محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - فیلم جدید اصغر فرهادی، کارگردان شهیر ایرانی و برنده دو جایزه اسکار، مدتی است که به گیشههای سینمای ایران رونق بخشیده و به نظر میرسد که توانسته فصل سرد اکران را دگرگون کند. «قهرمان» یک فیلم پرظرفیت و چندوجهی است که ساعتها میتوان دربارهاش حرف زد. با این حال، همه چیز بستگی دارد که این اثر را از چه منظری بررسی و تحلیل کنیم.
به نظر میرسد که پرداختن به حواشی و موضوعات فرامتنی از قبیل موضعگیریهای فیلمساز، جایگاه فیلم فرهادی در مناسبات مدیریتی و اقتصاد سینمای ایران، معرفی این فیلم به عنوان نماینده ایران به اسکار و واکنشهای شتابزده برخی از رسانههای داخلی و خارجی که مایلاند همه چیز را سیاسی جلوه دهند، چندان محلی از اعراب ندارد. اکنون مردم ایران با یک فیلم خوشساخت و در عین حال مناقشهبرانگیز طرف هستند که مشابهش را از ابتدای شیوع ویروس کرونا ندیده بودند؛ بنابراین بهتر است که همسو با مردم، بر روی خود اثر تمرکز کنیم و «قهرمان» را با سنجههای سینما مورد ارزیابی قرار دهیم.
«قهرمان» فیلمی خوب، سرحال و دیدنی است که کمتر مخاطبی از تماشای آن روی پرده سینما پشیمان خواهد شد، اما این فیلم در سینمای پرافتخار اصغر فرهادی یک شاهکار بیمانند نیست و اثری دورانساز لقب نخواهد گرفت. سینمای فرهادی آنقدر نقاط عطف تأثیرگذار دارد که «قهرمان»، با تمام شایستگیهایش، نمیتواند دوستداران سینمای ایران را شگفتزده کند.
از سوی دیگر اما، «قهرمان» در کارنامه فرهادی، به واسطه طبقهای که به آن میپردازد، فیلم بسیار مهمی است. اصغر فرهادی که روزگاری به عنوان کارگردانی که دغدغه پرداختن به مشکلات طبقه متوسط را دارد شناخته میشد، در «قهرمان» قصهاش را حول شخصیتهایی طراحی کرده که بهوضوح از شاخصههای فرهنگی و اقتصادی طبقه متوسط دور هستند.
رحیم سلطانی یک زندانی مالی سادهلوح است که از همسرش جدا شده و برای صدوپنجاه میلیون تومان بدهی به زندان افتاده و هیچ نشانی از خصلتهای طبقه متوسط در او به چشم نمیخورد. شاید اینکه فرهادی، پس از سالها، دوباره به لحن طبقه مورد نظرش در «شهر زیبا» برگشته، یک هشدار مهم برای جامعه ایران باشد. ساختاری که طبقه متوسط فرهنگی در آن بهشدت نحیف شده و این نابودی تدریجی حتی بر آثار مهمترین فیلمساز دو دهه اخیر هم اثر گذاشته است.
به لحاظ سینمایی و در مقام مقایسه با آثار مختلف سینمای ایران، «قهرمان» اثری خوشساخت و بالغانه محسوب میشود. همانطور که از ظاهر فرهادی نیز برمیآید، او در مرز میانسالی و نوعی بلوغ بعد از پنجاه سالگی قرار گرفته و نشانههای این متانت در دوربین «قهرمان» کاملا هویداست. فرهادی برای اولین بار فیلمبرداری اثر خود را به علی قاضی سپرده و عمدی از شکل دکوپاژ مورد علاقه خود در اواخر دهه هشتاد فاصله گرفته است. دوربین موقر «قهرمان» در نماهایش، به دور از خودنمایی، نشانههایی از یک کارگردان نامرئی را روی پرده سینما منعکس میکند.
مرد دنیادیدهای که ترجیح میدهد زیاد به چشم نیاید مگر در چند پلان از سالن ورزشی یا جمعآوری کمکهای نقدی که امضای خودش را پای فیلم میاندازد و به مخاطب یادآوری میکند که اثری از اصغر فرهادی را به تماشا نشسته. استفاده نکردن از موسیقی متن، به معنای فنی کلمه، دیگر نشانه بلوغ فیلمسازی است که تلاش نمیکند تا اثر خود را با عناصر فرعی چشمگیر تزیین کند. در عوض، او قادر است تا در سکوت مابین مکثهای شخصیت سیاوش، عمیقترین احساسات مورد نظرش را به مخاطب منتقل کند.
شیوه نگارش متن «قهرمان» مثل دیگرآثار فرهادی کمنقص و بدون حفره به نظر میرسد. باز هم با یکی از همان مقدمههای طولانی طرفیم و فیلمنامهای که در یک سوم اول میکارد، در بخش میانی آنها را میپروراند و در پرده پایانی درو میکند. نکته مهم در مورد این متن، اما آن است که اصغر فرهادی، بر خلاف معمول که واقعیت را دو یا چند تکه میکرد و هر تکه از آن را در یکی از نیمههای اثر به مخاطب عرضه میکرد، در اینجا حقایق اصلی و گرههای مهم خود را عمدی از نظر مخاطب پنهان نمیکند. در واقع، بیننده در طول تماشای «قهرمان»، بیشتر مایل است ادامه مسیر را تماشا کند، نه اینکه منتظر باشد تا بخشی از گذشته برملا شود.
حضور امیر جدیدی در نقش رحیم سلطانی بهترین اجرای هنری این بازیگر محسوب میشود که بخش مهمی از آن را باید به پای هدایت هوشمندانه اصغر فرهادی در مقام کارگردان بنویسیم. جدیدی با تعهدی درخور ملاحظه، از آن شمایل سوپراستاری خود فاصله گرفته و با تداوم حسی درخشان و بازی جذاب صورت، حس مورد نظر را به مخاطب منتقل میکند.
سحر گلدوست در نقش فرخنده، بازیگر تازه سینمای ایران است که اجرای باورپذیر و جذابش در «قهرمان» را میتوان به فال نیک گرفت. بازیگران نقشهای فرعی فیلم هم شاید هنرمندانی شناخته شده و مشهور نباشند، اما همگی حضوری درجه یک در این فیلم دارند خصوصا بازیگران نقشهای راننده تاکسی، شوهر خواهر، مسئول فرهنگی زندان و کارمند فرمانداری.
اما در میان این بازیگران فرعی جذاب و حضور بینقص امیر جدیدی، به نظر میرسد که بازی محسن تنابنده و فرشته صدر عرفایی نکته بهیادماندنی و شگفتانگیزی ندارد. این دو بازیگر کاربلد و باسابقه برای نقش خود تلاش کردهاند، اما انتظار افکار عمومی از همکاری آنها با فرهادی بسیار فراتر از چیزی بود که روی پرده سینما به نمایش درآمد. بهعلاوه، سارینا فرهادی هم میتواند عنوان بدترین بازیگر «قهرمان» را به خودش اختصاص دهد ایفای نقشی که بهوضوح از خط بیرون میزند و نمیتواند همسطح با دیگر شاخصهها ظاهر شود.