یکی از موارد اشارهشده در بند «دیپلماسی» چشم انداز جهان شهر برکت و کرامت، «الگوی شهر تعاملی» است. این بند شاید از موارد بسیار مهمی است که ضمن ایجاد بسترهای مناسب برای تحقق مفهوم «شهروند پویا» افزایش رضایتمندی شهروندان و گروههای مرجع را به دو دلیل «افزایش سطح مشارکت در تصمیم گیری» و «هدایت استعدادها و بهره مندی از ظرفیتهای آنها در فرایندهای اداره شهر» به همراه دارد.
سؤال اساسی اینجاست که وقتی میگوییم «ساختارهای تعاملی» منظور چیست و چه پیش فرضها و رویکردهایی در این راستا نیاز است. برای پاسخ به این موارد باید به چند کلیدواژه در ساختارهای تعاملی به شرح زیر توجه کرد.
۱- ساختار: برای تحقق الگوی شهر تعاملی به ساختارهای متناسب و متناظر با این مفهوم در شهرداری نیاز داریم. بر این اساس باید نحوه سازمان د هی امور و تشکیلات و روشهای سیستم مدیریت شهری به گونهای باشد که براساس آن رویکرد «شهرداری تعاملی» حاکم شود، نه «کارفرمای سفارش دهنده». به بیان دیگر، رویکرد چرخشی و رفت و برگشتی بین تشکلهای مردمی و شهرداری جانشین رویکرد یک طرفه و کارفرمایانه میشود.
۲- تشکلهای (نهاد) مردمی: تشکلهای مردمی ظرفیتهای منسجم، گروهی، ارزش گرا و باهویت هستند که براساس مبانی فکری و ارزشی خاص تشکیل شده اند و به دنبال اثرگذاری بر جریانها و رویدادهای اجتماعی هستند. در شهر تعاملی بین این تشکلها و شهرداریها رویکردی همراه با «اعتماد و احترام مقابل» و «مشارکت و هم افزایی» شکل میگیرد.
۳- نقش ها: در تعامل بین تشکلهای مردمی و نهادهای حاکمیتی در بسیاری موارد رویکرد کارفرما و پیمانکاری حاکم میشود که این امر با فلسفه وجودی و رسالت تشکلهای مردمی منافات دارد؛ بنابراین در اسناد و قوانین شهری باید ضمن ارج نهادن و تعریف جایگاه واقعی تشکل ها، «هویت» و «زمینههای نقش آفرینی» آنها به صورت رسمی، علمی و منطقی مشخص شود.
۴- الگوهای تعامل (مشارکت): تعامل در فضای انتزاعی رخ نمیدهد، پس باید به صورت رسمی در مستندات مدیریت شهری الگوهای تعامل و مشارکت تشکلهای خاص مردمی با طبقه بندیها و دسته بندیهای مختلفی همچون الگوی مشارکت بانوان، جوانان، نخبگان، هیئتهای مذهبی، هنرمندان و... پیش بینی شود تا در ماتریس فرایندهای شهرداری جایگاه آن به صورت ویژه تعریف شود و هر تشکل در چارچوب الگوی خاصی بتواند مطابق با شأن و استعدادش فرصت اثرگذاری پیدا کند.
۵- شهرداری تعامل گرا: شهرداری تعامل گرا به تشکلها روی خوش نشان میدهد و موفق به اجرای «الگوی شهر تعاملی» میشود؛ امری که الزامات و راهکارهای آن باید اول در اسناد رسمی و ماتریس فرایندهای شهرداری قرار گیرد، دوم زیرساختها و ظرفیتهای رسانهای و ارتباطاتی آن ایجاد شود و سوم فرهنگ سراهای تخصصی، شوراهای اجتماعی محلات یا شورایاریها و دیگر ظرفیتهای این چنینی شهری در خدمت ارتباط مؤثر با تشکلها قرار گیرد.
اکنون که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ملزم به استفاده از ظرفیتهای مردمی از طریق «بازآرایی ساختارهای فرهنگی» هستیم و دولت باید در این راستا اهتمام ویژه داشته باشد، مدیریت شهری نیز از این سیاست کلی مستثنا نیست و وظیفه دارد ضمن به رسمیت شناختن «هویت، صلاحیت و قابلیت تشکلها و مجموعههای مردم نهاد» در حیطه مدیریت شهری نقش آنها را در الگوی حکمرانی خویش به صورتی متناسب تعریف کند.
به این صورت، هم برای ساختار دولت (شهرداری) تکلیف مشخص میشود و هم برای گروههای مردمی «نهاد، تشکل، مجمع و...» تعریف میشود. بر این اساس با شخصیت و هویتی رسمی فرایند تعاملات شامل مشارکت، مطالبه گری، تأمین خوراک فکری و... در کانالی رسمی جریان مییابد.