سیده نعیمه زینبی | شهرآرانیوز؛ زندگی از گذشتههای دور در خراسان جریان داشته است و همین مسئله، قصه مرگ را هم که پهلو به پهلوی زندگی راه میآید، در این دیار کهن زنده نگه داشته است. مرگ ناچار به دنبال زندگی میآید و مزارستان، جایی است که آخرین پیوند انسان با زمین در آن شکل میگیرد. خراسان کهن به دلیل قدمت زندگی در آن، قبرستانهای قدیمی فراوانی دارد که وقتی سراغشان را بگیری به تاریخ و نگاه گذشتگان پی میبری.
این قبرستانها که گوشهای از هویت خراسان هستند و در سراسر این دیار پراکنده اند، از گزند حرص و آز آدمی و آسیبهای محیطی در امان نیستند. البته اهمیت تاریخی و ارزش مادی این سنگهای ارزشمند باعث شده است که مسئولان به فکر پاسداری از آن بیفتند.
حفاظت میراث فرهنگی از این سنگها در نهایت به این پیشنهاد ختم میشود که همه این سنگهای تاریخی را از بستر آن جدا کرده و در یک مکان دیگر جمع کنند؛ اقدامی که در نگاه نخست معقول به نظر میرسد، ولی با بررسی نمونه اجرا شده به نقطه خوبی نمیرسد. جمع آوری سنگ قبرهای تاریخی در محوطه هارونیه، یک تجربه ناموفق از اجرای این طرح است که اکنون میراث فرهنگی و گردشگری چناران درنظر دارد طرحی شبیه آن را برای روستاهای تاریخی این شهرستان اجرا کند؛ «گاه» یکی از روستاهای هدف گردشگری خراسان رضوی است که با داشتن قبرستان تاریخی، از گزینههای اصلی برای انتقال است.
این نوشتار با بررسی موردی روستای گاه و نقبی بر گذشته این طرح، میخواهد این مسئله را روشن کند که آیا انتقال این سنگ مزارها به جایی که به آن تعلقی ندارند، کار درستی است یا خیر؛ از سوی دیگر با در نظر گرفتن نبود حفاظت در مزارستانهای تاریخی، مسئله سرقت و دیگر آسیبهای محیطی را چطور باید حل کرد؛ و در پایان نیز اگر جبر بر انتقال سنگها باشد با چه شرایطی باید این اتفاق بیفتد؟
روستای گاه در چناران با تاریخ کهن و طبیعتی چشم نواز، یکی از مقاصد گردشگری است که با داشتن مسجد چهارصدساله، اصالت خود را به اثبات میرساند. در امتداد زندگی، مرگ نیز در این روستا قدیمی است و قبرستان تاریخی گاه مورد توجه تاریخ پژوهان قرار دارد. علی اصغر شکوری، عضو شورای روستای گاه است که درباره پیشنهاد انتقال سنگ قبرها با او گفتگو میکنیم.
اهالی روستای گاه پس از اینکه مرمت مسجدشان از سوی میراث فرهنگی به جایی نرسید، چشم امید از این اداره شستند و اکنون با خودیاری در حال ساخت دیوار در اطراف مزارستان روستا هستند.
شکوری با اشاره به اینکه در طول چند سال گذشته، سرقت و حفاری غیرمجاز در این آرامستان اتفاق افتاده است، میگوید: ما از میراث فرهنگی برای حفاظت و جلوگیری از سرقت سنگها درخواست داشتیم، ولی چون اتفاقی نیفتاد، اکنون با مشارکت اهالی، دور قبرستان را دیوار میکنیم تا از گزند سرقتها درامان بماند.
البته مسئله نبود شناخت میراث تاریخی در روستای گاه بر آگاهی مردم سایه انداخته است: حدود ۵۰ سال پیش، مردم قدر این سنگها را نمیدانستند و یکی از آنها را لابه لای دیوار مدرسه گذاشته اند که اکنون هم مشخص است. یک سنگ دیگر هم جای دیگر گذاشته اند. تعدادی هم شکسته شده و همان جا افتاده است. بقیه سنگها داخل قبرستان است. اکنون در آرامگاه حدود ۱۰ سنگ صندوقچهای و تعدادی هم سنگهای عمودی وجود دارد که تأکید میراث بیشتر بر سنگهای صندوقچهای است.
شکوری، اما تأکید میکند با وجوداین شورای روستا بر نگهداری این میراث در خود این مکان اصرار دارند: این سنگها جزو تاریخ روستا هستند و باید برای آن بمانند. چند سال پیش در پی مرمت مسجد، یک کتاب تاریخی را به خارج از ده منتقل کردند که ما از سرنوشتش دیگر خبری نداریم. خروج سنگ قبرها از گاه، احتمالا با سرنوشت مشابه روبه رو میشود.
این عضو شورای گاه درباره مخالفت اهالی با موضوع انتقال ادامه میدهد: مسئله انتقال چند سال پیش نیز مطرح شد. آن زمان پیشنهاد دادیم که حمام گاه را به صورت موزه در بیاوریم و سنگ قبرها را به آنجا منتقل کنیم. از سوی دیگر، نگرانیهایی هم از بدعهدی میراث فرهنگی داریم؛ زیرا مسجد تاریخی روستا را چند سال پیش به قصد مرمت تخریب و نیمه کاره رها کردند. پیش از این، مردم از این مسجد استفاده میکردند، ولی اکنون حدود ۱۰ سال رها شده است. مردم دیگر اعتمادشان را به میراث از دست داده اند.
چرایی و چگونگی طرح انتقال سنگ قبرهای تاریخی روستای گاه و دیگر روستاهای چناران را از طاهریان، رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری این شهرستان، جویا میشویم؛ مسئلهای که اکنون به صورت یک پیشنهاد خام مطرح شده است و باید در جلسه انجمن میراث استان بررسی شده و در صورت تصویب اجرا شود. این طرح پیشنهاد جمع آوری سنگ مزارهای تاریخی در آرامگاههای مختلف شهرستان و نگهداری آنها در یک مکان خاص را مطرح میکند تا در کنار دیگر اشیای تاریخی در معرض بازدید همگان قرار بگیرند.
طاهریان در ابتدا مسئله مخالفت بعضی از دهیاران را با این پیشنهاد بیان میکند و ادامه میدهد: برای نگهداری این سنگها در محل خودشان، دهیاری و شورای روستا باید به ما کمک کنند. اگر قرار است که سنگی در محل خود نگهداری شود، مستلزم شرایطی است. شورا و دهیار باید محلی را در خود روستا آماده کنند تا این سنگهای دارای ارزش حفظ شو د.
رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری چناران، روستای گاه را جزو روستاهای هدف گردشگری خراسان میداند که در صورت درخواست اهالی، ظرفیت احداث اقامتگاه را نیز دارد؛ سخنی که با موضوع انتقال سنگ قبرهای ارزشمند روستا در تضاد است. او در پاسخ به این سؤال که وجه گردشگری روستا با انتقال سنگها کمرنگ نمیشود، میگوید: اولویت ما این است که این اشیای دارای ارزش در محل خودشان نگهداری شوند، ولی خود اهالی باید با ما همکاری کنند و در حراست از آنها همت جدی داشته باشند. به طور مثال در این آرامگاه تاریخی، دفن جدید صورت نگیرد و همچنین آنها را از گزند سرقت حفظ کنند. البته سنگ قبرهای روستای گاه به دلیل نزدیکی آن به ده، مورد تهاجم سارقان قرار نمیگیرد، ولی در روستاهای دیگر شاهد سرقت هستیم.
طاهریان با تأکید بر اینکه ما فقط سنگهایی را که دارای ارزش تاریخی هستند به محل تازه منتقل خواهیم کرد، بیان میکند: از هر قبرستانی سه یا چهار سنگ منتقل میشود و در مجموع حدود ۴۰ سنگ قبر ارزشمند را از سراسر شهرستان جمع آوری کنیم.
البته اکنون هیچ برنامه مدون و مکان مناسبی برای ایجاد موزه سنگهای تاریخی وجود ندارد و رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری چناران نیز تأکید میکند: شهرداری اگر پای کار بیاید و محل مناسبی را به ما اختصاص بدهد، موضوع انتقال سنگها جدی میشود تا پس از بررسیهای کارشناسی، سنگ قبرهایی که ارزش موزهای دارند به آنجا منتقل شوند. اما تا کنون نه مصوبهای برای این ماجرا داریم و نه موقعیت مکانی آن، معلوم است.
محمد تقی نوری جوادی گلمکانی پژوهشگر و طبیعت گردی است که علاقه زیادی به تاریخ دارد. او درگذشته نه چندان دور تلاش بسیار برای جمع آوری سنگهای بقعه هارونیه کرده است؛ سنگهایی که اکنون در محوطه این بنای تاریخی گذاشته شده اند و به نظر میرسد جز جمع آوری هیچ برنامه دیگری پشت سرش وجود ندارد. او سنگ بنای اولیه جمع آوری سنگ قبرهای بقعه هارونیه را گذاشته است.
آن زمان حدود ۲۰ سنگ ارزشمند و تاریخی را از نقاط مختلف جمع آوری کرد و اکنون تعداد آن به حدود ۶۰ سنگ رسیده است. نوری میگوید: حدود سال ۷۷ بود و کسی توجهی به اهمیت تاریخی سنگها نداشت. آن زمان منطقه را دور زده و سنگهای ارزشمند را شناسایی کرده بودم. بسیاری از اینها از بین رفت. من افسوس میخوردم که این سنگها نابود میشود و کسی کاری برایشان نمیکند. به همین دلیل برای انتقال آنها به هارونیه اقدام کردم.
اندازه سنگ مزارشان نیز بلندتر بوده است
البته نوری نیز انتقادهایی از سبک نگهداری سنگها در هارونیه دارد: قرار بود نگهداری این سنگ قبرها نظمی داشته باشد. ما ابتدای کار سنگها را شماره گذاری کردیم و قطعاتش را کنار هم قرار دادیم. این اشیای تاریخی را به خاطر فضا سازی در محوطه جابه جا کردند و نظمشان را برهم زدند. خاطرم هست سنگ مسجد ملاحیدر، یک قطعه اش سمت راست میدان افتاده بود و یک قطعه اش سمت چپ. سنگ میلی هروی نیز همین طور. این آشفتگیها وجود داشت و آن جور که باید، نگهداری اتفاق نیفتاد.
او دلسوزانه نارضایتی خود را از نحوه نگهداری سنگهای تاریخی در محوطه هارونیه اعلام میکند، ولی به قول خودش دستش به جایی بند نیست که بتواند کاری در این زمینه انجام بدهد. او یکی از علاقهمندان میراث فرهنگی این مرز و بوم است که در دوراهی نگهداری از سنگها در محل و بردنشان به جایی دیگر برای حفاظت، گزینه دوم را انتخاب کرده است. نوری دیده است که در بوم سنگها اهمیت کافی به آنها داده نمیشود و در حصار میراث هم به خوبی ارجشان نمینهند، ولی باز هم ترجیح داده است که سنگها با همین حفاظت ناکافی برای دیار خراسان باقی بمانند.
با رجبعلی لباف خانیکی، باستان شناس و مدیر اسبق اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی که سالهای بسیاری از عمرش را در این راه صرف کرده است، موضوع انتقال سنگ قبرهای تاریخی را مطرح میکنیم. این باستان شناس بهترین محل برای نگهداری این سنگها را محل خودشان در آن گورستان میداند و میگوید: هر شیء بیشترین سازگاری را با محیط خودش دارد. یک درخت سازگاری با آب و خاک جایی دارد که در آن روییده و رشد کرده است. اشیای تاریخی هم این خاصیت را دارند. البته وقتی این سنگهای تاریخی در محل محافظت نمیشوند و تحت سرقت قرار میگیرند یا با جابه جایی و ضربههای غیر اصولی توسط افراد ناآگاه دچار آسیب میشوند، مسئله نگران کننده میشود.
او راه حل متولیان میراث فرهنگی برای جلوگیری از سرقت و آسیب به این سنگها را نیز بدون آفت نمیداند: یک راه حل این است که سنگ قبرهای ارزشمند را جمع آوری و به مکان دیگری منتقل کنند که خودش نیز بدون ضرر نیست. یک سنگ تاریخی وقتی از محل خودش و از بستر فرهنگی اش جدا میشود، تنها حسنش همان باقی ماندن خود سنگ است؛ البته اگر حفاظتی در مکان جدید در کار باشد و سنگها شبیه محوطه هارونیه رها نشوند.
این باستان شناس پیشنهادهایی نیز برای حل این دغدغه دارد: دو راه را میتوان پیشنهاد کرد. ابتدا گورستان تاریخی مورد نظر شناسنامه دار شود. پژوهشگران به سراغ آنجا بروند و نقشه دقیق قبر را همراه با نام و نشان شماره گذاری و سامان دهی کنند. با درایت متولیان امر هر قبرستان تاریخی میتواند به یک سایت گردشگری تبدیل شود. اگر هم امکان نگهداری در محل وجود ندارد، درصورت انتقال، به همراه شناسنامه به مکان جدید منتقل شوند؛ همراه هر سنگ مزار، زندگی نامه شخصیت به همراه نقشه محل اصلی و تاریخ انتقال آن ذکر شود؛ در این صورت امکان برگشت این سنگ به مکان اصلی آن وجود دارد و اگر این اتفاق هم نیفتد، دین آن ادا شده است.
او در ادامه درباره تفاوت یک شیء باستانی با یک شیء معمولی صحبت و تأکید میکند شناسنامهای که همراه سنگ قبر وجود دارد آن را تبدیل به یک اثر ارزشمند میکند: شیء باستانی حرف میزند و نماینده یک دوره تاریخی، یک شخصیت و یک مکان است. حالا اگر بدون ملاحظات این شیء را از بسترش جدا کنیم و بدون هویتش، آن را این طرف و آن طرف ببریم، هویت آن در طول زمان از بین میرود و وجهه تاریخی اش را از دست میدهد. این سنگها راویان تاریخ هستند و هر زمان بخواهیم، باید برای ما زبان باز کنند. در صورت برخورد عالمانه این اتفاق میافتد و در غیر این صورت ارزش خود را از دست میدهند.
بدون شناسنامه و دستهبندی رها شده است
او اشاره کوتاهی به موضوع جمع آوری سنگها در محوطه هارونیه نیز میکند: در هارونیه در سال ۱۳۴۰ بازسازی غیر اصولی صورت گرفت و تعدادی سنگ مزار باقی ماند که بعدها نمیدانستیم متعلق به کدام قسمت آرامگاه است. در طول زمان، سنگهای دیگر هم به این مجموعه اضافه شد. وقتی ما نمیدانیم یک شیء از کدام بستر جدا شده و متعلق به کجاست، هیچ فرقی با یک سنگ معمولی ندارد. سنگ قبرها اگر جمع شوند، ولی ندانیم پیام شان چیست و اطلاعاتی به همراه آن نباشد، چرا باید آنها را جمع آوری کرد؟ در هارونیه جمع آوری هدفمند نیست و بازدید کننده نمیداند چه شیئی را دارد میبیند. اگر تغییرات روی اشیای تاریخی هدفمند نباشد، امنترین جا برای آنها همان دل خاک و برای یک سنگ قبر همان گور صاحبش است.
لباف خانیکی پژوهش درباره سنگ مزارهای تاریخی را در هر تصمیمی که برای آنها گرفته میشود، یک ضرورت میداند و درباره نگهداری این سنگها در شبه موزهای در خود روستا نیز بیان میکند: اگر اهالی جایی را در نظر بگیرند که سنگها در خود آنجا ماندگار شود، این کار از انتقال آن به شهری دیگر بهتر است. حداقل این اشیای تاریخی نزدیک به قبرستانِ خاستگاه آن باقی میمانند. اینجا هم باید مسائل پژوهشی آن رعایت شود و هر سنگ تاریخی شناسنامه داشته باشد.