بعثت به معنی برانگیختن، رستاخیز و تحول بنیادی در همه لایههای اجتماعی است. پیامبر خاتم، حضرت محمد (ص) به مقام پیامبری مبعوث شده است تا زیرساختهای فرهنگی، ارزشی، نگرشی و بینشی را متحول سازد و نویدبخش افقی امیدآفرین و عاری از خشونت و آورنده صلح و امنیت برای همه جهانیان باشد.
مأموریت اصلی پیامبر، همگانی کردن تعلیم و تربیت بر پایه توحید و ریشهکن کردن درخت بلاهت و جهالت از پهنه گیتی است. او آمده است تا افکار اوهامی و اهریمنی را از جغرافیای زمین و زمان بزداید و اندیشههای زلال و بارور را جایگزین آن کند. پیامبر خاتم آمده است تا پنجرههای یأس و نومیدی را به روی خلایق ببندد و پنجرههای امید را به روی آنان بگشاید.
آری، او مبعوث شده است تا آدمیان را به اردوگاه عزت، کرامت و منزلت دعوت کند و جامه ذلت و حقارت را از جان و جسم و روانشان درآورد. بعثت پیامبر خاتم (ص) کاملترین ریل گذاری فرهنگی و معنوی برای رشد و تعالی انسان در همه عصرها و نسل هاست.
با چنین نگاهی، او مأموریت دارد جایگاه حقیقی زن را به عنوان ستون خیمه تعلیم و تربیت، تبیین کند و از شأن و منزلت فطری و ذاتی او رونمایی کند و هویت مسخشده زن که در طول تاریخ مورد ستم قرار گرفته است، احیا کند و او را به آیندهای درخشان و تمدنساز، نوید بخشد.
از چنین منظری است که دست تقدیر همه فرزندان رسول خاتم را از او میگیرد تا کوثر هستی در وجود حضرت فاطمه زهرا (س) متبلور و درخشندگی او برای همگان معنا شود. اندکی تأمل در حوادث عصر بعثت و هجرت مؤید این واقعیت خواهد بود که تولد حضرت فاطمه سرآغاز تغییر و تحولی بنیادی در فرهنگ حاکم بر جهان و گشوده شدن پنجره عزت و افتخار به روی همه انس و جان، بهویژه عنصر زن و رونمایی از جوهر حقیقی اوست.
بدون شک، همه حوادث و اتفاقاتی که هنگام تولد و دوران کودکی حضرت زهرا (س) رقم خورده، چنان در جسم و جان این مولود عزیز نفوذ کرده که او را برای همیشه تاریخ، شایسته بهترین الگو و اسوه ماندگار گردانیده است.
محل تولد حضرت زهرا (س) که فرودگاه نزول ملائکه و ابلاغ آیات وحیانی و پژواک ترنم نغمههای آسمانی در فرش و عرش و آواز مداوم بانگ «ا... اکبر» و گفتوشنود پیامبر با سفیران الهی است، برای زهرا درسهای آموختنی فراوانی دارد. او اکنون باید بیاموزد تا در آیندهای نهچندان دور، آماده رسالتی سترگ و جاوید برای پشتیبانی از نبویت و امامت شود.
شباهت سرنوشت حضرت زهرا (س) با سرنوشت دوران کودکی پیامبر، نشانههایی از پیوستگی رسالت پدر و دختر دارد. بهترین و بزرگترین پشتیبانان پیامبر (ص)، یعنی حضرت خدیجه (س)، همسر پیامبر، و جناب ابوطالب، عموی ایشان، در فاصله کوتاهی به دیار ابدیت میشتابند.
زهرا (س) با مشاهده این حوادث، خود را برای غمخواری پدر آماده میکند و همه تلاطمهای زندگی را در پرتو آموزههای پدر مدیریت میکند تا نهال طیبهای را که به دست پدر کاشته شده است به درخت تنومندی تبدیل کند که شاخههای طوبی مانند آن برای همیشه بر تارک تاریخ سایه افکند و بشریت را به آرامش و امنیت شرافتمندانه و عزت مدارانه فراخواند.
بدون اغراق، زهرا (س) جان خلقت، گوهرآفرینش والگوی تمامعیار بشریت است. خیر کثیر در ادبیات دینی به معنی چشمه زلال و زاینده و دمیدن روح امید و بالندگی در اندیشه و عمل است. حضرت فاطمه (س) روح نبوت، جان امامت، پاسدار ولایت و نقطه کانونی پرگار حاکمیت دین است. قاب گرفتن منش و روش فاطمه در قاب تاریخ، جفا به او و تشنه کامان سیره اوست.
نقش ماندگار او در بسیج مردم، مطالبه گری او در استیفای حقوق غصبشده، خانه داری، همسرداری، فرزندپروری، مردمداری، عدالتخواهی همراه با مصلحت اندیشی از درسهای ماندگاری است که همیشه بر تارک تاریخ خواهد درخشید.
جامعه جهانی و پیش از آن جامعه ایرانی، همچنان، نیازمند بازآفرینی آن شیوهها و سیره پربرکت و بهرهگیری از منش، بینش و کنش فاطمی در عرصههای مختلف است. کاش و هزاران کاش که به موازات پرداختن به تبیین ابعاد شخصیتی آن اسوه کامل، به جنبههای عملی و رفتاری آن گوهر آفرینش، نیز اهتمام داشته باشیم و باور کنیم تنها فاطمه، فاطمه است.