راهپیماییهای مردمی اتفاقی نبود که به یکباره رخ دهد. درواقع با قطرههای اندک شروع شد و سپس به دریای پرموج انقلاب ریخت.
هما سعادتمند _ گام برداشتنِ استوار در زیر آتش تفنگها و بیقراریِ گلولهها، فریادهای پرخون در گلو داشتن و صدای اعتراضت را هرسو بردن، تصویرهای پیوسته راهپیماییهای انقلابی مردمی است که سالها سکوت را تجربه کرده بودند، اما این تجمعها اتفاقی نبود که به یکباره رخ دهد. درواقع با قطرههای اندک شروع شد و سپس به دریای پرموج انقلاب ریخت. راهپیماییهای مردمی به آتشِ زیر خاکسترماندهای میمانست که هربار با حادثهای گُر میگرفت و سرختر میشد.
۱۵ خرداد ۱۳۴۲: اجتماع؛ ۲۰ هزار نفر
نخستین راهپیمایی بزرگ مردم مشهد را میتوان در خرداد ۱۳۴۲ دید. امامخمینی در اولین روز محرم اعلامیه شدیداللحنی بر ضد رژیم صادر میکند. این اعلامیه همان روزها بین مردم مشهد دستبهدست میشود و تعدادی هم بر در و دیوارها مینشیند.
پس از آن ماموران امنیتی مشهد هر روز شماری از مردمی را که درحال چسباندن یا خواندن این اعلامیه هستند، بازداشت میکند. آیتا... قمی همان روزها در اعتراض به این عمل گفت: «حال زندانها را پر کنید. ظلم بر مظلومان نمایید. آقا! اعلامیهای که پخش میشود، اسم و امضا دارد. اگر شما حرفی دارید، به صاحب امضا مراجعه کنید...»
روز دهم خرداد پاره کردن اعلامیه امامخمینی سبب درگیری و قتل یکی از ماموران شهربانی مشهد میشود. در این روز دو مامور امنیتی با مشاهده اعلامیه امام بر روی در مسجد گوهرشاد، میخواهند آن را بکَنند که با واکنش مردم روبهرو میشوند.
سرپاسبان «غلامعلی شباهنگ» و پاسبان «علیحامد غفاریان»، ماموران کلانتری بخش ۴ مشهد، با هدف متفرق کردن مردم، دخالت میکنند. در این میان شخصی به نام «محمد حسنی» که در آن اطراف کبابی داشته، با کارد به شباهنگ حمله کرده، او را با ضربات متعدد از پا درمیآورد.
روز بعد پیکر غلامعلی شباهنگ با حضور استاندار خراسان و جمعی از مسئولان تشییع میشود. در این میان مأموران حکومتی کوشش میکنند که حسنی را از عوامل علما معرفی کنند و مشکلاتی را برای انقلابیان بهوجود بیاورند، اما آقای میلانی که متوجه نقشه رژیم شده است، صبح روز تاسوعا (۱۲خرداد) با است اعلامیه، اقدام حسنی را محکوم و او را بیاطلاع از وظایف دینی و تکالیف مذهبی، معرفی میکند. در شب تاسوعا و عاشورا نیز تبوتاب اعتراضها در مشهد شدت میگیرد.
آقای قمی در این دو شب سخنرانیهای ضدحکومتی در منزلش برگزار میکند. علاوهبر این، ورود هیئت رفسنجانیها که بیشترشان شمشیر و قمه همراه دارند، جو انقلابی مشهد را تشدید میکند.
اعضای این هیئت در منزل آیتا... قمی به عزاداری میپردازند و شعارهایی، چون «مردم! بر مصیبت اسلام گریه کنید» سر میدهند. این رخدادها باعث میشودکه بعد از قم و تهران، مشهد سومین شهر ضدحکومتی ایران بشود.
بامداد ۱۴ خرداد، امامخمینی به تشخیص سران حکومت دستگیر میشود. پس از پیچیده شدن این خبر، حدود ۲۰هزار نفر از مردم مشهد در اطراف منزل آقای قمی تجمع میکنند.
روز ۱۵خرداد نیز خیابانهای مشهد پر از تانک است و ژاندارمها سوار بر اسب به مردم کوچه و بازار حمله کرده، آنها را متفرق میسازند. ظهر این روز آقای قمی پس از اقامه نماز دستگیر و روانه زندان میشود. مردم در واکنش به این اتفاق، بازارها را تعطیل و در تلگرافخانه شهر تحصن میکنند. درهای مسجد گوهرشاد نیز از ۱۵ تا ۱۸ خرداد بسته میشود.
۲۲ مهر ۱۳۴۲: اجتماع؛ ۸ هزار نفر
به مردم خبر رسیده است که قرار است چند تن از علمای مشهد (آقای فصیحی و شهید هاشمینژاد) در مسجد تاریخی فیل در پایینخیابان سخنرانی کنند. شامگاه ۲۲ مهر، نخست شیخعلی فصیحی به منبر میرود. او پس از تمام شدن سخنرانی در ساعت ۸:۳۰ بهسمت منزل خود حرکت میکند، اما ساواک که از این رخداد مطلع شده است، او را در ابتدای کوچه حسنقلی بازداشت میکند.
خبر دستگیری آقای فصیحی را کسبه بازار به آقای هاشمینژاد که مشغول سخنرانی بود، میرسانند و سایر مسجدیان و مردم نیز خبردار میشوند. در عرض چند دقیقه سیل جمعیت به مسجد و خیابانهای اطراف آن میریزد تا مانع دستگیری آقای هاشمینژاد شوند.
وضعیت غیرعادی شده است و احتمال هر خطری میرود. مردم که طبق اسناد، تعدادشان به ۸ هزار نفر میرسید، تصمیم میگیرند آقای هاشمینژاد را فراری دهند، اما او نمیپذیرد و سوار فولوکس واگنی میشود که ساواک برای بردن او آورده است.
به محض سوار شدن ایشان، مردم دوچرخههای خود را جلوی ماشین میریزند و راه خیابان را بند میآورند. با این اتفاق، زدوخورد شدیدی شروع میشود. در اطراف اتومبیل حامل آقای هاشمینژاد، چند پاسبان شعار «زنده باد شاه» سر میدهند، اما مردم با «هو» کردن آنها، دربرابرشان مقاومت میکنند. این حادثه دو کشته بر جای گذاشت.
۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۷: اجتماع؛ ۱۰ هزار نفر
ناآرامیها از ابتدای فروردین شروع شده است و مشهد هر روز درگیر راهپیمایی صنفهای مختلف است. در نوروز ۵۷ بسیاری از مشهدیهای مخالف با حکومت، در منزلشان سفره عید پهن نمیکنند و به دعوت علما، مراسم چهلمین روز درگذشت کشتهشدگان در اعتراضهای تبریز را برگزار میکنند.
روز دهم فروردین نیز در چند نقطه شهر راهپیماییهایی برگزار میشود و درگیریهایی بین مردم و مأموران رخ میدهد که باعث مجروح شدن تعدادی از مردم میشود. در پایان این تظاهرات، مردم به چندین بانک حمله میکنند و آنها را به آتش میکشند. وقوع این حوادث و درگیریها، مسافران نوروزی و حتی گروهی از مردم مشهد را وادار به ترک شهر میکند. دومین چهلمی که در این فصل برگزار میشود، مراسم چهلم کشتهشدگان قیام مردم یزد و جهرم است.
بر این اساس، گروهی از روحانیان مشهد ضمن تعطیل کردن کلاسهای خود، از برگزاری نمازجماعت خودداری میکنند. پلیس ضدشورش در اطراف حرم، بازار بزرگ، مدرسه نواب و بازار رضا مستقر است و کنترل خیابانهای منتهی به حرم و منزل آقای شیرازی را به دست گرفته است. بسیاری از پیشهوران این محلات، مغازههای خود را تعطیل کردهاند و برای شرکت در مراسم ۱۹اردیبهشت، روانه منزل آیتا... شیرازی شدهاند.
این مجلس با حضور ۲ هزار مشهدی برگزار میشود. در این بازه زمانی، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بهویژه دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم نیز بر دامنه مبارزات خود افزودهاند. آنها با پخش اعلامیه و سردادن شعارهای ضدحکومتیِ مرتبط با ماموران گارد شاه، در دانشگاه درگیر میشوند. در روز ۲۴اردیبهشت نیز بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم مشهد در اعتراض به حمله مأموران به مدرسه نواب، در منزل آیتا... شیرازی تحصن میکنند.
۳۱ تیر ۱۳۵۷: اجتماع؛ «بسیار انبوه» ذکر شده است
اعلام خبر درگذشت آقای کافی آن هم در تصادف رانندگی خیلیها را به شک میاندازد. مرگ جلال آلاحمد، صمد بهرنگی، سیدمصطفی خمینی و غلامرضا تختی فهرستی بلندبالا از مرگهای مشکوک را در کارنامه رژیم پهلوی ثبت کرده و همین کافی است تا مرگ ابهامآلود او، مراسم تشییع جنازه و مجلس ختمش را به یک گردهمایی اعتراضی تبدیل کند.
۳۱ خرداد وقتی پیکر ایشان به مشهد میرسد، مردم سروسینهزنان دنبال تابوت به راه میافتند. با هر قدمی که تابوت به جلو حمل میشود، تعداد تشییعکنندگان افزایش مییابد. نزدیکیهای دروازهقوچان جمعیت بسیار انبوهی دنبال جنازه را میگیرند و کمکم «ا... اکبرها» به شعارهای تند انقلابی تبدیل میشود.
۱۳ شهریور ۱۳۵۷: اجتماع؛ حدود ۷۰ هزار نفر
مردم مشهد در این روز که مصادف با عید فطر بود، تظاهرات گستردهای را برگزار میکنند. در پایان این راهپیمایی، آیتا... طبسی در قطعنامهای که قرائت میکند، ضمن مخالفت با دولت شریفامامی، خواهان برقراری نظام اسلامی، آزادی زندانیان سیاسی، اجرای صحیح قانون اساسی و بازگرداندن امامخمینی (ره) و آیتا... قمی از تبعید میشود.
این قطعنامه کارگر میافتد و در نخستین ساعات عصر ۱۷ شهریور، هواپیمایی که آقای قمی مسافر آن بود، در فرودگاه مشهد به زمین مینشیند. طبق اسناد موجود، ازدحام استقبالکنندگان از ایشان به حدی بود که ماموران امنیتی رژیم تصمیم میگیرند آیتا... قمی را با همان هواپیمایی که به مشهد آمده بود، به تهران بازگردانند. اطلاع مردم از این تصمیم، به تظاهرات و درگیری بین مردم و ماموران میانجامد. در جریان این حادثه، چهار دانشآموز نیز به شهادت میرسند.
۸ آبان ۱۳۵۷: اجتماع؛ ۳۰ هزار نفر
۷ آبان جمعی از فرهنگیان مشهد در اعتراض به نخستوزیری ازهاری، دست به اعتراض و اعتصاب غذا در ورزشگاه سعدآباد میزنند. فردای این روز جمعیت بسیاری از مردم مشهد که طبق اسناد، تعداد آنان بیش از ۳۰ هزار نفر بیان شده است، در حمایت از فرهنگیان راه ورزشگاه سعدآباد را پیش میگیرند.
در ادامه، تجمع مردم مشهد در حوادثی مانند سالگرد ۱۵ خرداد، سالگرد درگذشت دکتر شریعتی و همچنین فوت آقای کافی، روزبهروز افزایش پیدا میکند و تبدیل به دریایی خروشان میشود.
۲۰ آبان ۱۳۵۷: اجتماع؛ ۳۰۰ هزار نفر
مردم، عزادارِ قربانیان کشتهشده در تظاهرات ۱۳ آبان هستند، بنابراین در اعتراض به این رخداد، دست به تظاهرات میزنند. این تظاهرات در چهارراه خسروی به درگیری میان تظاهرکنندگان و ماموران رژیم میانجامد و منجر به کشته شدن چهار نفر و مجروح شدن چند نفر دیگر میشود.
در این روز همچنین ۵۹شعبه بانک و ۱۸مکان عمومی ازجمله «بانک تهران»، «تئاتر گلشن»، «بانک صادرات»، «سینماسانترال»، «سینمافردوسی»، «سینماسعدی»، «سینماکریستال»، «سینمامتروپل»، «بانک بازرگانی»، «بانک شهریار» و «بانک ایران و ژاپن» در آتش میسوزند. در این میان، بیشترین خسارت به بانک تهران وارد میآید و همه اسناد، مدارک، ماشینحسابها و دیگر لوازم آن بهطور کامل نابود میشود.
باتوجهبه بیاعتنایی ماموران حکومت نظامی به این اقدامات، مردم پی میبرند که این قبیل اقدامات را حکومت با هدف بد جلوه دادن مبارزات مردم انجام میدهد؛ برای همین از آیتا... شیرازی استمداد میطلبند. ایشان نیز در بیانیهای اعلام میکنند که آتش زدن بانکها و دیگر اماکن عمومی، کار مردم نیست.
در اعتراض به این اتفاق، روز ۲۰ آبان که مصادف با عید قربان است، دوباره راهپیمایی بزرگی در مشهد پا میگیرد. شرکتکنندگان در این راهپیمایی را که در زیر بارش برف سنگین برگزار شد، ۳۰۰ هزار نفر تخمین زدهاند.
۵ آذر ۱۳۵۷: اجتماع؛ ۵۰۰ هزار نفر
پس از حمله به حرم مطهر رضوی در ۲۹آبان۱۳۵۷ تظاهرات مردمی روزبهروز گستردهتر میشود. صدور اعلامیههای علما مبتنیبر تعطیلی بازار در همان روزهای نخستین آذر به نحو چشمگیری در مشهد گسترش مییابد. در روز سوم آذر هزار نفر از مردم مشهد پس از گوش دادن به سخنان آقای هاشمینژاد، در منزل آیتا... شیرازی تجمع میکنند.
قرار میشود مردم دو روز بعد، راهپیمایی بزرگی برگزار کنند. این میشود که ۵۰۰ هزار مشهدی در روز ۵ آذر به خیابانهای شهر میریزند.
راهپیمایان پس از عبور از خیابانهای پهلوی، بهار و فلکه برق، خودشان را به خیابان تهران و فلکه حرم میرسانند تا مستمع سخنرانی آیتا... واعظطبسی و سیدعبدالکریم هاشمینژاد باشند. در پایان این راهپیمایی، نامه شدیداللحنی بر ضد شاه و ازهاری قرائت میشود.
۱۵ آذر ۱۳۵۷: اجتماع؛ ۱ میلیون نفر
فردای شبی که آیتا... خامنهای خطبه روز عاشورا را با نام امامخمینی در حرم قرائت میکند، تظاهرات گستردهای در روزهای تاسوعا و عاشورا برگزار میشود.
این تظاهرات که از آن بهعنوان بزرگترین تجمع مردم مشهد تا آن روز یاد میشود، خیابانهای نادری، شاهرضانو، راهآهن، خط کمربندی، ۲۵ شهریور، بولوار فرودگاه تا خیابان ضد و خیابان تهران تا حرم را زیر پای مردم میاندازد. تظاهرات مردم در این روز، چنان گسترده و بیسابقه است که زنگ خطر پایان حکومت پهلوی را به صدا درمیآورد.
۲۳ آذر ۱۳۵۷: اجتماع؛ ۱۴۰ هزار نفر
پس از اعتصابهای پیوسته پزشکان و کارکنان بیمارستانهای مشهد در آبان و آذر، رژیم تصمیم به مقابله میگیرد؛ حمله به بیمارستان امامرضا (ع) یکی از صورتهای مبارزه رژیم است. عدهای چماقبهدست به بیمارستان میریزند و با مردم درگیر میشوند.
این درگیریها درنهایت یک جوان و یک طفل کشتهشده، برجای میگذارد. خبر حمله به بخش اطفال بیمارستان امامرضا آنچنان دردناک است که مردم شهر را، چون سیلی به خیابان تهران میکشاند. در کمتر از یک ساعت، حدود ۱۴۰ هزار نفر خود را به خیابانهای منتهی به بیمارستان میرسانند تا هرطور شده، بتوانند جانی را نجات دهند. مردم در این روز تمثال شاه را که در مقابل بیمارستان نصب بود، میشکنند و عدهای هم سر شکسته شاه را تا بهشترضا (ع)، تشییع میکنند.
پس از این است که عوامل حکومتی متوجه میشوند که کار دیگر تمام است. تنها چند هفته پس از این حادثه، اجتماع میلیونی مردم در ۹ دی و پس از آن حادثه یکشنبه خونین مشهد، همه را به این باور میرساند که انقلاب در شهر پیروز شده است.