین برنامهای است که در اسلام به صورت معجزهآسایی تعبیه شده تا بتواند مسلمانان را مکررا در فضایی فارغ از هرگونه تعلقات، به سمت کسب بیشترین عواطف انسانی-معنوی و گستردهترین روابط اخلاقی-الهی میان خود حرکت دهد تا مسلمانان خود را ازاین نظر در مسیر تحولیابی و تولدپذیری مدام قرار دهند. نگاهی به مناسک و فرازهای حج نشان میدهد که «احساس گمشدن در امت» از بارزترین عناصر و حالات ظهور و نمودیافته در آن است. لایه لایه حج، صحنههای بازتولید مکرر امتگرایی و امتخواهی است.
از طواف همگرایانه و یکسان به دور کعبه گرفته تا تمرین رمی دستهجمعی شیطان، از تقریر همخوان انجام واجبات گرفته تا دوری گزیدن همسان از محرمات، از فعالیت یکسان در ظاهر گرفته تا کوششهای مشترک باطنی، همه و همه نشان میدهد که احساسِ بودن در امت و گمشدن در آن، با حج درآمیخته و در تاروپود آن حضوری تکرارشونده به هم رسانده است. صرف آگاهی از خطر کافی نیست باید به خشکاندن زمینههای هراسافکنیهای متقابل همت گماریم.
باید مصلحت اصلی را در سرنوشت اسلام و امت اسلام متبلور ببینیم و آن را به عنوان خط قرمز و اصل اساسی لازمالرعایة در همه فعالیتها و راهبردهای خود بدانیم. باید اذعان کنیم که اسلام اکنون بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته که میتواند با وحدت کلمه، بسط و نفوذ پیدا کند و فرصتهای نهفته (یا در حال تولد) در صیرورتهای جهانی را به نفع خود برای حضوری پرتکاپو، پیشرفتی خیرهکننده، قوت و قدرتی متعالی رقم زند و در مسیر انسانسازی جامعه جهانی و متعادل ساختن روندهای جهانی، نقش اساسی ایفا کند. در غیر این صورت نهتنها توان ایفای نقش را از دست خواهد داد که در مسیر انزوا نیز پیش خواهد رفت.
در ادامه بخوانید