آدمی در طول زندگی خود همواره با انبوهی از انتخابها مواجه است. اما آیا همه آنچه از مسیر ذهن و عمل ما میگذرد و منجر به عمل و تصمیم میشود، نتیجه انتخاب آگاهانه ماست؟ کارهایی که بهظاهر خودمان آنها را انتخاب کردهایم، اما تصمیمگیرنده واقعی، ما نبودهایم یا کارهایی که اصلا بدون فکر، آنها را انجام میدهیم.
اینکه اعمال ما چقدر براساس انتخابهای ما هست یا نیست، بحثی طولانی را میطلبد، اما باتوجهبه توصیههای دینیمان درباره اهمیت انتخاب داشتن و آگاهانه انجام دادن اعمال، خوب است در این گزاره کمی دقیق بشویم. از امامعلی (ع) نقل شده است: «لایُعْرَفُ الرَّجُلُ إلاّبِعَمَلِهِ، کَما لایُعْرَفُ الْغَریبُ مِنَ الشَّجَرِ اِلاّ عِنْدَ حُضُور الثَّمَرِ؛ هیچ انسانی جز با عملش شناخته نمیشود؛ مثل درخت ناشناخته که جز با رسیدن میوهاش، نمیتوان آن را شناخت (عمل، میوه درخت وجودی انسان است)» (غررالحکم، حدیث ۹۶۹۴). پس انتخاب آگاهانه و ناآگاهانه وجود دارد، اما آنچه عملکرد ما تلقی میشود، محصولی از افکار، ایدهها و نشاندهنده منویات درونی ماست.
ارزیابی مثبت و منفی ما از امور بهعلاوه مهارتهای اجتماعی ما، میتواند راه را برایمان مشخص کند؛ اینکه در آینده از تصمیم خود پشیمان میشویم و موجب ناراحتی و خسارت برای ما میشود یا آنکه برای ما سعادت و خرسندی درپی دارد. امامعلی (ع) نهتنها بهعنوان امام شیعیان بلکه بهعنوان اندیشمندی عمیق در سخنان خود به بهرههای خرد، آگاهی و اندیشهورزی بهعنوان نقش اساسی عملکرد در سعادت و شقاوت انسان، اشارههای فراوان کردهاند.
در کتاب بحارالانوار از ایشان نقل شده است: «ألتَّدبیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ، فَإنَّهُ یُؤَمِّنُکَ النَّدَمَ؛ تدبیر و آیندهنگری قبل از انجام کار، لازم است؛ زیرا این کار، تو را از پشیمانی ایمن میسازد». سخنان بزرگان ما از علمی لدنی و الهی نشئت گرفته است؛ همچنانکه آیات قرآن کریم نیز بر اهمیت انتخاب آگاهانه صحه گذاشتهاند و بر آن تأکید میکنند.
در سوره انسان، آیه سوم، آمده است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا شود)؛ خواه ناسپاس». خدای متعال در این آیه، بهروشنی بیان میکند که انتخاب راه با خود انسان است. علامهطباطبایی در تفسیر این آیه گفته است: «آن سبیلی که خدا بدان هدایت فرموده، سبیلی است اختیاری و شکر و کفری که مترتب بر این هدایت است، در جو اختیار انسان قرار گرفته است. هر فردی به هریک از آن دو که بخواهد، میتواند متصف شود و اکراه و اجباری در کارش نیست»؛ زیرا اگر غیر از این باشد، معنای جزا و پاداش از بین خواهد رفت.
اگر اعمال ما از سر اختیار نباشد، چگونه امکان دارد که بتوان معنایی از خوبی یا بدی به آنها بخشید؟ مثل کودکی که معنای الفاظ زشت را نمیداند و ما بهاشتباه او را بهدلیل بهکار بردن آن الفاظ تنبیه میکنیم. تا زمانی که کودک معنای لفظ را نمیداند، مثل این است که از کلمات بیمعنی استفاده میکند و تنبیهی برای او نمیتوان درنظر گرفت، بلکه از زمانی که انسان، آگاهانه و باتوجهبه درک معنا، از کلمات استفاده میکند، میتوان به حرفهایش اعتبار داد.
بر همین اساس است که در بسیاری از باورهای دینی و همچنین در متون دینی ما مسلمانان، دنیا محلی برای آزمایش و عمل است و آخرت، محل جزا و پاداش و هر حرف و سخن ما و تصمیم و انتخاب ما، ثبت و ضبط میشود. در سوره شمس آمده است: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا: هرکه نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است و آن که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم شده است» (شمس/۱۰ ـ ۹). اینکه سلامت نفس و سلامت زندگی را برای خود برگزینیم یا انتخابی غیر از آن داشته باشیم، با خود ماست. اما عواقب و مسئولیت آن نیز بیتردید برعهده خود ما خواهد بود که هرچه کنیم، به خود کردهایم.