یکی از ویژگیهای مشترک که درباره باورهای مربوطبه انسان یا زوج نخستین وجود دارد، اندوه است. آن جایی انسان به کلمه دست میاندازد که گرفتار «آه» و اندوهی بزرگ شده باشد. کلمه که از ریشه «کلم» است، به معنای جراحت و سختی است. انسان از درد فراق و جراحت جدایی از محبوب خود، آه از نهادش برآمد و کلمه را بهعنوان راهی برای بیان درد و اندوه انتخاب کرد؛ همانطور که خدای رحمان با نظر به حال خراب انسان به جبرئیل فرمود تا راه توبه و انابه را به انسان آموزش بدهد و جبرئیل در قالب کلمات به انسان توبه آموخت. اندوه، راهی برای برونرفت انسان از درد و مسیری بهسوی امید بود؛ آنچنان که حافظ میگوید: «مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق/ای دل، این ناله و افغان تو بیچیزی نیست».
این بیان روشن میسازد که در بین پیامبران هم حزن و اندوه وجود داشته است و پیامبر (ص) و معصومان (ع) نیز حزن و اندوه را تجربه میکردهاند. اندوه دربین پیامبران، دلایل مختلفی داشته است؛ حال و مقامی که بر اثر فقدانها یا ناکامی برای ایشان پیش میآمده است.
خداوند میفرماید: «همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان، رئوف و مهربان است». (توبه، آیه۱۲۸). پیامبر (ص) هم حزن و اندوه دارند که یک حزن و اندوه خاص است و در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد اوست و نزد خدا عزیز است. روایات بسیاری وجود دارد که باتوجهبه مضامین آن درمییابیم درمقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که ائمه معصوم (ع) آن را تأیید کردهاند.
امامسجاد (ع) میفرمایند: «خداوند هر قلب غمناکی را دوست میدارد» (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۸). بهعنوان مثال درمورد حضرت آدم (ع) دوری از خداوند، موجب اندوهش شد که حجاب بین عاشق و معشوق دردناک است؛ هرچند خداوند دلش بهخاطر او به رحم آمد و فرصت توبه را به وی داد و توبه موجب برداشتن پردهها شد و به قول حافظ: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!».
در مورد پیامبر رحمت، حضرت محمد (ص)، نیز خداوند بهصراحت حالتی از اندوه را در ایشان وصف میکند و پیامبرش را دلداری میدهد: «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً إِنّا جَعَلْنا ما عَلَىالارْضِ زِینَه لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ إِنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً؛ گویى مىخواهى بهخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى، اگر به این گفتار ایمان نیاورند. ما آنچه روى زمین است، زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل مىکنند (ولى این زیورها پایدار نیست) و ما (سرانجام) قشر روى زمین را خاک بىگیاهى قرار مىدهیم» (کهف/ ۶ تا ۸).
کلمات بهخصوص در زبان عربی، توصیف دقیقی از مفهوم ارائه میدهند. در این آیه «باخِع»، از ریشه «بخع» (بر وزن نخل)، به معنى هلاک کردن خود از شدت غم و اندوه است. کلمه «أَسَفاً» که شدت غم و اندوه را مىرساند، تأکیدى است بر این موضوع و حالت پیامبر گرامی (ص) که دچار چنین اندوه شدیدی شدهاند. حال سؤال اینجاست که این اندوه شدید چه بود؟ اندوهی که نزدیک بود از شدت آن، وجود مبارکشان از هستی خارج شود.
در تفسیر این آیه، نکات لطیفی بیان شده است؛ یکی از این تعابیر، این است که پیامبر (ص) با دیدن عملکرد مردم و اینکه تلاشی برای فهم نمیکنند و به بررسی آیات و نشانههای که خداوند برای بشر فرستاده است نمیپردازند، با آن شدت، دچار اندوه و حزن است که شناخت نداشتن از خداوند، حجاب و مانعی برای انسان است در هر مقام و جایگاهی که باشد و به هر دستاوردی که برسد، مگر اینکه از این دوری و حجاب آنقدر دچار اندوه شود یا پیامبر مانندی و رحمتللعالمینی برایش اندوهزده شود که خداوند بهواسطه او، حجابها را برای بشر بردارد و او را بهسوی قرب خود راهنمایی کند.