آنچه فهم سنت معصومان (ع) را برای ما آسان میکند این است که مفاهیم برساخته دنیای مدرن را بر ادبیات آن روز بار نکنیم، زیرا نمیتوان با عقل مدرن، تاریخ سنتی را در بوته نقد و تحلیل قرار داد. برای همین، محقق باید جدا از دیدگاههای امروز خود، سیره گذشتگان را بررسی کند و عنصر زمان و مکان را در مطالعات تاریخیاش در نظر بگیرد.
درباره شخصیت حضرت زهرا (س) افزون بر متفکران شیعی، بزرگان اهلسنت و غیرمسلمانان نیز تحقیق بسیار کردهاند. برای نمونه عباس محمود العقاد المصری، نویسنده و مورخ، میگوید: در هر دینی، یک چهره از زن کامل وجود دارد که همه او را تقدیس میکنند و گویا او نشانه خداوند بین مردان و زنان است.
در مسیحیت چهره مریم پاکدامن و در اسلام لاجرم آن چهره کامل فاطمه بتول است. یا هانری کربن، فیلسوف و شیعهشناس فرانسوی، در کتاب «ارض ملکوت» خود، مقام فاطمه (س) را برابر با صورت میخواند که خورشید بدون آن، نه تابندگی دارد نه حرارت، و معتقد است که به همین علت به فاطمه (س) نامی منسوب به خورشید دادهاند.
دکتر علی ابراهیم حسن، پژوهشگر مشهور جهان عرب، نیز در توصیف این بانو میگوید: در زندگی فاطمه (س) انواع عظمتها را میبینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و ... از راه داشتن قصر و ثروت و زیبایی ظاهری به دست نیاورده است یا شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان و رویارویی با مردان به چنگ نیاورده، بلکه از راه حکمت و بزرگی شخصی خود، عالم را از حکمت و عظمت پر کرده است، حکمتی که مرجعش کتب فلاسفه و علما نیست. بزرگیای که ریشهاش پادشاهی و ثروت نیست بلکه از درون جانش و کمالات نفسش ریشه میگیرد.
اکنون برای ما این پرسش مطرح است که کدام بعد شخصیت این بانوی بزرگ اسلام چنین جذابیتی را برای بشر ایجاد کرده است.
به نظر، دال مرکزی شخصیت حضرت زهرا (س) سبب این میزان از اثرگذاری در جامعه شده است. برای نمونه، ایشان در یکی از مناجاتهای خود میفرماید: خداوندا! احدی به جز تو سینهام را خنک و نفسم را مسرور نمیکند و هیچکس جز تو چشم مرا روشنی نمیدهد.
اللهم إنی أسئلک بما تحب و ترضی؛ راضی بودن به رضا و خواست خداوند در همه تصمیمهای سرنوشتساز زندگی، سنت دخت نبیمکرم اسلام (ص) بوده است. ایشان در پاسخ به خواستگاری مولا میفرماید: من به آنچه خدا و رسولش راضی و خوشنودند، راضی هستم.
یا هنگام تولد فرزند دلبندشان، وقتی پدر از شهادت امام حسین (ع) خبر میدهد، میفرماید: پدرجان، من تسلیم شدم و رضایت دادم و به خدا توکل میکنم. یا در برخورد با تنگناهای زندگی زناشویی و در پاسخ به همسر خود که چرا نیازهایش را بیان نمیکند، میفرماید: من از خدای خود شرم میکنم که به تو تکلیفی کنم که قادر به انجام آن نیستی.
از بررسی سیره این حضرت چنین برمیآید که دال مرکزی شخصیت ایشان کسب رضای خداوند بوده است، خصلتی که سبب درک معنای زندگی، هماهنگی انتظارات با واقعیتها و کنترل آرزوها میشود. روشن است که رضایت به معنای تسلیم شدن صرف در برابر مشکلات و سختیها نیست که حضرت زهرا (س) مبارزاتی به طول حیات خود داشته است، بلکه مقصود بینش حضرت به جهان مادی است.
چنانچه پیامبراکرم (ص) هم به مردم میفرمود: هر کس چیزی را طلب کند که آفریده نشده، خود را به زحمت انداخته است و چیزی به دست نمیآورد! و آن آسایش مطلق در دنیاست. پس بهتر است انتظارتان را از دنیا اصلاح کنید، چون دنیا جای تلاش و امتحان است، نه پاداش و آسایش.
خلاصه اینکه زن امروز میتواند با الگو گرفتن از این بانوی بزرگ اسلام، افزون بر مقاومت در برابر تنگناهای زندگی خانوادگی و اجتماعی، مادر و همسری شایسته برای خانواده خود باشد، چنانکه امیر مؤمنان علی (ع) در ستایش چنین بانویی میفرمود: هرگاه به چهره فاطمه (س) مینگریستم، همه اندوهم برطرف میشد؛ و این محبت و الفت به اندازهای بود که اگر به خانه میآمد و زهرا (س) را نمییافت، غم بر سینهاش سنگینی میکرد و بسیار بر ایشان سخت میگذشت.