درباره نویسنـده
محبوبه فرامرزی

محبوبه فرامرزی

محبوبه فرامرزی دانش آموخته کارشناسی‌ارشد علوم ارتباطات اجتماعی است. آغاز کار خبرنگاری او از سال ۱۳۸۶با هفته نامه آستان و ایوان حرم است. همچنین سابقه کار خبری با سایت آستان قدس رضوی داشته است‌. او از سال ۱۳۸۸ با گزارشگری حوزه تخصصی حمل و نقل و ترافیک و سپس مسئول صفحه شهر با روزنامه شهرآرا همکاریش را آغاز کرد. فرامرزی از سال ۱۳۹۱ تا کنون دبیر شهرآرا محله منطقه ۲ و از سال ۱۴۰۰ تاکنون دبیری شهرآرامحله منطقه یک را به عهده دارد.

تعداد مطالب ۲۲

آخرین مطالب محبوبه فرامرزی

شوق داشتن جوجه اردک زشت

شوق داشتن جوجه اردک زشت

از تاکسی که پیاده شدم مثل فشنگ پریدم بیرون و خودم را انداختم توی حیاط خانه برادرم. خودم را به سمانه و سمیرا رساندم و آن ها را از این موضوع مسرت بخش باخبر کردم.
کد خبر : ۲۳۲۷۰۳
۱۴۰۳/۰۳/۲۰ - ۱۷:۱۵
ماجرای آن کوچه بن بست

ماجرای آن کوچه بن بست

یک بار در هفت سالگی «می خواستم سرم را بردارم و بروم*». می‌خواستم دیگر به خانه برنگردم. مقصرش هم خانم معتمدی معلم کلاس اولم بود....
کد خبر : ۲۲۵۲۶۲
۱۴۰۳/۰۲/۱۱ - ۱۶:۱۱
خانه تکانی هم عالمی دارد

خانه تکانی هم عالمی دارد

خانه تکانی هم عالمی دارد. به یادت می‌آورد که یک سال گذشته است. خاطرات پیش چشمانت رژه می‌روند.
کد خبر : ۲۱۶۵۲۳
۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۱۴:۴۴
مادرجانِ خانم ابراهیم زاده

مادرجانِ خانم ابراهیم زاده

خانم ابراهیم زاده همسر ندارد و از مادرش نگهداری می‌کند. زندگی او بر مدار مادرش می‌چرخد.
کد خبر : ۲۱۵۳۶۲
۱۴۰۲/۱۲/۱۴ - ۱۷:۵۳
اگر آقای همسایه نبود

اگر آقای همسایه نبود

اینکه یک آقای همسایه آن قدر احساس مسولیت می‌کند که با لباس تنش آتش خانه همسایه را خاموش می‌کند که زودتر فروکش کند و خسارت بیشتری پیش نیاید چیزی نیست که به این راحتی‌ها فراموش کرد.
کد خبر : ۲۰۳۷۲۳
۱۴۰۲/۱۰/۱۶ - ۱۰:۳۹
مدیریت به سبک موتورسوار جوان

مدیریت به سبک موتورسوار جوان

وسط خودرو‌ها موتورسواری به اطرافش نگاه کرد انگار فهمید باید چطور گره ترافیک دور میدان را تا درست شدن چراغ راهنمایی باز کند. او به آن سوی میدان رفت. موتورش را گوشه‌ای رها کرد. وسط خودرو‌ها ایستاد. تعدادی از ماشین‌ها را متوقف کرد و به تعدادی گفت حرکت کنند.
کد خبر : ۱۹۹۸۳۶
۱۴۰۲/۰۹/۲۱ - ۱۵:۳۸
ما، در کلاس تاریخ چشممان روشن شد!

ما، در کلاس تاریخ چشممان روشن شد!

مردی با کت و شلوار سرمه‌ای نزدیک مدیر نشسته بود. عینک آفتابی بزرگی روی صورتش بود. مدیر من را که دید گفت آقای بابایی معلم تاریخ شماست.
کد خبر : ۱۹۷۹۹۶
۱۴۰۲/۰۹/۱۲ - ۱۰:۵۵
گفتگو با زوج مشهدی که با وجود ۷ فرزند، همچنان در پی ادامه فرزندآوری هستند

گفتگو با زوج مشهدی که با وجود ۷ فرزند، همچنان در پی ادامه فرزندآوری هستند

گفتگو با زوج محله کلاهدوز که ۷ فرزند دارند و هنوز به ادامه فرزندآوری فکر می‌کنند.
کد خبر : ۱۹۶۴۳۸
۱۴۰۲/۰۹/۰۴ - ۱۱:۲۹
جانور درنده‌ای به نام خشم

جانور درنده‌ای به نام خشم

ساعت از سه عصر گذشته بود. خیابان پر از خودرو‌هایی بود که بعد از یک روز کاری خودشان را به منزل می‌رساندند.
کد خبر : ۱۹۵۸۲۳
۱۴۰۲/۰۸/۳۰ - ۱۶:۴۱
دلتنگی سمیه

دلتنگی سمیه

سمیه هوش و حواسش سر جایش نبود. سؤالات ریاضی را جواب نداده بود. دفترش سفید سفید بود. وقتی معلم اخم هایش را کرد تو و با تشر گفت چرا تکالیفت را انجام ندادی، یک دفعه سمیه گریه سرداد.
کد خبر : ۱۹۳۱۳۷
۱۴۰۲/۰۸/۱۷ - ۱۲:۱۳
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->