زهرا شریعتی | شهرآرانیوز - پویانمایی از شیوههای مؤثر ارائه محتوا و قالبهای جذاب رسانهای بهویژه برای کودک و نوجوان است که در صورت حمایتهای لازم از این صنعت، میتواند بهصورت مستقیم و غیرمستقیم گرهگشای بسیاری از مسائل حوزه کودک و نوجوان باشد. به گفته فعالان و صاحبنظران، ایران اسلامی در بعد نرمافزاری (محتوا، ایده و...) صنعت پویانمایی، کمبودی ندارد و در حال رقابت جدی با تولیدات جهانی است، اما در بعد زیرساختی و سختافزاری (حمایت، سیستمهای پیشرفته و...) برای ادامه حیات و اثربخشی، نیازمند دقت و درک صحیح مسئولان است. از آنجا که مشهدالرضا (ع) با برخورداری از انیماتورهای حاذق و آثار موفق در سطح دنیا، قطب پویانمایی کشور به شمار میرود، در قالب میزگردی با شماری از فعالان مشهدی عرصه پویانمایی گفتگو کردیم و با ظرفیتها و مسائل مشهد در این حوزه بیشتر آشنا شدیم.
از بعد اقتصادی نیز صنعت سرگرمی برخلاف تصور رایج، جزو سه صنعت تأثیرگذار و درآمدزای دنیاست و بیشتر عناصر سرگرمی حول محور پویانمایی میچرخد، بهگونهای که گردش مالی صنایع سرگرمی حدود ۵۰۰ هزار میلیارد دلار است که بیش از نیمی از آن به صنعت پویانمایی اختصاص دارد و بقیه هم صنایع وابسته به آن هستند. به عبارت دیگر، اگر پویانمایی را فرایندی بدانیم که به تولید شخصیت منتهی میشود، میتوان گفت همه محصولات جانبی صنایع سرگرمی با پویانمایی ارتباط مستقیم دارند.»
به گفته او، وقتی شخصیت درست خلق شود و به سبک زندگی مخاطب ورود کند، انتخابها و هویتیابی او را مدیریت میکند. با این حال در ایران برای تبیین اهمیت پویانمایی، ساعتها کنفرانس و زمان گذاشته شده و سالهاست درباره شخصیت ملی در حوزه اسباببازی و پوشاک و لوازمتحریر صحبت میشود، اما هنوز برای تبدیل شخصیتها به محتوای رسانهای و ورودشان به سبک زندگی کودک، اقدامی صورت نگرفته است تا کودک با آنها زندگی، خیالپردازی و همذاتپنداری کند و آنها را در صنایع مختلف بپذیرد.»
او در ادامه درباره مزایای انحصاری پویانمایی میگوید: «پویانمایی از لحاظ تأثیرگذاری، فرمی متفاوت از دیگر فرمهاست. زیرا احساسات و تخیلات کودک را درگیر میکند. در یکی از کشورهای اروپایی، یک درام را با سه فرم تئاتر، فیلم و پویانمایی اجرا کردند و نتایج نشان داد که در تئاتر ۲۵ درصد و در پویانمایی ۸۷ درصد بچهها از شخصیتها تقلید میکنند.»
این فعال عرصه پویانمایی در تبیین جایگاه مشهد در صنعت پویانمایی کشور، توضیح میدهد: «در ایران استودیوهایی داریم که به پلتفرمهایی مانند نتفلیکس سرویس میدهند. در زمینه تولید نیز، از گرید A بهخصوص در محصولات تلویزیونی عقب نیستیم، اما در تولیدات سینمایی هنوز تا استانداردهای جهانی کمی فاصله داریم، هرچند در همین وضعیت هم جلوههای ویژه بالیوود در ایران تولید میشود.
دستکم ۴۰ درصد سهم صنعت پویانمایی ایران مربوط به مشهد است و ستونهای استودیوهای ایران را خراسانیها شکل میدهند. میتوان گفت ظرفیت پویانمایی مشهد، هیچ جای ایران با میلیاردها تومان سرمایهگذاری شکل نگرفته است. دلیل آن هم کار گروهی و متمرکز فعالان این عرصه در مشهد است. در حوزه پویانمایی، ظرفیت گفتگو، واکندن سنگها و پیداکردن محورهای مشترک بسیار اهمیت دارد. از این رو تلاش کردیم در عین تضاد منافع، کنار هم باشیم و باهم کار کنیم. هرچند کار راحتی نبود، ولی توانستیم در بخش خصوصی این اقدام را انجام دهیم.»
جاهدنیا که سابقه مدیریت خانه پویانمایی تهران را در کارنامه دارد، درباره کارکردهای صنعت پویانمایی برای مشهد پیشنهاد میدهد: «در حوزه هویت شهر مشهد باید مانند دیگر اسناد بالادستی شهری، شورایی وجود داشته باشد که هر مدیری آمد، به توسعه آن ملزم باشد و هریک کارهای دیگری را نقض نکند تا پس از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، هنوز در مشهد شاهد فقر نمادسازی نباشیم، یا اینکه در مشهد نهتنها کسی از جایگاه کودک و سرگرمی به پویانمایی نگاه نکند، بلکه انتقاد هم بشود که چرا مشهد دارد با عنوان سرگرمی در کشور مطرح میشود؟ درحالیکه یکی از علتهای ماندگاری کم مسافران، نبود سرگرمی مناسب برای بچههاست.»
او در ادامه اشتغالزایی را از کارکردهای مهم پویانمایی برای شهر معرفی و بیان میکند: «فقط با بهکارگیری برخی ساختمانهای خالی شهرداری (نه با نگاه اینکه ما بنگاه اقتصادی هستیم)، مطابق مدلی که به مدت ششماه آزمایش کردهایم، طی دوسال، بهطور مستقیم ۲۰۰۰ شغل فقط در زمینه پویانمایی در مشهد ایجاد میشود و درصورتیکه صنایع جانبی را هم در نظر بگیریم، این رقم به بیش از ۳۰۰۰ شغل در یکسالونیم میرسد.
با وجود این شاهدیم که برخی استعدادهای پویانمایی مشهد بهدلیل نبود حمایتهای لازم و امکان رشد، به تهران میروند. من و حامد کاتبی نیز وقتی از مشهد میرفتیم، فکر میکردیم در تهران دانشمان را توسعه میدهیم، اما با کمال تعجب دیدیم استودیوهای پایتخت که خیلی هم ادعا دارند، هنوز به مراحلی که ما سهسال پیش پشت سر گذاشتهایم (مانند مدیریت منابع و تحقیقات و توسعه)، نرسیدهاند که یکی از دلایلش این است که استودیوها و بودجهها دولتی است و خروجی برایشان چندان اهمیتی ندارد؛ بنابراین اگر فقط برای کسب درآمد وارد عرصه پویانمایی شده بودیم، در تهران میماندیم.»
این تهیهکننده موفق ضمن گلایه از همراهی ضعیف بخش فرهنگی کشور با فعالان عرصه پویانمایی، یادآور میشود: «درحالیکه با دست خالی با شرکتهای تراز اول پویانمایی دنیا رقابت جدی داریم، هنوز نتوانستهایم آثارمان را داخل ایران اکران کنیم (بهعنوان مثال اثر «در مسیر باران» که با آثار اروپایی رقابت میکند و مردم باورشان نمیشود این کار واقعا ایرانی است). نظام فرهنگی کشور از این حقیقت غفلت دارد که پویانمایی درواقع هنرصنعت یا صنعتی است که به شیوه هنرمندانه تولید میشود. همین غفلت باعث شده است در سیاستگذاریهای فرهنگی، محتوا بر جنبه سرگرمی و جذابیت پویانمایی غلبه پیدا کند.»
جاهدنیا با انتقاد از مانعتراشیهای صداوسیما، از مسئولان میخواهد همانقدر که به پویانمایی خارجی فرصت دیدهشدن میدهند، به ایرانیها هم فرصت بدهند و تأکید میکند: «حوزه فرهنگ، آن هم در رده سنی کودک، امنیتبردار نیست که پای آن را به مسائل امنیتی باز کنیم و از آن طرف اثری را که رتبه سوم جهانی دارد و پارسال بهعنوان پربازدیدترین محصول پویانمایی کودک در معتبرترین بازار محتوایی دنیا شناخته شده است (آنی مانی)، بگوییم یا مالکیتش را به صداوسیما بدهید (آن هم با یکصدم قیمت واقعی) یا اجازه پخش نمیدهیم. مسئولان معتقدند اگر شبکههای خارجی اثری را که ما در ایران تولید کردهایم، پخش کنند، مشکل امنیتی ایجاد میشود، درحالیکه مثلا صهیونیستها وقتی برای ایران فیلم میسازند و در ایران پخش میشود، تشویق میشوند.»
او دانلود رایگان، مافیاهای مختلف و بازار رهاشده داخلی را از دیگر چالشهای حوزه پویانمایی میداند و میگوید: «داریم چوب پخش رایگان را میخوریم. وقتی میشود با حدود شش میلیون، آثار خارجی را دانلود و دوبله کرد و پروانه نمایش گرفت، چه کسی حاضر میشود برای تولید هر دقیقه پویانمایی داخلی بیست میلیون تومان هزینه کند؟ همچنین با وجود اینکه درباره شخصیتهای خارجی هیچ نظارتی در ایران وجود ندارد، برای ساخت شخصیت داخلی، پوست ما را میکنند.»
او درباره مزایای پویانمایی نسبت به دیگر قالبهای چندرسانهای، به اینکه صنایع خلاق فرهنگی بیشترین حجم تولید ناخالص ملی آمریکا را به خود اختصاص داده و در القای محتوا به دنیا نقش غالب را دارد، اشاره و بیان میکند: «به فرموده پیامبراکرم (ص)، برای گفتگو با کودک باید از زبان کودکانه استفاده کرد. پویانمایی کمک میکند بچهها دست به خیلی از کارهای نادرست نزنند که بعدها ترککردن آنها دغدغه والدین شود. در عین حال باید توجه کرد که مانند کارهای سفارشی، پویانمایی با موضوعهای مناسب بزرگسالان و با رکگویی تهیه نشود. زیرا ما در تولید پویانمایی از نظر محتوا، ایدئولوژیزده شدهایم. فکر میکنیم باید پیامهای بزرگ را بگوییم، درحالیکه رسالت پویانمایی کاشت بذر است.»
این هنرمند جوان در ارزیابی وضعیت پویانمایی ایران میگوید: «در مسیر تکامل پویانمایی کشور، زمانی دغدغههایی مانند شخصیت، تولید فیلم کوتاه، تولید فیلم سینمایی، تولید محصول جذاب برای مخاطب، جذب مخاطب بیشتر، پخش و اکران محصولات، درآمدزایی و... داشتیم، اما اکنون مانند یک صفحه شطرنج، همه اعضای بازی از پادشاه تا وزیر و سربازان حضور دارند و بستر تولید از لحاظ نرمافزاری چیزی کم ندارد. فقط معطل تأمین زیرساختها هستیم.
تولید پویانمایی سینمایی «در مسیر باران» درحالیکه تولیدات سینمایی این حوزه خیلی کم بود، با این دغدغه اساسی صورت گرفت که هم به خود و هم مسئولان بفهمانیم در عرصه پویانمایی و بهویژه پویانمایی سینمایی چه توان و استعدادی در کشور وجود دارد و میتواند اتفاقات خوبی رقم بزند. آن هم درحالیکه در دنیا حتی کشورهای اروپایی تولید سینمایی نداشتند. با اینکه پس از آن، دو محصول دیگر سینمایی و قابل رقابت در عرصه جهانی در مشهد تولید کردیم، متولیان امر ذرهای حمایت و بسترسازی برای پیشرفت نکردند.»
کاتبی در ادامه ضمن گلایه از روند نادرست سفارش پویانمایی در ایران، میگوید: «مدیران بیشتر دنبال بیلان کاری هستند و، چون عمر مدیران شهری به تولید پویانمایی (که بین دوتاچهار سال زمان میبرد)، نمیرسد و خروجی کار در دوره مدیر بعدی آماده میشود، ترجیح میدهند سفارش تولید ندهند تا به نام فرد دیگری تمام نشود، اما از این مهم غافل هستند که آثار و نتایج یک محصول پویانمایی تا نسلها بعد قابل برداشت است.
از سوی دیگر همانها هم که سفارش میدهند، فکر میکنند تهیهکننده هستند، درحالیکه فقط سرمایهگذار و سفارشدهندهاند و نباید در جزئیترین امور فنی کار دخالت کنند؛ بنابراین نوع حمایتها و دیدگاهها باید عوض شود و مدیران فقط بستر سرمایهگذاری، آموزش و تولید را فراهم کنند، نه اینکه خودشان به فکر سرمایهگذاری باشند.»
این انیماتور مشهدی با بیان اینکه اگر بیمهری به پویانمایی به همین شکل ادامه یابد، ناگزیر از مهاجرت خواهد بود، تأکید میکند: «یک هنرمند و تولیدکننده باسابقه، نباید دغدغهاش معرفی کار و جنبههای اقتصادی باشد. چقدر و تا کی باید خود را ثابت کند یا مجبور شود جلو مدیران برای دریافت حقالزحمه تولید التماس کند که آخرش هم فیلم را بایکوت کنند، پولش را ندهند و او برای تأمین هزینهها ناچار به فروش خانه و وسایل شخصی شود؟ این در حالی است که بهراحتی با فراهمکردن بستر پیچینگ برای انیماتورها این معضل رفعشدنی است.»
او با اشاره به اینکه در جشنواره بینالمللی فجر سال ۱۳۹۴ از هشت پویانمایی حاضر در جشنواره، سه پویانمایی از مشهد بود، اما حالا دیگر پویانمایی کمرنگ شده است و جایی در جشنواره ندارد، میگوید: «در صنعت پویانمایی جهان، ترکیه با همه موفقیتی که در سریالسازی دارد، در مقایسه با ایران محلی از اعراب ندارد. کشورهای حوزه خلیجفارس هم صنعت پویانماییشان درونزا نیست، اما در این میان ایران طی هفتادسال رشد خوبی کرده است. در ابتدا پویانماییها کاملا سفارشی بود و، چون چرخه عرضه و تقاضا شکل نگرفته بود، ناگزیر از دریافت کمک دولتی و درواقع تولید با پول نفت بود، اما بهمرور با شکلگیری چرخه توزیع و با اینکه اکنون بهویژه در شهرستانها خبری از بودجههای دولتی نیست، پویانمایی ایران به سطح بالایی رسیده است و تولیدات لذتبخشی دارد.»
علمدار با تأکید بر اینکه انیماتور باید اثر مخاطبپسند بسازد نه مدیرپسند، ادامه میدهد: «پویانمایی سفارشی جز ضرر حاصلی ندارد؛ بنابراین اصل، توجه به عرضه و تقاضاست تا محصول تولیدی چیزی باشد که هم مخاطب بپسندد و هم اهداف ما را تأمین کند. از طرفی سازمانها ازجمله شهرداری بهعنوان دولت محلی، نباید نگاه حاکمیتی داشته و بهدنبال کارهای سفارشی باشند، بلکه انتظار میرود در زمینه پیچینگ (ارائه و معرفی مستقیم کار به سرمایهگذار) فعال عمل کننده و فقط تعیینکنند موضوعهای مدنظر برای تولید باشند. وجود یک شخصیت بهعنوان نماد مشهد امری ضروری و نیازمند پشتیبانی مسئولان است.
از طرفی باید توجه کرد که پویانمایی، لوکوموتیو صنایع فرهنگی و هنری است، بهگونهای که وقتی شروعبهکار میکند، دیگر هنرها را هم با خود به حرکت و پویایی وامیدارد. (بهعنوان مثال ما در روند تولید سینمایی «در مسیر باران»، هنرهای موسیقی، تئاتر، خوشنویسی و تجسمی مشهد را به کار گرفتیم.) بنابراین حمایت از پویانمایی فقط حمایت از یک صنعت نیست. همچنین معمولا سینما را چکیده هنرها میدانند، اما پویانمایی بهعنوان هنر هشتم، همه ویژگیهای آن هفت هنر دیگر را در خود جمع کرده و بهمراتب رسانهای گرمتر است. زیرا دست مخاطب را برای تخیل و همذاتپنداری باز میگذارد.»
این انیماتور موفق که اثرش با عنوان «نبرد سهراب و گردآفرید»، پنج جایزه بینالمللی را به خود اختصاص داده است، یکی از کارکردهای پویانمایی برای مشهد را اشتغالزایی معرفی میکند و میگوید: «فقط تأسیس استودیو برای بچههای افغانستانی در منطقه گلشهر و تولید محصول توسط آنان با همان دغدغههای خودشان، سبب میشود از لحاظ معیشتی به جایی برسند که در بافت شهری همراه دیگر مردم زندگی کنند و این خود سبب کاهش معضلات حاشیهنشینی خواهد شد، درحالیکه اکنون وضعیت بهگونهای است که ما آموزش میدهیم و کار را یاد میگیرند، اما، چون برای راهاندازی کسبوکارشان با موانع بسیار روبهرو میشوند، مهاجرت میکنند.»
علمدار با اشاره به درک ناصحیح مسئولان از مزایا و کارکردهای صنعت پویانمایی، بیان میکند: «همه ما با وجود اینکه فرصت مهاجرت داریم، در شهر خود ماندهایم تا کاری انجام دهیم و مفید باشیم. توقعمان هم عجیب و غریب نیست، بلکه در سطح حداقلها و حمایتهای زیرساختی مانند استفاده از امکانات موجود و ساختمان خالی یا سرمایه در گردش است تا طی سه سال به یکی از بنگاههای درآمدزای شهر تبدیل شویم.
در این راستا و درحالیکه مسئولان بیشتر قائل به تمرکززدایی هستند تا تمرکززایی، ما هشت شرکت فعال مشهد در زمینه پویانمایی، از سال ۱۳۹۶ با عنوان مجمع تولیدکنندگان پویانمایی ایرانیاسلامی «خورشید توس» دور هم جمع شدیم و پس از جلسات متعدد در سال ۱۳۹۹ این مجمع را به ثبت رساندیم که رشد و پیشرفتمان نیز در این مدت بیش از زمانی بوده است که از هم جدا کار میکردیم.»
او با اشاره به تأثیر گرافیک در درک راحتتر محتوا، میگوید: «برای هر گروه سنی، متناسب با همان سن باید تصویرسازی شود تا بهترین برد را داشته باشد و از آنجا که پویانمایی قالبهای گرافیکی متنوع دارد، هر موضوعی را با قالب متناسب همان موضوع میتوان مطرح کرد.»
مدیرعامل استودیو ماوراء با بیان اینکه درست مثل صنعت سینما در دهه شصت، در دهه پیش رو نیز پویانمایی باید جایگاهش را میان مردم و مسئولان پیدا کند، اضافه میکند: «در ایران خیلی کم برای مخاطب کار کردهایم و بیشتر تولیدات پویانمایی، سفارشی یا تحمیلی بوده است. به همین دلیل پس از سی سال هنوز باید بجنگیم تا پویانمایی را از بنیاد فارابی جدا کنیم.»
افشارنژاد ضمن تأکید براینکه در تولید پویانمایی جذابیت و سرگرمی اولویت نخست را دارد و به همین دلیل در دنیا، پویانمایی جزو صنایع مهم سرگرمی محسوب میشود، توضیح میدهد: «جذابیت مرکبی است که محتوا روی آن سوار میشود؛ بنابراین بهخصوص برای مخاطب کودک باید کار جذابی تولید کنیم که بهجای مفاهیم پیچیده و بزرگ، حامل مفهومی ساده و کوچک باشد. از سوی دیگر، در زمینه یکی از معیارهای جذابیت یعنی شخصیت، دچار فقر شدید هستیم.»
او با اشاره به اینکه صنعت پویانمایی مشهد وابسته به پایتخت نیست، یادآور میشود: «نه حوزه هنری و نه اداره فرهنگ و ارشاد، هیچکدام اختیار ساختمانهایشان را ندارند تا در اختیار هنرمندان قرار دهند و فقط آستان قدس و شهرداری خودشان تصمیمگیرنده هستند که اگر هر یک به اندازه خود فقط سرمایهگذاری در پویانمایی شهر کنند، میتواند الگوی مناسبی برای کشور باشد.»
نخعیراد درباره همکاریهای بینالمللی خود و همکارانش میگوید: «در دنیای امروز رشد فناوری سبب شده است تا تقریبا هیچ مرز جغرافیایی در تولید پویانمایی مطرح نباشد و هر استودیویی که حرفهایتر کار کند و خود را عرضه کند، در عرصه بینالمللی بیشتر دیده میشود. البته این امر از لحاظ اشتغالزایی، فرصت و از لحاظ احتمال مهاجرت، تهدید است. از طرفی با توجه به اینکه محصولات سفارشی خارجی هرچقدر هم باکیفیت باشند، برای پخش در داخل کشور با موانع بسیاری روبه رو هستند، تأثیری بر برندینگ ما ندارد.»
مدیرعامل استودیو فانوس خیال در ادامه به مشکلات حضور انیماتورهای ایرانی در بازارهای جهانی اشاره و بیان میکند: «وضعیت بهگونهای است که گاهی حتی در محله خودمان هم نمیگذارند کار کنیم، چه رسد به محلات دیگر شهر. برای اکران بینالمللی آثار پویانمایی، ضریب نفوذ در مخاطب بسیار مهم است، درحالیکه حتی آمار پخش یا مشاهده محصولاتمان در داخل کشور را ارائه نمیدهند تا به استناد آنها حضور جهانی داشته باشیم. همچنین تولیدات غیرسفارشی که کمتر سراغ آن رفتهایم، حتی در اکران هم وضعیت متفاوتی دارند. زیرا در دنیا به تولیداتی اهمیت میدهند که مطابق دغدغههای انیماتور و برای جلب نظر مخاطب تولید شده باشد، نه برای دغدغه و جلب نظر مدیران که حتی برای رنگ چشم شخصیتها هم نظر میدهند.»
در پایان میزگرد، حرف آخر همه شرکتکنندگان این است که: «مسئولان جریان فرهنگی و سرگرمی ازجمله پویانمایی را خودی ببینند و در حوزه فرهنگ خودیها را حمایت کنند. پویانمایی درواقع موشک نقطهزن ما در حوزه فرهنگی است. زیرا اهدافی را نشانه میگیرد که میزان کارآیی و بهره آن، سالها بعد مشخص میشود؛ بنابراین اگر همانقدر که در قدرت سخت و صنایع نظامی، به توانمندیهای داخلی اعتماد و سرمایهگذاری میشود، در حوزه قدرت نرم نیز این اعتماد باشد، شاهد افقی درخشان در این حوزه خواهیم بود». بعد هم با اشاره به این سخن طلایی آیتا... جوادیآملی که «اگر پیامبری در عصر جدید ظهور کند، شک ندارم معجزهاش دوربین است»، یادآور میشود: «پویانمایی، پیامبر اثرگذار عصر کنونی است. زیرا افزون بر دوربین، جلو دوربین را هم خودش تصویر میکند و در اختیار دارد.»
مشهد میتواند با انیمیشن، جهانی شود، اگر...
پویانمایی مشهد و ظرفیت آن برای معرفی به جهان