صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گزارشی از روند کاهشی گرایش جوانان به تحصیلات دانشگاهی

  • کد خبر: ۸۶۳۹۶
  • ۱۲ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۶
نه تنها دیگر نشانی از صف طولانی ثبت نام کنکور و دانستن نتیجه قبولی و صف ثبت نام دانشگاه‌ها نیست، بلکه آمار ثبت نام کنندگان دانشگاه‌ها هم بسیار تغییر کرده است؛ از اینکه ۵۰ درصد قبول شدگان آزمون سراسری به کلی قید انتخاب رشته را می‌زنند و عطای دانشگاه را به لقای آن می‌بخشند.

مصطفی توفیقی | شهرآرانیوز؛ گله می‌کند که «این همه درس خواندیم آخرش که چه؟ با فوق لیسانس مکانیک افتاده ام به مسافرکشی. راننده تاکسی اینترنتی بودن که ۲۰ سال درس خواندن و شاگرد اول شدن دانشگاه و پایان نامه لازم نداشت». خانم صندلی عقب توی آینه جلو نگاه می‌کند و حرف راننده جوان را این طور تأیید می‌کند: «اگر به جای این همه سال درس خواندن کنار خیابان آدامس می‌فروختیم الان نه شما مسافرکش بودی نه ما بدون ماشین.» و آقای میان سالی که روی صندلی کنار راننده نشسته است ادامه می‌دهد: «هرکس زودتر وارد بازار شد، زندگی اش را زودتر جمع و جور کرد». آقای میان سال صندلی کنار راننده، دکتری تاریخ دارد و این گفتگو نه شروع یک گزارش، بلکه نگاه بخش بزرگی از جامعه شهری مشهد است؛ جامعه‌ای که شما نیز گفتگو‌های مشابهش را درباره «عمری که بر سر درس و مشق رفت» بسیار شنیده اید.

از صف‌های طولانی تا صندلی‌های خالی

درست یا غلط، این «صدای شهروندان» از جمله آن حرف‌هایی هم نیست که در سطح حرف‌های گذرای کوچه بازاری باقی بماند. کافی است به آمار «مشتاقان تازه دانشگاه» نگاهی بیندازیم.

نه تنها دیگر نشانی از صف طولانی ثبت نام کنکور و دانستن نتیجه قبولی و صف ثبت نام دانشگاه‌ها نیست، بلکه آمار ثبت نام کنندگان دانشگاه‌ها هم بسیار تغییر کرده است؛ از اینکه ۵۰ درصد قبول شدگان آزمون سراسری به کلی قید انتخاب رشته را می‌زنند و عطای دانشگاه را به لقای آن می‌بخشند، تا کاهش دو میلیون نفری داوطلبان ورود به دانشگاه‌ها طی کمتر از یک دهه، تا رسیدن متقاضیان آزمون کارشناسی ارشد به کمترین تعداد خود در سال‌های اخیر و البته در کمال شگفتی خالی ماندن بسیاری از صندلی‌های مقطع ارشد و دکتری و هشدار کارشناسان ایرانی درباره خالی ماندن صندلی برخی از رشته‌های مهم مقطع دکتری که تحصیل در آن‌ها آینده ساز جامعه است.

در این گزارش به سراغ شهروندان و کارشناسان رفته ایم و درباره دلایل کم رغبتی به دانشگاه‌ها که می‌تواند زمینه ساز خالی شدن تدریجی حرفه‌ها و پست‌ها از متخصصان جوان دانشگاهی شود گفتگو کرده ایم.

تغییر اولویت‌ها یا برآورده نشدن انتظارات؟

مقابل در دانشگاه فردوسی مشهد با برخی جوانان در حال عبور از این محل درباره تأثیر تحصیلات دانشگاهی بر روند زندگی شان گفتگو می‌کنیم. پاسخ‌ها بسیار متفاوت از چیزی است که مثلا ده پانزده سال پیش از دانشگاهیان می‌شنیدیم. از بیست و پنج نفر از عابران کوی دانشگاه در این باره سؤال می‌کنیم. به جز یک نفر، همگی اتفاق نظر دارند که تحصیلات آن‌ها تأثیر اساسی در بهبود اقتصادی زندگی کنونی شان ندارد، اما بیش از نیمی از آن‌ها معتقد بودند که تحصیلات دانشگاهی سطح اجتماعی زندگی شان را بالاتر برده است.

با این حال بیشتر پاسخ دهندگان این گزارش می‌گویند که ارتقای اجتماعی به عقب ماندگی اقتصادی ناشی از صرف عمر در دانشگاه «نمی ارزد» و این عقب ماندگی مالی را «جبران نمی‌کند». جامعه گفت وگوی ما اگرچه مختصر به ۲۵ نفر از عابران است، به نظر نمی‌رسد پاسخ جامعه گسترده دانشگاهی نیز متفاوت از آن باشد. اگرچه پایش اجتماعی مستقلی دانشگاه گریزی و یأس از تحصیلات دانشگاهی را نشان نداده است، با این حال رویداد‌های پیاپی در حوزه دانشگاه درباره دور شدن جامعه جوان از شوق ادامه تحصیل هشدار می‌دهند.

قهر جوانان با کنکور سراسری؟

از جمله در انتخاب رشته کنکور سراسری ۱۴۰۰ در شرایطی که در این آزمون یک میلیون و ۸۲ هزار و ۹۰۰ داوطلب مجاز به انتخاب رشته شده بودند، تنها ۵۲۳ هزار و ۶۷۱ نفر انتخاب رشته کردند. سال گذشته نیز از تعداد کل افرادی که مجاز به انتخاب رشته بودند، تنها نیمی از آن‌ها اقدام به انتخاب رشته کرده بودند.

سکوت و سکون معناداری که ابراهیم صالحی عمران، رئیس دانشگاه فنی و حرفه‌ای کشور، آن را چنین تعبیر می‌کند: «مهارت محور نبودن دانشگاه‌ها سردرگمی داوطلبان مجاز کنکور سراسری در انتخاب رشته و اتلاف سرمایه‌های انسانی را به دنبال دارد.» وی ادامه می‌دهد: «اگر در نظام آموزشی کشور هدایت به سمت مهارت آموزی انجام شود، کنکوری‌ها با برنامه ریزی هدف خود را شناسایی و آن را دنبال می‌کنند.»

علی آهون منش، رئیس اتحادیه دانشگاه‌های غیرانتفاعی، نیز در این باره معتقد است: «سلسله عوامل پیچیده مادی و معنوی در انتخاب نکردن رشته از سوی داوطلبان مجاز کنکور، مؤثر است و وجود رشته و گرایش‌های بدون کنکور در مقطع کارشناسی غیر از مجموعه پزشکی در دانشگاه‌ها و وجود ظرفیت بسیار محدود در پذیرش دانشجو در دانشگاه‌های دولتی در این فرایند دخالت دارد».

عباس گوهری، مدیر کل اسبق برنامه ریزی درسی آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی، درباره استقبال پایین داوطلبان مجاز تأکید می‌کند: «رویکرد اصلی در دانشگاه‌ها آموزش تئوری سرفصل هاست و به دلیل متناسب نبودن با رفع نیاز‌های روز جامعه و نداشتن کارایی لازم برای اشتغال و کارآفرینی دانشجویان از موانع اصلی انتخاب رشته توسط داوطلبان مجاز کنکور در دهه ۹۰ است». ابوالفضل واحدی، معاون آموزشی دانشگاه علم و صنعت ایران، نیز می‌گوید: «علت کاهش تمایل ۵۲ درصد از داوطلبان مجاز کنکور این تفکر است که موفقیت در ازدواج، اشتغال و ... به دانشگاه ختم نمی‌شود و ورود به دانشگاه‌ها نیز علمی به آموخته‌های دانشجویان اضافه نمی‌کند.»

افت شدید متقاضیان کارشناسی ارشد

اوضاع در تحصیلات تکمیلی هم چندان بهتر نیست. بررسی دوره‌های اخیر پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد نشان می‌دهد که آزمون سال ۱۴۰۰ با پایین‌ترین میزان استقبال از کنکور کارشناسی ارشد طی هفت سال گذشته روبه رو بوده است. سازمان سنجش آموزش کشور در حالی تعداد ثبت نام کنندگان نهایی کنکور کارشناسی ارشد سال آینده را ۴۰۹ و ۷۸۴ هزار نفر اعلام کرد که در آزمون سال ۹۹ بیش از ۶۰۰ هزار داوطلب ثبت نام کردند.

پیش از این، ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور، در گفتگو با ایرنا اعلام کرده بود: وقتی ورودی کنکور کارشناسی کاهش می‌یابد ۲ سال بعد باید انتظار کاهش تعداد داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد را داشته باشیم. وی البته دلیل دیگر کاهش استقبال از کنکور را که شاید نیاز به تحقیق بیشتر داشته باشد، مسئله اشتغال دانست و تأکید کرد که وقتی افراد متناسب با مقطع تحصیلی شغل مناسبی پیدا می‌کنند شاید تحصیل در مقطع بعدی را ادامه ندهند.

خالی ماندن ظرفیت تخصص‌های پزشکی، واقعیت یا شایعه؟

از طرف دیگر چندی قبل خالی ماندن ظرفیت دانشگاه در تخصص‌های پزشکی به تیتر رسانه‌ها تبدیل شد. خبری که نخستین بار از توئیت علی جعفریان، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، به رسانه‌ها رسید: «خالی ماندن بیش از ۶۵۰ ظرفیت تخصصی پزشکی حتی در رشته‌هایی مانند قلب و اورولوژی، بیش از گروه پزشکی، باید برای مسئولان زنگ خطر را به صدا در آورد.

این همان آزمونی است که برای قبولی در هررشته‌ای سؤال خرید و فروش می‌شد». جعفریان در ادامه نوشته بود: مشغولیت ذهنی به مهاجرت بسیار بدتر از خود مهاجرت است، چون باعث می‌شود افراد انگیزه کار و فعالیت نداشته باشند؛ نوعی روزمرگی کسل کننده و عذاب آور، با فکر دائمی گیر افتادن و تمایل به فرار از محیط. حاکمیت باید شرایط را تغییر دهد، اگر قرار است ایران روی پیشرفت همه جانبه را ببیند.

من که در سه مقطع پزشکی عمومی، تخصص و هیئت علمی امکان مهاجرت را بدون هرگونه سهمیه و رانت داشتم و با افتخار زندگی در ایران را انتخاب کردم و پشیمان هم نیستم، اکنون برای نسل جوان به سختی می‌توانم دلیل این تصمیم را توجیه کنم، چه رسد به آنان که می‌خواستند و نشد.»

خبری که البته به این ترتیب از طرف مرکز سنجش آموزش پزشکی وزارت بهداشت تکذیب شد: «به اطلاع همه شرکت کنندگان در چهل و هشتمین دوره آزمون پذیرش دستیار تخصصی می‌رساند پس از اعلام نتایج نهایی آزمون، در شبکه‌های مجازی جدولی توسط بعضی از مؤسسات آموزشی به اشتباه به عنوان ظرفیت‌های تکمیل نشده رشته محل‌های این دوره منتشر شده است که اطلاعات موجود در این جدول صحیح نیست و مورد تأیید مرکز سنجش آموزش پزشکی نیست. به عنوان مثال در این دوره همه ظرفیت‌ها در رشته بیماری‌های قلب و عروق تکمیل شده است و ظرفیت خالی وجود ندارد.»

«اشتغال»، خواسته‌ای مهم‌تر از «تحصیل»

مرتضی مردیها، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، در مقاله‌ای با عنوان «آسیب شناسی آزمون ورودی دانشگاه» به تحلیل شرایط پیش آمده در حوزه تحصیلات تکمیلی می‌پردازد و می‌نویسد: «تردیدی نیست که شغل مهم‌ترین خواسته انسان پس از امنیت در سراسر جهان امروز است و این، بیکاری را به بزرگ‌ترین معضل کشور‌های جهان امروز اعم از توسعه یافته و در حال توسعه تبدیل کرده است.

اما ارزش شغل و بحران بیکاری مستقل از روند رو به رشد سطح آموزش است.» استاد دانشگاه علامه طباطبایی خاطر نشان می‌کند: «از اوایل دهه پنجاه که تعداد فارغ التحصیلان دبیرستان‌ها به سرعت از ظرفیت دانشگاه‌ها پیشی گرفت، پدیده‌ای به عنوان «پشت کنکوری» به عنوان معضلی اجتماعی و حتی سیاسی مطرح شد.

تصور غالب این بود که دولت موظف است شغل یا ادامه تحصیل دیپلمه‌ها را تکفل کند و اگر تعداد زیادی از دانش آموختگان دبیرستان‌ها نه در دانشگاه پذیرفته می‌شوند و نه امکان اشتغال به صورت استخدام دولتی در فضا‌های کارمندی را دارند، این حاصل نوعی توطئه برای اضمحلال نیرو‌های جوان یا دست کم نشان کژکارکرد نظام دیوان سالاری کشور است.»

مردی‌ها بیان می‌کند: «البته این تصور به دو دلیل اشتباه بود: یکی اینکه لازمه لاینفک توسعه مواجهه با اموری، چون بیکاری دانش آموختگان است؛ چیزی که در عموم کشور‌های درحال توسعه یا حتی توسعه یافته قابل مشاهده است و یک نظام سیاسی با حسن نیت و یک دیوان سالاری سامان یافته هم قادر به حل این مشکل نیست؛ دوم اینکه دریافت عامه از پدیده پشت کنکوری دچار درجاتی از آماس و توهم است. درصد زیادی از این افراد اگر کنکور هم حذف و از آنان خواسته شود که بدون هیچ مانعی در کلاس‌های درس حاضر شوند، به دلیل بی بهرگی از علاقه یا استعداد، و نوع تحصیلات نسبتا دشوار دانشگاهی، از این پیشنهاد استقبال نخواهند کرد.»

آنچه از گفته‌های مردم، کارشناسان و مسئولان درباره روند کاهشی استقبال از تحصیل در دانشگاه‌ها بر‌ می‌آید اگر چه از یک سو نگاه‌ها را به سمت آسیب شناسی این رفتار اجتماعی و دلایل آن مانند بی کاری، مسائل اقتصادی، مهاجرت و... سوق می‌دهد، از طرف دیگر این سؤال تازه را نیز ایجاد می‌کند که آیا واقعا این روند کاهشی را باید یک «آسیب» دانست یا نوعی واقع گرایی اجتماعی و مصداق این مثل که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.