کم یا زیاد، بیشتر ما که در مدارس ایران درس خواندهایم، با تصوری از انسان مؤمن و شخصی که خدای متعال او را بنده خود میخواند، آشنایی داریم و زمانی که از ما بپرسند تجسم عالی بندگی در درگاه حق که بوده است، حتما بهعنوان اولین گزینه، پیامبر اکرم (ص) به ذهنمان متبادر میشود. اما درمورد عظمت وجودی پیامبر (ص)، احتیاجی به برهان و حجتهای من کمترین نیست که درباره ایشان، خداوند متعال سخن گفته است و در جایجای قرآن کریم میتوان این جلال و عظمت را مشاهده کرد.
اما سخن ما امروز درمورد جناب «مقداد» است؛ یکی از یاران پیامبر (ص) که دربارهاش در کتب تاریخی، سخن فراوان گفتهاند و در بسیاری از متون، نامش ذکر شده است. در آثار هنری ما وقتی او را به تصویر میکشند، روح صلابت و استواری را حتی در آثار نقاشیشده از وی میتوان دید. کتابهای چندی نیز درمورد رابطه او با پیامبر خدا (ص) بهصورت روایتهای داستانی تقریر شده است. در چرایی این همه اثر باید به شخصیت جناب مقداد توجه کرد.
در روایتها، برای مقداد، مجموعهای از فضایل و ویژگیها ذکر شده است. او گوی سبقت در اسلام آوردن را از دیگران ربوده بود و از «وسابقون السابقون» بود. در زمان هجرت، یار پیامبر (ص) بود و از علم سرشاری برخوردار. در جنگهای زیادی با شجاعت و صلابت همراه پیامبر (ص) بود و ثبات و جوانمردیاش زبانزد. از رسول خدا (ص) نیز سخنانی درباره جناب مقداد نقل شده است که از جایگاه ویژه وی کنار بزرگانی همچون حضرت علی (ع) خبر میدهد و نشان از فضایل برجسته این صحابی بزرگ دارد؛ او که از اولین شیعیان و همراهان حضرت علی (ع) نیز بود.
روایت شده است روزی پیامبر (ص) فرمودند: «بهشت مشتاق چهار نفر از امت من است». راوی میگوید: «هیبت و شکوه پیامبر، مانع از آن شد که از ایشان بپرسم آن چهار نفر چه کسانی هستند. این بود که به سه نفر از صحابه خاص رسول خدا (ص) مراجعه کردم و از تکتک آنها خواستم که از حضرت درباره آن چهار نفر بپرسند. تنها حضرت علی (ع) قبول کردند که در اینباره از رسول خدا (ص) بپرسند و فرمودند: «سوگند به خدا! میپرسم و اگر من درمیان آن چهار نفر باشم، خدا را حمد و ستایش میکنم و اگر نباشم، از درگاه او میخواهم که مرا نیز جزو آنها قرار دهد».
آنگاه به حضور پیامبر (ص) رسیدند و پرسیدند: «ای رسول خدا! به من خبر دادهاند که فرمودهاید بهشت مشتاق چهار نفر است؛ این چهار نفر چه کسانی هستند؟». رسول اکرم (ص) با دست خود به حضرت علی (ع) اشاره کردند و سهبار فرمودند: «به خدا سوگند، تو نخستین ایشان هستی!» سپس امیرمؤمنان علی (ع) پرسیدند: «آن سه نفر دیگر کیستند؟». پیامبر پاسخ دادند: آن سه نفر، مقداد، سلمان و ابوذر هستند» (بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۳۱).
این تنها یک تمحید و ستایش از مقام و شأن اصحاب نیست، بلکه برای ما شیعیان عصر غیبت که از حضور حجت پنهانشده از چشمان، به لطف خداوند، حظ و نفع میبریم و شیعه پیامبر (ص) ندیده هستیم، نوید و دریچهای از رحمت خداوند است. اینکه هرچند انسانی ساده، اما مؤمن به شأن پیامبر (ص) باشی، هرچند انسانی بدون علم لدنی و غیرمعصوم باشی، میتوانی با استواری در ایمان و کسب فضیلتهای اخلاقی دینی و آنچه در مجموعه قواعد الهی آمده است، به درجهای دست پیدا کنی که در شمار بندگان خدای متعال و یاران مخلص پیامبر گرامی درآیی.
درست است که ما با جناب مقداد فاصله زیادی داریم، اما خب، راه رحمت خداوند بر ما بسته نیست و در عصر غیبت نیز با همه سردرگمیهای توصیفشده درمورد آن، میتوانیم با خواست و انتخاب به اندازه وسع انسانی خود، تلاش کنیم که در زمره بندگان مخلص خداوند قرار بگیریم. مطالعه تاریخ و سیره نبوی و علوی برای ما نهتنها عبرت که امیدواری نیز به ارمغان میآورد. از زندگی صحابه بیشتر بخوانیم و بدانیم که میتواند راهنمای ما در انتخابهایمان باشد. ذکر شده است هرگاه برای پیامبر (ص) اتفاقی میافتاد، جناب مقداد با جبروت و صلابت همیشگی اش، شمشیربهدست جلوی در خانه حضرت حاضر میشد. این موقعیتشناسی، آموختنی است.
رسول خدا (ص) در روایتی فرمودند: «خداوند، چهار تن از یاران مرا دوست میدارد و مرا به دوستی با آنان فرمان داده و به من گفته است که آنان را دوست بدارم». از حضرت سؤال شد: «آن چهار نفر چه کسانی هستند؟». پیامبر فرمودند: «علیبنابیطالب (ع)، ابوذر، سلمان و مقداد» (مسند احمدبنحنبل، ج ۵، ص ۳۵۱).
آن قسم از محبتها و دوستداشتنهایمان که با حب اهلبیت (ع) گره خورده است، میتواند میزانی برای عمل ما باشد که اگر اینطور باشد، الگوگیری از صحابه برای ما نوری در جهان خاکستری امروز است.