رضا سلیمان نوری | شهرآرانیوز؛ هر ساله با فرارسیدن ماه محرم، فضای عمومی شهرهای بزرگ و کوچک ایران عزیز تغییر میکند تا شرایط برای عزاداری واقعه عاشورا و گرامیداشت جایگاه و منزلت، اما م حسین (ع) و خاندان عظیم الشأن وی فراهم شود. هم زمان با این تغییر شرایط فیزیکی شهرها و روستاهای کشور برخی لغات، چون هیئت، حسینیه، موکب، علم، کتل، سینه زنی، زنجیر زنی، بازار روی و... هم بیشتر در فرهنگ عمومی کشور مورد استفاده قرار میگیرد و به نوعی احیا میشود.
یکی از این لغات که البته زمانی یکه تاز این احیای لغات بود، اما اکنون کمتر مورد استفاده قرار میگیرد و جانشینی، چون حسینیه، مهدیه و زینبیه جای آن را گرفته اند، لغت «تکیه» است. واژه تکیه به معنای پشت به چیزی گذاشتن، اعتماد کردن، پشت دادن و آسایش پیدا کردن است. این واژه در هر سه زبان اصلی جهان اسلام یعنی عربی، فارسی و ترکی معنایی اصطلاحی دارد و آن مکانی است که هزینههای افراد ساکن در آن از طریق وقف دائمی یا کمکهای مقطعی نیکوکاران تأمین میشود. این افراد میتوانستند مسافران در راه مانده، ساکنان کم بضاعت و بدون مسکن شهرها، مردان بریده از دنیا و اهل ذکر دائمی یا اهل تصوف باشند. به عبارت بهتر کارکرد نخستین تکایای اسلامی درست مشابه کارکرد صفه ایجاد شده در برابر مسجد نبی (ص) در مدینه در نخستین سالهای پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) بوده است.
تکایا تا دوران حاکمیت صفویان بر ایران و رسمی اعلام شدن مذهب تشیع در کشور با کاربردهای ذکر شده در بالا به فعالیت خود ادامه میداده است. تنها از دوران آل بویه که عزاداری بر امام حسین (ع) جنبه رسمی پیدا کرد، در شهرهای دارای اکثریت شیعه یا اقلیت قابل اعتنای پیروان این مذهب، هنگام فرارسیدن ماه محرم و همچنین در پایان ماه صفر و نیمههای ماه رمضان و شبهای قدر، تکایا مورد استفاده این گروه برای برگزاری آیینها و مراسم مختلف عزاداری بوده است.
از اواخر دوره صفوی و با رواج تشیع، کاربرد تکیه در ایران به تدریج دگرگون شد و اغلب به فضایی برای برگزاری جشنها و سوگوارههای مذهبی خاصه جشنهای بعثت و غدیر و آیینهای سوگواری ماه محرم تبدیل شد.
در دوره قاجار با رونق آیینهای نمایشی تعزیه و نقالی مذهبی و شبیه خوانی، کاربرد تکیه در مفهومی که امروز برای ایرانیان آشناتر است، یعنی محل برگزاری مراسم تعزیه امام حسین (ع) تغییر کرد، تا حدی که دیگر، کمتر به عنوان مکانی برای اهداف نخستین ایجاد این بناهای مذهبی یعنی سرپناه مستضعفان و در راه ماندگان بودن مورد استفاده قرار میگرفت و اغلب این فضاهای مذهبی به مکانی فرهنگی و حتی هنری تبدیل شدند.
تکیه مشهور دولت تهران بارزترین نمونه از این نوع تکایا محسوب میشود که به خرج سلطان قاجار برای اجرای جشن و سوگوارههای مختلف مذهبی و حتی در برخی موارد ملی ایجاد شدو مورداستفاده قرار گرفت و به رغم زیباییهای ظاهری و البته ایجاد خاطرههای ماندنی برای مردم پایتخت هیچ سنخیتی با واقعیت تکیه نداشت و در اصل یک سالن نمایش بود.
اوج رونق تکیهها از دوره ناصرالدین شاهی تا انقلاب مشروطه بود. در این دوره، در گزارشهایی درباره تهران، نام بیش از پنجاه تکیه ازجمله تکیههای آقا بهرام، اسماعیل بزاز، افشارها، بربری ها، پهلوان شریف، پامنار، چالحصار، درخونگاه، زرگرها، سادات اخوی، سرپولک، عباس آباد، عودلاجان، هفت تن و تکیه دولت آمده است که برخی از آن ها، چون تکیه سادات اخوی دارای آیینهای مخصوص به خود بودند.
در این تکیه برای پاگرفتن و رشد کودک، شمع روشن میکردند و هر سال با قد کشیدن کودک شمع بلندتری روشن میکردند، چنان که باغچه این تکیه هر سال از شمعهای قدی پر میشد؛ آیینهایی که سبب بقای آنها تاکنون شده است، هر چند که مرور زمان نام این بناها را از تکیه به حسینیه تغییر داده است. درباره این تغییر نام و اختلاف حسینیه و تکیه در آینده متنی را قلمی خواهم کرد. فقط به عنوان پایان بخش این نوشتار، بد نیست بدانید که درست در همان دوره زمانی که بیش از پنجاه تکیه در تهران فعال بودند، در مشهد نیز همین حدود تکیه وجود داشت و مردم در آنها به منظور برپایی جشنها یا عزاداریهای مذهبی اجتماع میکردند.
تکایایی که اغلب آنان به مرور زمان یا گرفتار طرحهای کوچک و بزرگ نوسازی شد و یا شرایط به گونهای پیش رفت که تغییر ماهیت داده و به حسینیه و در برخی موارد به مسجد تبدیل شدند. البته هنوز چند نمونه از این تکایا، چون تکیه کرمانیها و تکیه حوض محمد علیخان در شهر مانده اند که تا حد بسیاری همان کارکرد اصلی تکیه بودن خود را حفظ کرده اند که اگر مجالی پیش آمد درباره آنها و نیز تکایایی که دیگر نیستند هم خواهیم نوشت.