تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ در روزها و ماههایی که ترس از کرونا زندگی عادی را از ما گرفته بود، صدها و هزاران بیمار دیابتی هم از ترس عوارض بیماری و حتی مرگ روزگار گذراندند. روز و شبشان در به در یافتن داروی انسولین گذشت، درحالی که آدمهای سالم به سختی از خانه خارج میشدند. یک روز انسولین قلمی پیدا نمیشد، روز دیگر باید با مبلغ گزاف و سفارش به این و آن، یک یا دو عدد تهیه میکردند. این گونه است که در یک سال گذشته اوضاع بیماران دیابتی وخیمتر از همیشه بوده است. خودشان میگویند: «این یک سال خیلی سخت بود. هم به دلیل کرونا، هم به دلیل کمبود انسولین.»
۲۲ تا ۲۸ آبان ماه هفتهای است به نام دیابتی ها. دسترسی به مراقبتهای دیابت، آموزش و پیشگیری محور شعارهای امسال است، در حالی که هنوز بسیاری از افراد از بیماری پنهان خود خبر ندارند، عدهای از کنترل و عوارض آن بی اطلاع اند و برخی هنوز در تکاپوی یافتن دارویی هستند که اگر امروز در بازار هست، تضمینی وجود ندارد که فردا هم پیدا شود.
۵۶ ساله است. در سنی که معمولا باید همچنان مشغول کار باشد، اما گوشه خانه نشسته است. روزگاری کارگر یک کارخانه بود که بعد از ورشکستگی اش برای بار اول بیکار شد. بیکاری اش هم زمان بود با ابتلا به دیابت. صادق زمانی از دیابتش خبردار شد که عوارض دامنگیرش شده بود. در شرح بیماری اش میگوید: من ۶ سر عائله دارم و اجاره خانه. نمیتوانم بیکار بمانم. کارگر روزمزد بودم. میدانستم دیابت دارم، اما نه میتوانستم دستورات پزشک را رعایت کنم، نه میتوانستم غذاهایی که میگوید، بخورم. همین شد که قندم آن قدر بالا رفت که چشم راستم خونریزی کرد و مجبور شدم پول عمل را قرض بگیرم و حالا دومی هم سو ندارد.
چند ماهی است گوشه خانه افتاده است و همسرش در خانههای مردم کارگری میکند. روزهایی که داروها کمیاب بودند اوضاع او وخیمتر بود و افسار بیماری از کنترلش خارج شد. روزهای بدتری را هم انتظار میکشد.
ندا هم بیمار دیابتی است. سال هاست. دیابتش ارثی است. مادر، خاله و پسرخاله اش هم دیابت دارند. در یک سال گذشته که دارو کمیاب شد، روزگار سختی را گذراند. میگوید: دقیقا آبان ماه پارسال بود که انسولین قلمی پیدا نمیشد. دو هفته بود که انسولین نزده بودم. سیستم ایمنی بدنم این قدر ضعیف شد که کرونا گرفتم و به شدت بدحال بودم.
دوستان و همکارانش گشتند و برایش انسولین پیدا کردند، اما به قیمتی بسیار گران تر. ندا توضیح میدهد: قیمت انسولینی که پیش از آن ۵ هزار تومان میخریدم به ۹۵ هزار تومان رسید. البته ماههای بعد اوضاع بدتر شد؛ چون فقط یک داروخانه در بولوار سجاد انسولین داشت و همان را به قیمت ۳۲۰ هزار تومان میفروخت.
یافتن انسولین آ ن قدر برایش سخت شد که از خیر تزریق گذشت و قرص را جایگزینش کرد. البته با عوارض همراهش. حالا مدتی است با مشورت متخصص تغذیه بیماری اش را کنترل کرده است تا کمتر به انسولین نیاز پیدا کند؛ دارویی که از در دسترس بودنش اطمینان ندارد.
نیمه سال ۹۹ و ماههای پس از آن مصادف بود مشکلات دارویی بیماران دیابتی. اولین دردسرهایشان کمیاب یا نایاب شدن انسولین قلمی بود که جایگزینی آن با انسولین ویالی مشکل بیماران را دوچندان میکرد. از انسولینهای ویال در گذشته استفاده میشد و چند سالی بود که انسولینهای قلمی جایگزین آنها شده بودند. آنها که انسولینهای قلمی استفاده کرده بودند، درباره نحوه مصرف انسولین ویالی آموزش ندیده بودند. عدهای از بیماران قرص و داروهای پیشنهادی دیگر را جایگزین کردند و تعدادی هم از خیر دارو گذشتند و به عوارض بیماری گرفتار شدند.
«یک بار در سال، هم زمان با روز جهانی دیابت، آمار و ارقام مبتلایان از زبان دست اندرکاران این حوزه اعلام میشود، اما نمیدانم چرا اتفاق خوبی نمیافتد. یعنی هم جمعیت دیابتیها رشد فزاینده دارد و هم تصمیم مهمی از سوی مسئولان استانی و کشوری گرفته نمیشود.» مدیرعامل انجمن دیابت خراسان رضوی مشکلات پیش روی این بیماران را نبود تمرکز جدی بر آموزش میداند، درحالی که اصلیترین شعار فدراسیون بین المللی دیابت (IDF) همین بوده است.
وحید آذری فر در توضیح میگوید: فدراسیون بین المللی دیابت سالها پیش شعار ثابت خود را «آموزش اساس درمان دیابت» قرارداد، زیرا پیشگیری از بیماری و کنترل عوارض آن هزینههایی گزاف را از روی دوش دولتها برمی دارد.
به گفته او آخرین آمار از تعداد مبتلایان به دیابت در کشور مربوط به پایان سال ۹۹ است: حدود ۱۲ درصد جمعیت بالای ۲۵ سال کشور دیابت دارند. باتوجه به جمعیت کل کشور اگر تعداد افراد بالای ۲۵ سال را حدود ۵۰ میلیون نفر در نظر بگیریم این آمار نزدیک به ۶ میلیون نفر است و ۱۰ درصد آن را که حدود ۶۰۰ هزار نفر میشود دیابت نوع یک، تشکیل میدهد که نیاز به انسولین دارند.
وی ادامه میدهد: ۳۰ درصد جمعیت بزرگ سال کشور یعنی ۴۵ سال به بالا نیز یا دیابت دارند یا در معرض خطر ابتلا هستند؛ به عبارت دیگر درگیر چهار عامل چاقی، شیوه زندگی نادرست و تغذیه نامناسب، کم تحرکی یا استرس شدید هستند. این در معرض بودن البته به معنای عارضه قطعی در همه بیماران دیابتی نیست. زیرا عوارض قلبی، چشمی، کلیوی و اختلال در سیستم عصبی مخصوص به دیابتیهای بدکنترل است، نه افرادی که به خوبی دیابت خود را کنترل میکنند.
مدیرعامل انجمن دیابت خراسان رضوی اشارهای هم به آمار استانی و مشهدی میکند: استان خراسان رضوی حدود ۷ میلیون نفر جمعیت دارد که بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر آنها دیابتی اند یا در معرض خطر ابتلا به دیابت قرار دارند. در مشهد نیز با جمعیت سه میلیونی تعداد مبتلایان به دیابت ۱۲۰ هزار نفر است. نکته بسیار مهم ماجرا این است که آمار مبتلایان به دیابت نوع ۲ که از بیماری خود اطلاعی ندارند به همین اندازه است، یعنی باید آمار ۱۲۰ هزار نفر را دو برابر کنید.
آذری فر به نمایندگی از تنها سازمان مردم نهاد علمی و تخصصی دارای مجوز وزارت بهداشت در حوزه بیماران دیابتی میگوید: هردقیقه دو نفر در دنیا به دلیل دیابت کنترل نشده دچار قطع عضو اندام تحتانی میشوند. دیابت خیلی جدی است درحالی که برای همه مردم پیشگیری پذیر و برای آنها که مبتلا شده اند، کنترل شدنی است و خیلی آسان با آموزش صحیح میتوان کیفیت زندگی افراد را بالا برد. کار سازمانهای مردم نهاد قانونی هم همین است و دوستان وزارت بهداشت و سازمانهای بیمه گر در تصمیم سازی هایشان درباره دیابت لازم است با آنان مشورت کنند امااین اتفاق نمیافتد.
وی به نکته مهم دیگری درباره این بیماری و هزینههای مالی تحمیلی آن به دولت اشاره میکند: متأسفانه در کشور ما هرگز پیشگیری بر درمان اولویت نیست. نمونه اش همین است که سالانه حدود ۴ میلیارد دلار از درآمد کشور ما فقط صرف هزینههای ناشی از عوارض دیابت میشود. توصیه ما این است که سازمانهای بیمه گر به جای اینکه ۱۰۰ درصد یارانه خدمات درمانی را به بیماران دیابتی اختصاص دهند تنها ۲۰ درصد آن را صرف سازمانهای مردم نهاد کنند که در راستای آموزش به همه مردم هزینه شود. این مشکل البته درباره همه سازمانهای مردم نهاد مرتبط با بیماران صدق میکند.
مدیرعامل انجمن دیابت خراسان رضوی انتقاد بزرگی هم به سازمانهای مردم نهاد بدون مجوزی دارد که در حوزه بیماران دیابتی فعالیت میکنند: تعداد زیادی از این گروهها در حال فعالیت هستند که هیچ مجوزی از وزارت بهداشت ندارند. مجوز خود را از سازمانهای دیگر همچون استانداری یا بهزیستی گرفته اند، اما در حیطه پزشکی و درمان بیماران کار میکنند. سؤال ما این است که چرا مجوز نمیگیرند و چرا سازمانهای نظارتی وضعیت آنان را رصد نمیکنند؟
آذری فر کوچکترین تخلف این مراکز را آسیب به سلامت بیماران دیابتی بیان میکند و میافزاید: به عنوان مثال چندسال پیش یک بیمار دیابتی به دلیل افت قندخون در یکی از این کلینیکهای غیرمجاز فوت کرد، درحالی که در سازمانهای مردم نهادی که کار درمانی انجام میدهند باید گلوکاگون اورژانسی وجودداشته باشد، اما نه متخلفان کار بلدند و نه هیچ مسئولی پیگیری میکند. افت قندخون برای بیمار دیابتی خطرناک است و این تنها یک مثال است برای دلیل مجوز گرفتن و کنترل این مراکز از سوی وزارت بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی و سازمانهای دیگر.