نمیدانم دفعه چندم است که نماینده میشوید. نمیدانم تاکنون چه کار کردهاید و کجا بودهاید...، اما از امروز فرق میکند؛ از این روزی که نام شما را بهعنوان نماینده منتخب مشهدالرضا (ع) و کلات یا هر شهر دیگر این سرزمین مقدس اعلام کنند. از امروز فرق میکند. دیگر حق ندارید راحت بخوابید، حق ندارید سر هر سفرهای بنشینید، حق ندارید پای هر نامه و درخواستی را بهراحتی امضا کنید، حق ندارید اهالی شهرتان را از پشت شیشههای دودی شاسیبلندتان مورد تفقد قرار دهید، حق ندارید پایتان را از مدار قانون خارج بگذارید، حق ندارید در برابر مأمور قانون دست و صدا بلند کنید.
آقا و خانم نماینده، از امروز فرق میکند. اگر لازم است، از امروز باید دوستهایتان را عوض کنید، اگر لازم است حتی سبک زندگیتان را هم باید عوض کنید. اگر بخواهم به شما هدیهای بدهم، اول حتما عکس ضریح مطهر امامرضا علیهالسلام را خواهم داد که یادتان باشد هرچه دارید از این وجود سراسر نور و برکت دارید.
بعد هم بستهای متبرک از این آستان مقدس تقدیمتان میکردم که هم فقط نمکگیر این امام شده باشید و نه هیچکس دیگر، و هم اینکه در روزهایی که دیدید دارد راحت خوابتان میبرد، چرت میزنید یا... اندکی از آن را درون چشمهایتان بریزید -درست مثل حاجقاسم- تا خوابتان نبرد. کارگزار کشور امامزمان (عج) حتی فرصت خوابیدن ندارد. از امروز فرق میکند. امروز فردای روزی است که این مردم نجیب و بینظیر آبرو گرو گذاشتند. شاید این انتخابات از حساسترین کنشهای سیاسیاجتماعی چندسال اخیر باشد.
پس از تلاطمهای سال قبل و همزمان با لشکرکشی همهجانبه استکبار جهانی و... کمتریندستاوردی که آنها متصور بودند، شکست همبستگی ملی بود که ثمرهاش را میخواستند در کاهش مشارکت سیاسی مردم برداشت کنند. روی کاغذ و همه جمع و تفریقهای سیاسی میبایست حرف آنها تأیید میشد و شاید این خواسته آنها داشت به باور غلط داخلی هم تبدیل میشد. اما دیروز مردم قصه دیگری رقم زدند. بله مردم، مردم و باز هم مردم. خیلی آرام، مقتدر و صبور، سرشار از کرامت و با همان حس همیشگی، حتی اخم هم نکرده بودند که قاب تصاویر خراب نشود.
عجب مردمی دارد این سرزمین... داغ محاسبات تحلیلگران خارجی را بر دل همه آنها گذاشتند. این مردم صبور و غیور، این مردم مهربان و قدرشناس، این مردم همیشه در میدان، دوباره همه تلخیها و نامهربانیها و بیصداقتیهای برخی مسئولان را نادید گرفتند و باز گل کاشتند؛ مردمی که شاید حق داشتند گلهمندیشان را در کممحلی به صندوقهای رأی نشان دهند، اما بازهم از حق خودشان در برابر حق ایران گذشتند. مردم آبرو گرو گذاشتند.
در برابر اقیانوس وقار و نجابت این مردم من که کسی نیستم تا قدردان آنها باشم، اما مفتخرم که همشهری و هموطن این مردم هستم. آقا و خانم نماینده، آقا و خانم مسئول! در برابر این مردم سر تعظیم فرود بیاورید و دستبوس این عظمت باشید. امانت آبروی مردم بر گردن شماست. یادتان نرود که مردم آبرو گرو گذاشتند.