به گزارش شهرآرانیوز؛ بارها بیان شده است که شهرداریهای کشور با تورم نیروی انسانی رو به ر و هستند. این موضوع در کلان شهرها بسیار چشمگیرتر و چالشیتر است؛ به خصوص وقتی به یاد آوریم که سهم دولت در بودجه شهرداریها هرسال کمتر و کمتر میشود، به گونهای که شهرداریها آرام آرام به سمت استقلال مالی حداکثری پیش میروند و ضرورت کاهش هزینهها مطرح میشود.
یکی از دلایل مهم ورود بی حساب وکتاب نیروی انسانی به شهرداری ها، رعایت نکردن اصول تشکیلات و روشها و مسائل مربوط به سازمان دهی و ساختار سازمانی است، به گونهای که در هر دوره مدیریت شهری، به محض ورود افراد جدید، مقوله اصلاح ساختار دنبال میشود.
در کلان شهرهای کشور که دامنه تغییرات و پستهای مدیریتی گستردهتر است، فرهنگی حاکم شده است که هرگونه توسعه و تحول تنها از طریق اصلاح ساختار محقق میشود. امروزه در مطالعات مدرن مدیریت، «ساختار» ابزاری در خدمت «راهبرد» است و باید به گونهای انعطاف پذیر باشد که در مواجهه با تغییرات محیطی بتوان از آن بهره برداری کرد. اما این به معنای بی قیدی به نظم نمودارهای سازمانی یا نادیده انگاشتن اهمیت آن نیست.
به هرحال بسته به اقتضائات هر سیستم و جنس فعالیتهایی که انجام میدهد، ساختار باید از حداقل عمر مفید بهرهمند باشد تا نظام فعالیتها و فرایندها مسیر حیات خود را به سلامت طی کنند و به سطحی از بلوغ برسند؛ مسئله مهمی که در سطوح مختلف سازمانی در شهرداریهای کشور معمولا کمتر به آن توجه میشود و هرگونه تغییر در روند و راهبرد را منوط به تغییر یا اصلاح ساختار میدانند.
در صورتی که مسائلی همچون غنی سازی شغل، چرخش شغلی، توسعه شغلی، بازتعریف فرایندها، بهبود روشها و... نیز از عوامل مهمی هستند که میتوانند سبب ایجاد توسعه و تحول سازمانی شوند، بدون آنکه در نظم جاری مناسبات و تعاملات سازمانی، خللی وارد کنند.
اصلاح و تغییر ساختار سازمانی نباید غیرممکن باشد، به گونهای که راهبردهای توسعه یافته در چارچوب ساختارهای مکانیکی و بسته به ثمر نرسند، اما از حفظ اصالت و تأثیر عملکردی ساختار نیز نباید غفلت شود.
هر ساختار در میدان عمل، چرخه حیاتی دارد که باید مدیران و دست اندرکاران سازمانها اجازه دهند این چرخه حیات، عمر کامل خود را طی کند و به صورت منطقی در خدمت راهبردها و عملکردها باشد تا ضرورت بازبینی آن حس شود.
شاید روی کاغذ اصلاح ساختار، سادهتر از اصلاح فرایندها و سایر مقولاتی است که برای توسعه و تحول سازمانی مطرح میشود، ولی جای شک نیست که تغییرات ساختاری، نظم سیستم را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب هرز منابع میشود، ضمن اینکه فراموش نکنیم که ساختارهای سازمانی و بروکراسیها ذاتا به توسعهای علاقهمند هستند که در بسیاری مواقع غیرضروری است.