هر آنچه در فضای گفتمانی یک جامعه میگذرد، ردپایی در ادبیات و آثار هنری برجای میگذارد. ما مردمان سرزمین ایران دارای آثار ادبی، متون ماندگار و هنریای هستیم که بسیاری از آنها دارای یک تفکر سازمانبخش اخلاقی و دینی هستند. سنت اجتماعی ما ورای هنجارهای پیشینی، شامل باورهای اخلاقی فراگیری است.
این موارد را درکنار علاقه و باور به دین درنظر بگیرید تا چرایی وجود حکایتهای اخلاقی سعدی و ابیات اجتماعی و دینی حافظ را درک کنید؛ هرچند که موارد قابل اشاره در شاهنامه و متون کهن نیز برای مثال زدن بیشمارند که آگاهی نویسندگان و شاعران گذشته از دین و اخلاق را نشان میدهد و ماحصلش، نمود آیات و روایات در کلام و ادبیات است.
کلام و اشعاری که مسیری برای ورود مفاهیم دینی گاه به شکل ضربالمثل به زندگی مردم کوچه و بازار شده و گاه به شکل پند و حکمت بیان شده است. در ادامه به مدد این رهیافت ادیبانه به یکی از مباحث اخلاق اجتماعی میپردازیم. زیست اجتماعی، الزاماتی دارد که در قرآن کریم به نمونههای متعدی از آنها اشاره کرده است؛ مواردی که نهتنها ما را به سعادت بلکه به آرامش و سلامت روان رهنمود میکنند.
در آیه ۲۲ سوره نور آمده است: «ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر ا... لکم وا... غفور رحیم: و باید عفو و گذشت کنند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است». عفو و گذشت جزو این موارد است که خطاپوشی و گذشت همانطور که حافظ بیان کرده است، به حسنظن به آفرینش خداوندی و ایمان به این امر بازمیگردد: «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد». توصیه بزرگان دینی به خطاپوشی به چند مرحله تقسیم میشود: در مرحله اول اگر آدمی از فردی، خطا و اشتباهی مشاهده کرد، باید آن را نادیده بگیرد.
در مرحله بعد برای آن عذر و بهانهای بتراشد و به شکلی مثبت آن را توجیه کند؛ یعنی خود را چنین توجیه کند که حتما اینطور نبوده است یا من اشتباه کردهام و... یا شاید فرد مدنظر برای این کار خود دلیلی داشته است که من به آن آگاه نیستم. در تصدیق این عمل خوب است به حدیثی از امامصادق (ع) توجه کنیم. ایشان میفرمایند: «برای برادران ایمانی خود در لغزشها و جرم تقصیرهایشان، جویای عذر باشید. اگر برای آنها در لغزشهایشان عذری نیافتید، بر این باور شوید که این نیافتن عذر بهسبب کوتاهی شما در شناخت شکلهای عذر است» (مستدرکالوسائل، ج ۹، ص ۵۷).
خطاپوشی و نادیده گرفتن عیبهای دیگران تا جایی که موجب اصلاح امر شود، توصیه شده است. تغافل یکی از راهکارهای اولیا و اندیشمندان تربیتی است؛ چراکه فرصت اصلاح امر و افشا نکردن کجی و ناراستی و اصرار نکردن به آن را به فرد میدهد. فردی که دیگر آبرویش ریخته و معروف به آن منکر شده است، دیگر نیروی مانعی در خودش برای خودداری از آن امر پیدا نمیکند. امام محبوب شیعیان حضرت امیر (ع) میفرمایند: «العَفْوُ عَنِ المُقِرِّ لاعَنِ المُصِرِّ؛ عفو و گذشت سزاوار شخصی است که به خطاهای خود اعتراف و اقرار میکند، نه آن شخصی که از تقصیرات و خطاهایش دستبردار نیست» (نهج حدیدی، ج٢٠، ص٣٣٠).
با توجه به این حدیث، خوب است علاج واقعه را قبل از وقوع کنیم و تا میشود، با چشمپوشی و نادیده گرفتن به دیگران کمک کنیم تا بهسمت اصلاح حرکت کنند؛ وگرنه همانطور که حضرت امیر (ع) فرمودند، روش برخورد با فردی که اصرار به ناراستی و انجامش دارد، متفاوت میشود که در مجالی دیگر باید به آن پرداخت.
امید به درست شدن افراد در وجود ما با هر عنوان و در هر نقش خانوادگی و اجتماعی مثلا بهعنوان والد، بهعنوان همکار یا حتی بهعنوان کارفرما باید تا میتواند در درونمان زنده باشد، اگر به راه و روش دینمان معتقدیم. نگاه به رفتار خداوند متعال با بندگان در طول تاریخ بشری و همچنین پیامبران در ادوار مختلف باید به ما صبر و خویشتنداری و حسنظن را بیاموزد. به غیر از اینها کافی است چند کتاب درمورد زندگی حضرت محمد (ص) را مرور کنیم تا ببینیم رحمت و مهربانی در وجود ایشان بر هر خصلتی پیشی میگرفت؛ چه در برخوردهای روزمره و چه در جنگها و میادین سخت و خشن روزگار، ایشان همواره به رحمت و خطاپوشی و گذشت اعتقاد داشتند.