به گزارش شهرآرانیوز، غالبا فکر میکنند جایزههای خوب برای کارهای خیلی سخت است؛ مثلا برای کسی که سالها تلاش کند و عرق بریزد و از کار، تفریح و همهچیز زندگیاش بگذرد تا در یکی از مسابقات جهانی مدال بیاورد و سرش را با افتخار بالا بگیرد؛ اما به قول همه آنهایی که سختیهای بارداری را ۹ ماه تمام به دوش میکشند، بهترین جایزه، مادر شدن است. لحظهای که درد در جانت پنجه میاندازد و نام زلال و مقدسی را کنار اسمت میگذارند که هیچ واژهای با آن برابری نمیکند.
مادر در میان همه قهرمانهای دلاور و نیرومند، نایابترین است و هیچ قصهای شبیه قصههای مادرانه نیست. در هر قاب زندگی مادر ایثار و عشق موج میزند و اوج میگیرد و فرو نمینشیند. حالا قرار است یکی از قصههای مادرانه را روایت کنیم. فکر کنید هنوز خیسی عرق زایمان روی پیشانیتان خشک نشده است و بیصبرانه منتظرید حاصل ماهها انتظار شیرین را در آغوش بکشید و با بغض و اشتیاق لمس کنید، اما خبر میدهند نوزادتان مشکل دارد و باید در بخش مراقبتهای ویژه بستری شود.
در لحظههایی که فاطمه شاعرمقدم، مسئول اجرایی بانک شیر مادر مشهد، پروندههای این مرکز را پیش چشمانم ورق میزند و قصه مادرانی را مرور می کند که مستأصل از همه جا و همه کس به این مرکز در بیمارستان ام البنین (س) مشهد مراجعه میکنند تا برای جگر گوشه شان شیری را تحویل بگیرند که اهدایی مادر دیگری است، به این فکر میکنم که عدهای تاجرهای خوبی هستند و خوب میدانند چطور باخدا معامله کنند تا خیر دعا در دنیا و آخرت پناهشان باشد.
در همان ساعات کوتاهی که در اتاق مخصوص نگهداری شیرهای اهدایی مادران نشسته ایم، سمیه خانم مضطرب وارد میشود و میگوید: خواهرم بیماری ام اس دارد و نوزادش هم جراحی شده است. مسئول بخش با گرفتن نسخهای کارش را سریع راه میاندازد و میگوید: مادران زیادی داریم که یا خودشان بیمارند یا فرزندشان نارس است و اعضای اصلی بدنش مانند سیستم گوارشی، تنفسی و. کامل نشده است و احتیاج به شیری دارند که همه مواد ایمنی متناسب با بدن نوزاد را داشته باشد.
شاعرمقدم کلامش را این گونه تمام میکند: همه فکر میکنند اهدای خون به معنای نجات زندگی است و خیلیها هنوز نمیدانند نذر شیر هم همین اندازه مقدس، مهم و کارساز است. او مادران بسیاری را میشناسد که قبل از هر بار دوشیدن شیر وضو میگیرند، قرآن میخوانند و اعتقاد دارند نذرشان باید به بهترین شکل انجام شود.
فاطمه بحری مادر نوزادی چهار ماهه است. او هربار برای شیر دادن رها، دخترش، وضو میگیرد و اعتقاد دارد این کار در تربیت او تأثیرگذار است. فاطمه خانم پس از سیر شدن رها، مازاد شیرش را در ظرفهای مخصوص میریزد و با پیک بانک شیر، آن را راهی این مرکز میکند.
او میگوید: قبل از به دنیاآمدن رها مدام استرس داشتم که نکند شیرم کم باشد و نتوانم سیرش کنم و هزار دل شوره مادرانه دیگر. خدا را شکر میکنم که پس از زایمان، شیر مازاد دارم و به پیشنهاد خواهرم که در مرکز بهداشت کار میکند، آن را در اختیار بانک شیر مادر میگذارم.
یادآوری خاطرات روزهای اول زایمان برایش شیرین است و لبخند روی لبش مینشاند و میگوید: چند هفته اول منزل مادرم بودم و یخچال و فریزر آنها پر از ظرفهای شیر بسته بندی شده بود.
فاطمه خانم فرزند دیگری هم دارد و میداند هیچ چیز برای یک نوزاد شیر مادر نمیشود و برای چندمین بار خدا را شکر میکند که میتواند علاوه بر کودک خودش، نوزاد دیگری را هم سیر کند. او میگوید: هیچ لذتی بالاتر از این نیست که یک مادر باشی و چند فرزند داشته باشی.
او میداند ممکن است غدد تولید شیر در برخی از مادران دیرتر شروع به فعالیت کند، به ویژه در خانمهایی که برای نخستین بار مادر میشوند و همین مسئله سبب نگرانی آنها میشود. از سوی دیگر، بسیاری از مادران شیر مازادی دارند که آن را دور میریزند و از فعالیت بانک شیر مشهد اطلاعی ندارند.
او میگوید: لازم است تبلیغات مربوط به این مجموعه و بانک شیر در بیمارستانها به مادران اطلاع رسانی شود؛ زیرا بسیاری از این جریان بی اطلاع اند و اگر بدانند، حتما پیش قدم میشوند.
زهرا نجف زاده این حرف مادرش را آویزه گوش کرده است: هر زمان دستت به جایی رسید، از کمک کردن به دیگران دریغ نکن.
زهرا خانم، مادر «نیکدخت» چهار ماهه است. دختر شیرین و با نمکی که دل آدم برایش غنج میرود. میگوید: در بارداری اول که برای معاینه پزشکی به بیمارستان رفتم، متوجه شدم بسیاری از نوزادان از شیر مادر محروم هستند. فقط باید مادر باشی تا متوجه شوی که وقتی کودکت گرسنه است و شیر نداری، حاضری همه وجودت را بدهی که او سیر شود. این بود که کنجکاو شدم تا ببینم چطور میتوان به این نوزادان و مادرانشان کمک کنم و در نهایت با بانک شیر آشنا شدم و تصمیم گرفتم یکی از اهداکنندگان به این مجموعه باشم.
او میگوید: اوایل زایمان به دلیل برخی مشکلات نمیتوانستم شیر مازادم را به دست متولیان مجموعه بانک شیر برسانم و مجبور میشدم شیر را داخل سینک ظرف شویی بریزیم. خدا میداند هربار چه عذاب وجدانی میگرفتم و حالا هم میدانم هر بار مادری از دلش دعای کوچکی هم بگذرد، چه تأثیر و برکتی در زندگی من خواهد داشت.
زهراخانم چند بار این جمله را تکرار میکند: مطمئنم دعای هر مادری مستجاب میشود و معجزه میکند. خدا این نذر کوچک را از ما قبول کند.
میان قهرمانانی که قصههای مادرانه شان را روایت میکنیم، حکایتهای تلخ هم هست که برای لحظهای نفس آدم را میبرد؛ مادری که منتظر است برای فرزندش لالایی بخواند و او را آرام بخواباند، اما فرزندش دیگر نیست.
مریم پُردل، مادر ریحانه است؛ نوزادی که فقط بیست روز داشت که پر کشید و حالا بیست روز از وقتی که مریم خانم قصه ما ریحانه اش را از دست داده است، میگذرد. او قرار است از غصههای مادرانی بگوید که کمبود شیرشان آنها را مستأصل کرده است.
همه مدتی که حرف می زند، بغض کرده است و به این امید ادامه میدهد که حرف هایش بتواند مادر جوانی را به اهدای شیرش تشویق کند. مریم خانم میگوید: در شهرستان قائن زایمان کردم؛ ریحانه مشکل انسداد روده داشت و باید تحت درمان قرار میگرفت و به همین دلیل به مشهد آمدیم. به خاطر استرس شیرم خشک شده بود. پرستاران برایم توضیح دادند که به جای شیر خودم میتوانم از شیر مادران دیگری که به بانک شیر اهدا شده است، استفاده کنم. ریحانه چند نوبت از شیرهای اهدایی استفاده میکرد و خوب هم بود، اما عمرش به دنیا نبود و دخترم آسمانی شد.
امیر آزادی پدر اهوار است که به قول او برای به دنیا آمدن خیلی عجله داشته است. ماجرا هم این است که اگرچه پزشک دهم دی ماه را تاریخ به دنیا آمدن اهوار اعلام کرده بود و حتی حالا هم موعد به دنیا آمدنش نبود، اهوار آبان به دنیا آمد و نارس بود.
امیرآقا میگوید: فقط خدا میداند من و مادرش چقدر نگران سلامتی اش بودیم. این مسئله هم که نوزادان نارس توان مکیدن شیر از سینه مادر را ندارند، بیشتر نگرانمان میکرد. زمانی که فهمیدیم در بیمارستان ام البنین (س) بانک شیری هست که به نوزادانی مانند اهوار کمک میکند، انگار دنیا را به من و مادرش دادند. خلاصه، کار من گرفتن شیرهای اهدایی مادران دیگر بود. شیری که تحویل میگیریم، به گفته مسئولان بانک شیر، ترکیب شیر چند مادر و آزمایش شده و پاستوریزه است.
حالا هرروز یخچالهای مخصوص بیمارستان ام البنین (س) از ظرفهای مخصوصی پر میشود که حاوی شیرهای دوشیده شده و اهدایی مادران هستند.
روند اهدای شیر مادران به بانک شیر هم به این صورت است که مادران متقاضی اهدای شیر با این مرکز تماس میگیرند و پس از انجام غربالگریها و ارائه آموزشهای لازم در زمینه دوشیدن شیر، ذخیره و نگهداری آن، شیر اهدایی در بانک شیر آزمایش و سپس شیر چند مادر با هم ترکیب میشود؛ مرحله بعدی پاستوریزاسیون این شیر ترکیبشده و غربالگری دوباره آن است و در نهایت پس از اطمینان از سلامت، شیرهای اهدایی به دست نوزادان نیازمند به آن میرسد.
راههای ارتباطی با بانک شیر هم در ساعات اداری تماس با شماره ثابت ۰۵۱۳۲۲۳۱۰۶۲ داخلی ۱۷۱ و شماره همراه ۰۹۰۵۳۶۵۲۰۹۷ است.
مسئول اجرایی بانک شیر هم با بیان اینکه اکنون این مرکز از لحاظ حجم شیر مشکلی ندارد، اظهار میکند: از مرداد سال ۱۳۹۸ اولین بانک شیر مادر شمال شرق کشور در این بیمارستان افتتاح شد؛ یک مؤسسه خیریه عام المنفعه برای کمک به نوزادان نارس، به ویژه نوزادانی با وزن کمتر از ۱۵۰۰ گرم. نوزادانی که مادرانشان را از دست داده اند، یا مادرانی که فرزند چندقلو دارند یا تحت عمل جراحی قرار گرفته اند نیز میتوانند از خدمات این مجموعه استفاده کنند.
شاعرمقدم میگوید: مادر برای داوطلب اهدای شیر شدن باید شرایط ویژهای داشته باشد؛ مثلا فرزند زیر یک سال داشته باشد؛ یعنی از بدو تولد نوزاد تا یک سالگی او درصورتی که بیماری خاصی نداشته باشد، مادر میتواند شیرش را اهدا کند و غالبا شیر در اختیار نوزادانی قرار میگیرد که نارس هستند و به دلایل مختلفی زودتر از موعد به دنیا آمده اند و در بخش «ان آی سی یو» یا مراقبتهای ویژه بستری هستند.
او به فواید تغذیه با شیر مادر نیز اشاره و خاطرنشان میکند: شیر مادر تأثیر زیادی در تکامل دستگاه گوارش و وزن گیری و تقویت سیستم ایمنی بدنی آنها دارد و حالا فراگیری موضوع اهدای شیر به نوزادان ویژه از مشهد به روستاهای اطراف هم رسیده است و رانندههای مخصوص با رعایت شیوه نامههای بهداشتی و استفاده از ظرفهای مخصوص به در منزل مادران داوطلب و اهداکننده میروند و شیر تحویلی در این مجموعه هم بعد از آزمایشهای مختلف درون ظرفهای مخصوص و یخچال قرار میگیرد و به خاطر اینکه ترکیبی از شیر چند مادر است، ازلحاظ شرعی و محرمیت هم مشکلی ندارد و خانوادهها با خیال راحت میتوانند از آن استفاده کنند.
او یادآور میشود ترکیباتی که در شیر مادر هست در هیچ شیرخشکی پیدا نمیشود؛ به همین خاطر برای برخی از نوزادان جنبه حیاتی دارد.
شاعرمقدم در تکمیل توضیحاتش میگوید: در ماه حدود ۹۰ تا ۱۳۰ لیتر شیر پاستوریزه تولید میکنیم که بیمارستانهایی که بخشهای مجهز «ان آی سی یو» نوزادان دارند، از آن استفاده میکنند.
او روزهای پرخاطره زیادی دارد و به یاد ماجرایی بعض میکند و میگوید: پدربزرگ و مادربزرگی یک شیردوش برقی را برای اهدا به مجموعه آورده بودند و میگفتند: مال دخترمان است که فرزند سه قلو داشته است و حالا بچهها بزرگ شده اند. وقتی علت را سؤال کردیم که چرا خود مادر برای اهدا پیش قدم نشده است، گفتند دخترشان در زمان کرونا فوت کرده است.
شاعرمقدم حرف اولش را دوباره تکرار میکند: یادتان نرود که اهدای شیر به اندازه اهدای خون مقدس است و نجات دهنده یک جان.