صرفه جویی ۷۵۰ میلیارد تومانی با اصلاح سیستم روشنایی معابرسطح شهر مشهد اجرای پروژه نوسازی روشنایی شهر مشهد نویدبخش صرفه‌جویی انرژی است امضای قرارداد نوسازی روشنایی شهرستان مشهد با سرمایه‌گذاری ۶۶۰ میلیارد تومانی صرفه‌جویی ۷۵درصدی مصرف برق مشهد با استفاده از تکنولوژی نوین LED قبل از جراحی بینی از اصالت دستگاه‌های پزشکی مطمئن شوید! جنایت خونین پسر ۱۸ ساله مست در تهرانسر(۱۵ اسفند ۱۴۰۳) شرایط دلبر، ماده یوز توران پایدار است کشف ۲۹۰ کیلوگرم مواد مخدر در گمرک دوغارون تایباد (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) تنبیه بدنی دانش‌آموزان با شیلنگ | فرد خاطی به تخلفات اداری معرفی شد+ویدئو جسد کشاورز ۷۰ ساله اهل فریدونکنار در رودخانه کشف شد صدور هشدار سطح زرد هواشناسی برای خراسان رضوی (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) چه کسانی از شرکت در آزمون دکتری تخصصی ۱۴۰۴، محروم شدند؟ اجرای مانور مشترک نظارت بر پاکسازی کالا‌های قاچاق در مشهد (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) توصیه‌ای برای بهبود خواب سالمندان پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۱۵ اسفند ۱۴۰۳) | آلودگی هوا در راه مشهد کاهش مراجعات اهداکنندگان خون در روزهای پایانی سال شمار جان‌باختگان گازگرفتگی در خراسان‌رضوی ۱۹ درصد کاهش یافت (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) آمادگی اورژانس ۱۱۵ مشهد جهت خدمت‌رسانی به زائران و مجاوران امام رضا (ع) افزایش کلاهبرداری با شگرد خدمات مسافرتی در آستانه نوروز | ارجاع ۲۷۰ پرونده در ۴ روز اجرای طرح صدور گواهی ولادت الکترونیک در کشور بازداشت ۳ متهم در پیگیری ۲ پرونده سرقت | «ریش طلایی» دستگیر شد ثبت ۱۶ هزار گزارش تخلف رانندگی در کشور توسط بازرسان نامحسوس طی شش‌ماهه دوم ۱۴۰۳ اختلاف حساب موجر و مستأجر منجر به قتل زن صاحب‌خانه شد مدیرکل بهداشت کمیته امداد: خدمات بستری مددجویان رایگان می‌شود روزانه در کشور، ۴۸ نفر در تصادفات جان خود را از دست می‌دهند کمبود پزشک در تعطیلات نوروز معضل جدی برای کشور است پیش‌بینی بارش باران در نقاط مختلف کشور | دما افزایش می‌یابد (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) تشدید بازرسی‌ها جهت شناسایی مداخله‌های درمانی غیرپزشکان توقیف گواهینامه متخلفان حادثه‌ساز در سفر‌های نوروز ۱۴۰۴ آخرین وضعیت جاده‌های کشور (۱۵ اسفند ۱۴۰۳) ۴ ماده غذایی که حافظ سلامت مردان است
سرخط خبرها

مادرجانِ خانم ابراهیم زاده

  • کد خبر: ۲۱۵۳۶۲
  • ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۳
مادرجانِ خانم ابراهیم زاده
خانم ابراهیم زاده همسر ندارد و از مادرش نگهداری می‌کند. زندگی او بر مدار مادرش می‌چرخد.

خانم ابراهیم زاده ریزنقش است. آرام حرف می‌زند. تا حالا نشنیده ام صدایش بالا برود. وقتی به صورتش نگاه می‌کنی آرامشش دلت را آرام می‌کند. او معاون یکی از مدارس حاشیه شهر است و نیمی از وقتش در روز را صرف حضور در مدرسه می‌کند.

در بین ساکنان ساختمان بیشترین تعامل را با او دارم. هر دو در یک طبقه ساکن هستیم و برای جابه جا کردن خودروهایمان زیاد هم را می‌بینیم. از دار دنیا یک مادر دارد، یک دختر و یک نوه. وقتی کفش‌های قرمز رنگ تق تقی نوه کوچکش جلو در است می‌فهمم امروز کیف همسایه ام کوک است. چون صدای خنده از واحدشان به گوش می‌رسد. خانم ابراهیم زاده با مادرش زندگی می‌کند. مادری هشتادوسه ساله که با واکر راه می‌رود.

سکوت همسایه مان، اما حدود یک ماه پیش شکست. صدایش به واحد ما هم می‌آمد. برایم عجیب بود. او و بلندبلند حرف زدن؟ صدایش می‌آمد که می‌گفت مادرجان خودت را بکش بالا. مادر جان آرام. مادرجان می‌افتی و...

لحظاتی بعد تلفن همراهم زنگ خورد. آن سوی خط خانم ابراهیم زاده نفس نفس زنان کمک می‌خواست. گفت خودت را برسان مادرم افتاده نمی‌دانم چه شده تکان نمی‌خورد.

نفهمیدم چطور چادرم را سرم کردم و خودم را به او رساندم. مادرش کنار تخت نشسته بود. چشم هایش گوشه اتاق را نشانه رفته بود. همسایه ریزنقش ما هم نفس نفس زنان بالای سرش ایستاده بود. آرام گفت فکر می‌کنم مادرم فلج شده است. بعد بغضش ترکید و زد زیر گریه. بین گریه هایش گفت داشت با واکر راه می‌رفت نمی‌دانم چه شد خورد زمین. حالا هر کاری می‌کنم زورم نمی‌رسد او را روی تختش بخوابانم. تکان نمی‌خورد. با هم زیر بغلش را گرفتیم. به سختی توانستیم دونفری او را روی تخت بکشیم.

خانم ابراهیم زاده همسر ندارد و از مادرش نگهداری می‌کند. زندگی او بر مدار مادرش می‌چرخد. مادرش امروز هرچه هوس کرده همان را می‌پزد. مادرش امروز مریض است مرخصی می‌گیرد و مدرسه نمی‌رود. مادرش امروز نوبت دکتر دارد خودش را می‌رساند و او را  دکتر می‌برد. قبل تر‌ها می‌گفت دخترم گفته فکر نکنی پیرشوی من همین کار‌ها را برایت انجام می‌دهم به این هوا نباشی. من از این کار‌ها نمی‌کنم بعد ریز ریز می‌خندید و می‌گفت من پیر بشوم از هیچ کس توقع ندارم. خودم باروبندیلم را جمع می‌کنم و می‌روم خانه سالمندان.

حالا او مانده و مادری که فلج شده است. صبح تا ظهر پرستار از او مراقبت می‌کند بعد دخترش می‌آید و از مادر پرستاری می‌کند. فقط او می‌فهمد مادر چه می‌خواهد. مادر زمزمه می‌کند دختر می‌فهمد گردنش درد می‌کند. مادر لب هایش را تکان می‌دهد و دختر می‌فهمد آب می‌خواهد. چه خوب که هنوز نسل دختر‌های دل سوز منقرض نشده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->