یکی از تخلصهای «مولانا» که رحمت خدا بر او باد، «خموش» است و در توصیه به خاموشی در اشعارش بیان میکند: «خاموشی بحرست و گفتن همچو جو/بحر میجوید تو را، جو را مجو.» او گزیدهگویی و سخننگفتن با کسانی که درکی از درد او ندارند را ارجح میداند به سخنهای بیهوده و مکالمه با افراد ناآشنا با دردش. سعدی نیز در حکایتهایش در ارزشمندی خاموشی سخن گفته است: «خردمند کسی است که وقتی زبان به سخن میگشاید که گفتارش حکمتآموز باشد و وقتی دست به سوی غذا میبرد که خوردنش مایه تندرستی باشد.»
در معنای لغوی صمت و سکوت شاید تفاوت چندانی پیدا نکنیم، اما در کاربرد آنها در بیان بزرگان ادب و عالمان دینی تفاوتهایی وجود دارد که آنها را از یکدیگر متفاوت میکند. به این صورت که سکوت ترک کلام بهطور مطلق است، ولی «صمت» بهمعنی ترکسخنگفتن در اموری است که هیچ هدف صحیحی را درپی ندارد (ترک ما لا یعنیه) و آنچه برای راهروان راه حق و راهیان راه خدا و علاقهمندان به پاکیزگی و تهذیب نفس ضروری است، بیشتر «صمت» است، نه «سکوت». در این یادداشت توجه ما بیشتر به آفات زبان بهعنوان امری است که ما را از تأمل و تفکر دور میکند.
همه این موارد در کنار توصیههایی که دین ما درباره «صمت» و «سکوت» و کمگویی و گزیدهگویی بیان کرده است، ما را به این نکته متوجه میکند که از خود بپرسیم مگر در خاموشی و گزیدهگویی چه حکمتی نهفته است و با انجام این توصیه به چه دستاوردهایی میرسیم. از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است: «اکثر صمتک یتوفر فکرک و یستنر قلبک و یسلم الناس من یدک؛ بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود و عقلت نورانی شود و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»
در اسلام بر رعایت حقوق مردم تأکید شده است. برای همین، انجام هر کاری که موجب خیر و راحتی دیگران شود نیز مدح شده است. گاهی سکوت ما میتواند اثراتی باورنکردنی داشته باشد. همانطور که در کلام امیرالمؤمنین (ع) نیز اشاره شد، مؤمن کسی است که دیگران از بابت وجود او ناراحت نشوند. با سادهترین کارها میتوان موجب آزارواذیت دیگران شد؛ با بیان کلامی نابجا و اظهارنظری ناروا. پس چه بهتر که از حرفزدنمان کم کنیم و بیشتر بهدنبال تأمل و یادگرفتن از دیگران باشیم.
ارتباطی مثبت بین شکوفایی یک ایده در ذهن و بارورشدن فکر، با سکوت و تأمل وجود دارد؛ دلیل آنهم روشن است، زیرا زمان زیادی از روز و شب ما صرف گفتگوهایی میشود که به نتیجه درخور اعتنایی نمیرسند. مهارت فکرکردن و ارزیابی دادهها در ذهن انسان، در بین کلام و سخنان بیهوده از میان میرود؛ اما وقتی که ما با طمأنینه و صبر درباره بیان کلام و سخن خود برخورد میکنیم، این مهارت متمرکز میشود و قوه ارزیابی، فکر و اندیشه ما به کار میافتد.
از اثرات سکوت موارد دیگری را میتوان بیان کرد. در حدیثی از پیامبراکرم (ص) میخوانیم: «مردی نزد آن حضرت آمد (و طالب سعادت و نجات بود)، پیغمبر (ص) فرمودند: آیا تو را به چیزی راهنمایی کنم که خدا بهوسیله آن تو را وارد بهشت میسازد؟ عرض کرد آریای رسول خدا! سپس دستور به انفاق و یاری مظلوم و کمک از طریق مشورت فرمودند و بعد دستور به سکوت دادند و فرمودند: فاصمت لسانک الا من خیر؛ سکوت اختیار کن جز از نیکیها؛ و در پایان افزودند: هرگاه یکی از این صفات در تو باشد، تو را به سوی بهشت میبرد.» بهجز وقار و آرامشی که ساکتبودن به شما میدهد، طبق توصیه پیامبر (ص) سکوت سبب نجات از بسیاری از گناهان میشود و کلید ورود به بهشت است.
نهتنها بزرگان ادبی و علمای دینی ما درباره گزیدهگویی و سکوت توصیه کردهاند، بلکه عارفان اسلامی نیز به آن تأکید دارند. در کتاب "تذکرةالاولیا" از بایزید بسطامی نقل شده است: «چراغی روشنتر از خاموشی ندیدم و سخنی به از بیسخنی نشنیدم. ساکن سرای سکوت شدم و صدره صابری درپوشیدم.» صبر در مقابل هر سختی و شدتی که به ما وارد میشود و بنای ناله و شکایت برنداشتن، از انسانی برمیآید که با خودش خلوت دارد و به احوال خودش آگاه است.
صبر و سکوت مانند دو بال هستند برای پرواز انسان بهسوی بهترشدن شخصیت و رشد اندیشهاش. با تمرین ساکتبودن در روز، میتوانیم از نتایج بسیاری که برای سکوت بیان شده است، برخوردار شویم. فقط کافی است مدتی این کار را تمرین کنیم و بعد نهتنها یک عادت خوب برای خودمان بهدست آوردهایم، بلکه در زندگی اطرافیان خود هم اثر گذاشتهایم.