از کودکی به خاطر داریم با پایان امتحانات خرداد، تابستان برای بیشتر بچهها با شروع کلاسهای اوقات فراغت مترادف بوده است. این شیوه با اندکی تغییر در نوع و موضوع کلاسها، همچنان متداول است.
"پژوهشها در زمینه بررسی علل آسیبهای اجتماعی در میان جوانان نشان میدهد بیکاری و نداشتن برنامه برای اوقات فراغت همچنین نداشتن تحرک و فعالیتهای سالم و مورد علاقه جوانان، تأثیر فراوانی بر گرایش آنها به رفتارهای آسیبزا دارد. اینجاست که حساسیت برنامهریزی اوقات فراغت جوان از یک سو و نظارت مدبرانه والدین از سوی دیگر، بهویژه در جنبه آسیبزایی اوقات فراغت، نمود مییابد. " (نوابینژاد، ۱۳۷۹: ص. ۵۱)، اما توجه به تفاوتهای جنسیتی در مدل گذران اوقات فراغت به ما کمک میکند نیازهای ویژه فراغتی دختران جوان را بر اساس اقتضائات روحی و جسمی آنان بشناسیم و جنبههای آسیبشناختی گذران اوقات فراغت را در این گروه با دقت بیشتری بررسی کنیم.
با این حال، نکتهای که دراینباره باید به آن توجه کرد این است که استفاده از مدلهای گذران اوقات فراغت برای همه دختران از هر قشر و خانوادهای، نظر به هزینههای گزافی که بر سبد خانوار تحمیل میکند، باید از پیوستاری مقبول و کارآمد برخوردار باشد، تنها به وقتگذرانی تابستانی و دریافت گواهینامههای بیاستفاده محدود و منجر نشود و بعد از شروع مدارس نیز ادامه یابد.
دختران ما نیازمند آموزشهایی از جنس سبکزندگی هستند، زیرا کودکی و نوجوانی بسیار زود به جوانی میرسد و اگر این آموزشها فقط برای گذران تابستان و بیکار نماندن در این ایام تعریف شده باشند، علاوه بر اینکه هزینهای برای تلف کردن عمر مفید بچهها صرف کردهایم، در آینده نیز شاهد سرگردانی دخترانمان در میانه پرهنری و بیهنری و توقعاتی برزمینمانده خواهیم بود.