خادم | شهرآرانیوز ترجمه نیلوفر صادقی از رمان «در امریکا» نوشته سوزان سانتاگ به عنوان برگزیده هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی معرفی شد.
هیئت داوران این دوره متشکل از ضیاء موحد، مهستی بحرینی، عبدا... کوثری، حسین معصومی همدانی، موسی اسوار، امید طبیب زاده، ابوالفضل حری و آبتین گلکار، برگردان ابوالفضل ا... دادی از رمان «باغهای تسلّا» نوشته پریسا رضا را نیز شایسته تشویق دانستند. هر دو اثر را نشر برج منتشر کرده است.
جایزه ویژه هیئت داوران این دوره نیز به پاس کارنامه پربرگ وبار در عرصه ترجمه، به مهشید میرمعزی تعلق گرفت. آنچه در ادامه میآید گزیدهای از سخنان سخنرانان این مراسم است
علی اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی مؤسسه شهر کتاب در مراسم پایانی هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی که سه شنبه، ۲۴بهمن ماه برگزار شد، پس از یادکردن از ابوالحسن نجفی و نقش تأثیرگذار او برای زبان و ادبیات فارسی گفت: ما برای یادبود ایشان و اینکه نسل جدید مترجمان با چگونگی کارهای نجفی آشنا شوند و همچنین معرفی مترجمان برجسته در میان جوانان، این جایزه را بنا گذاشتیم.
او با اشاره به اینکه ادبیات جهان از پرخوانندهترین و پرفروشترین کتابها در بازار کتاب ایران است، گفت: متأسفانه نهادهای دولتی به ادبیات جهان کم توجه هستند. درجایزه کتاب سال، کتاب تشویق شده و برگزیدهای در این حوزه نداریم. جایزه و نشان ابوالحسن نجفی توانسته است بخشی از کارهای خوبی را که به قلم مترجمان جوان منتشر میشود، به جامعه معرفی کند.
امید طبیب زاده، استاد زبان و ادب فارسی و از داوران جایزه ابوالحسن نجفی نیز در این مراسم در سخنانی درباره اهمیت کار مترجم در ایران گفت: در فرهنگهای اروپایی برخی از مفاهیم وجود دارد و نیاز نیست مفاهیم را به وجود بیاورند، اما هر رمانی که ترجمه میشود مفهومی را به زبان فارسی میآورد که قبلا نبوده و همین است که شأن کار مترجم را در زبان فارسی بیشتر میکند، در حدی که نام مترجم هم اندازه نام نویسنده میآید، در حالی که در غرب نام مترجم را روی جلد نمیآورند.
آبتین گلکار، مترجم زبان روسی و از اعضای هیئت داوران این جایزه، از نیما حضرتی، مترجم جوانِ تازه از دنیا رفته و ترجمه او از مجموعه داستان «قصههای آشوب» نوشته جوزف کنراد یاد کرد و حضرتی را مترجمی با نثری پخته و دایره لغات گسترده دانست.
او در ادامه به ویژگیهای ترجمه حضرتی پرداخت: حضرتی در این ترجمه نشان داده مجموعه واژگان گستردهای در دست دارد و هر کلمه بیگانه چند معادل فارسی داشته و از میان آنها انتخاب کرده است.
خیلی از جاهای کتاب شاهد این هستیم که کلمات خیلی فاخر در کنار کلمات عامیانهتر میآید. چیزی که در ظاهر باعث یکدست نبودن نثر میشود، اما اتفاقا در داستان خیلی جالب و یکدست از آب درآمده است. این کار مرا یاد شعرهای شاملو میاندازد که او هم این کار را میکرد و کلمات بسیار عامیانه را در کنار کلمات فاخر میگذاشت و قشنگ بود. خیلیها از او تقلید میکردند که قشنگ نمیشد و در متن دست انداز ایجاد میکرد. در متن حضرتی این اتفاق افتاده است و استفاده از واژههای گوناگون به متن ادبیت میبخشد.
آبتین گلکار سپس خاطرنشان کرد: متأسفانه در آثار مترجمان جوانتر معمولا یک سطح واژه را میبینیم که باعث میشود اثر حالتی یکنواخت و خسته کننده پیدا کند، اما زمانی که مترجم کلمات بیشتری در اختیار دارد، از میان آنها انتخاب میکند و نتیجه کار بهتر میشود.
میرمعزی، برنده جایزه ویژه هیئت داوران هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی نیز در سخنانی مترجمان را پلی میان فرهنگهای مختلف دانست و گفت: بار سنگین و مسئولیت حساسی روی دوش مترجمان قرار دارد و آنها باید زبان و معنای اثر را هنگام ترجمه به زبان دیگری انتقال دهند.
استادان فن اتفاق نظر دارند که انتقال کامل معنا امر محالی است. بنابراین، انتظاری که میتوان داشت این است که تعادلی میان زبان نویسنده و معنا ایجاد شود و یکی از دیگری پیشی نگیرد، چون مترجم دو تعهد دارد، یکی به نویسنده و دیگری به مخاطب؛ به نویسنده از این رو که متنش به لحاظ محتوا و شیوه نوشتار و آهنگ کلمات و معنا شبیه چیزی باشد که نوشته و به مخاطب متعهد تا او بتواند ارتباط برقرار کند.
این مترجم با بیان اینکه همه کتابهای ترجمه شده اش را دوست دارد، چون هیچ گاه سفارشی کار نکرده است، افزود:، ولی دو کتاب پاره تن من هستند؛ «دنیای دیروز» و «وزن کلمات». حس عجیب غریبی به این کتابها دارم و شاید دارم بین فرزندانم فرق میگذارم. «دنیای دیروز» هفتادسال پیش نوشته شده است و مردم از آن سالها دارند کتاب را میخوانند و تردید ندارم هفتادسال دیگر هم میخوانند. «وزن کلمات» آخرین کتاب پاسکال مرسیه است که قهرمانش مترجم است و این داستان به امر ترجمه و زندگی مترجم میپردازد.
او پس از خواندن جملاتی از این کتاب که درباره کار مترجم است، یادآور شد: ادبیات اهداف و رسالتهای زیادی دارد که یکی از مهمترین اهدافش امیدبخشی است. امید در ادبیات ایران به ویژه شعر ایران جایگاه خاصی دارد. امید پیونددهنده گذشته و آینده است.
وظیفه ادبیات از این حیث نشان دادن نور در انتهای دهلیز است. حتی ادبیات ضد جنگ با وجود اینکه مخاطرات جنگ را آشکار و عریان میکند، نشان میدهد در دوران ناامیدی هم میتوان نوشت، کار کرد و ادامه داد. همین نوشتن، نشان از امید دارد و نویسندگان در اوج ناامیدی هم باید بنویسند. هرچند ناامیدی امری طبیعی است، اما نباید دست از کارکردن برداریم و اجازه دهیم ناامیدی ما را منفعل کند. اگرچه امروز حفظ امید کار سادهای نیست.
جایزه ابوالحسن نجفی از سال ۱۳۹۵ و هر سال برگزار میشود. (به جز سال ۱۳۹۸ که در این سال برگزار نشد). این جایزه در راستای احترام و پاسداشت خدمات زنده یاد ابوالحسن نجفی به فرهنگ و ادب و عرصه ترجمه این مرزوبوم، به بهترین ترجمه رمان و مجموعه داستان کوتاهی که در یک سال گذشته منتشر شده است، اهدا میشود.
برگزیدگان این جایزه در ادوار برگزاری به شرح زیر است:
سال ۱۳۹۵، نخستین دوره: آبتین گلکار برای ترجمه «آشیانه اشراف»، نوشته ایوان تورگنیف، نشر ماهی
سال ۱۳۹۶، دومین دوره: محمد همتی برای ترجمه «مارش رادتسکی»، نوشته یوزف روت، نشر نو
سال ۱۳۹۷، سومین دوره: زینب یونسی برای ترجمه «زلیخا چشم هایش را باز میکند»، نوشته گوزل یاخینا، نشر نیلوفر
سال ۱۳۹۹، چهارمین دوره: محمدرضا ترک تتاری برای ترجمه «استاد پترزبورگ»، نوشته جی. ام. کوتسی، نشر ماهی
سال ۱۴۰۰، پنجمین دوره: احمد پرهیزی برای ترجمه «ه ه ح ه»، نوشته لوران بینه، نشر ماهی و فرزانه دوستی برای ترجمه «بیداری»، نوشته کیت شوپن، نشر بیدگل
سال ۱۴۰۱، ششمین دوره: نرگس قندیل زاده برای ترجمه «دروازه خورشید» نوشته الیاس خوری (در این دوره از فرید دبیر مقدم برای ترجمه «روز ملخ» نوشته ناتانیل وست و حانیه پدرام برای ترجمه «در جست وجوی یک پیوند» نوشته کارسون مکالرز نیز تقدیر شد.)