ماجرای افشای اطلاعات بیماران در یکی از بیمارستان‌های مشهد چه بود؟ آیین نامه توزیع اینترنتی دارو ابلاغ شد عامل ضرب و شتم شهروندان در یک اتوبوس دستگیر شد کشف جسد خون‌آلود مرد جوان در بزرگراه نشت ۱۰ تن قیر مذاب از تانکر حمل قیر در شهرک عسکریه (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳)+ عکس دفاع معاون وزیر کار از وضعیت دستمزد کارگران | امیدواریم در طرح همسان‌سازی حقوق، حداقل حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی به ۹۰ درصد حقوق کارکنان برسد متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران | دولت برای پرداخت بدهی تامین اجتماعی برنامه‌ریزی کرده است پیام مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی به مناسبت روز کارگر: مقام کارگر به فرموده رهبر معظم انقلاب دارای قداست است یک کشته و ۲ مصدوم بر اثر تصادف در جاده ماریان به زاک+عکس پلیس محموله ۲۴۷ کیلوگرمی حشیش در مشهد را کشف کرد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) عامل ضرب و شتم شهروندان در یک اتوبوس شهری تهران دستگیر شد (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) علت تاخیر پرواز مشهد - تهران هواپیمایی چابهار چه بود؟ (۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) وقتی مقتول خواست قاتلش اعدام نشود! خراسان‌رضوی رکورددار حوادث ترافیکی طی هفته گذشته کشف موادغذایی احتکارشده در کاشمر به ارزش بیش‌از ۴.۵ میلیارد ریال پیگیری دادستانی مشهد در خصوص حادثه غرق‌شدگی در یکی از استخرهای این کلانشهر چطور سطح هورمون شادی خود را افزایش دهیم؟ رژیم غذایی برای کودکان ممنوع؛ بهترین راه برای درمان چاقی کودکان تیمارگاه حیات‌وحش استان خراسان‌رضوی راه‌اندازی می‌شود
سرخط خبرها

اگر آقای همسایه نبود

  • کد خبر: ۲۰۳۷۲۳
  • ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۹
اگر آقای همسایه نبود
اینکه یک آقای همسایه آن قدر احساس مسولیت می‌کند که با لباس تنش آتش خانه همسایه را خاموش می‌کند که زودتر فروکش کند و خسارت بیشتری پیش نیاید چیزی نیست که به این راحتی‌ها فراموش کرد.

یک هفته‌ای می‌شد مهتابی توی هال مدام چشمک می‌زد. برای اینکه نسوزد حواسمان بود روشنش نکنیم تا ببینیم کی عمرش تمام می‌شود. وسط هفته بود. یادم آمد چند قلم لوازم توی یخچال نیست و باید به خرید بروم. دخترم از مدرسه آمده و خواب بود. بدون اینکه بیدارش کنم در را بستم و رفتم. نمی‌دانم چرا دلم شور افتاد.

مثل وقتی که نوزادی در خانه باشد و مادر مجبور است تنهایش بگذارد. یکی دو بار برگشتم در هال را باز کردم و به خانه نگاهی انداختم. با خودم گفتم شیر گاز که بسته است کلید هم که همراهم هست.

تلفن همراه توی کیفم است. پس مشکلی نیست. در را بستم و رفتم. در فروشگاه مشغول خرید بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. از خانه بود. آن سوی خط دخترم گریه می‌کرد.

سعی کردم آرامش کنم نفسش بالا نمی‌آمد. کمی آرام‌تر که شد بریده بریده گفت: مامان، خانه آتش گرفته. نفهمیدم چطور خرید‌ها را گوشه‌ای انداختم و دویدم. تلفن قطع شد. دوباره تماس گرفتم، اما پاسخی در کار نبود. توی راه بودم که آقای ریحانی رئیس ساختمان تماس گرفت و گفت آتش را خاموش کرده است و خواست تا برق کار نیامده چراغی روشن نکنیم. گفت که نگران دخترت هم نباش در خانه همسایه جایش امن است. خدا می‌داند چطور خودم را به خانه رساندم. بوی پلاستیک سوخته توی راه پله پیچیده بود.

دست و پاهایم می‌لرزید. تا کلید را توی در چرخاندم دخترم از خانه همسایه آمد بیرون و به طرفم دوید و زد زیر گریه. جای سوختگی روی دیوار سیاه شده بود. چند قاب عکس هم سوخته بود. کمی که اوضاع عادی شد فهمیدم دخترم مهتابی را روشن کرده و جرقه زده و آتش گرفته است. او پای برهنه خودش را به طبقه بالا رسانده و از مدیر ساختمان کمک خواسته بود.

آقای ریحانی هم آتشی که از مهتابی زبانه می‌کشید را خاموش کرده بود. لباس آقای همسایه به خاطر سوختگی مچاله شده بود. برق کار آمد و همه چیز روبه راه شد. جای سوختگی روی دیوار هم رفت، اما اگر همسایه‌ای برای کمک نبود چه می‌شد؟ اینکه ما در آپارتمان زندگی می‌کنیم این مزایا را دارد و از آن بی خبریم. آن روز فهمیدم آدم‌های توی یک آپارتمان از خانواده به هم نزدیک ترند. اگر بنا می‌شد برادرهایم به دادم برسند صدبار آن خانه و لوازمش خاکستر شده بودند و معلوم نبود چه برسر دخترم می‌آمد.

اینکه یک آقای همسایه آن قدر احساس مسولیت می‌کند که با لباس تنش آتش خانه همسایه را خاموش می‌کند که زودتر فروکش کند و خسارت بیشتری پیش نیاید چیزی نیست که به این راحتی‌ها فراموش کرد. کاش یادمان باشد در بزنگاه‌های این چنینی تنها همسایه است که به داد همسایه می‌رسد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->