هر شهری نیازمند توسعه همهجانبه است و این توسعه اتفاق نمیافتد، مگر اینکه نمایندگان آنها چه در مجلس شورای اسلامی یا شورای اسلامیشهر از توان علمی و دانش همهجانبه بهرهمند باشند که بتوانند پیگیر مطالبات و نیازهای مختلف باشند. بنابراین، در سرجمع منتخبان باید این تنوع علمی و آگاهی وجود داشته باشد که بخشهایی از حوزه توسعه نادیده گرفته نشود. ضمن اینکه برگزیدگان باید درمجموع شناختی فراگیر از شهر خود داشته باشند و مهمترین نیازهای شهر خود را بدانند.
این موضوع در حوزه فرهنگ حساستر است. بهویژه در شهری مانند مشهد که شهری تاریخی، مذهبی، ادبی، فرهنگی، علمی و انقلابی است و در نگاه نمایندگانش این مجموعه فرهنگی و علمی باید کامل دیده شود. پررنگ کردن وجهی از این نشانهای فرهنگی و کمرنگ شدن وجوه دیگر آن، ستم به شاکله فرهنگی و تاریخی این شهر است. مهمترین نیاز فرهنگی امروز مشهد حفظ و پاسداری از هویت مشهد است که متأسفانه روزبهروز دارد رنگ میبازد.
محو و از یاد بردن این هویت نگرانکننده است. نامها و بناها و موقعیتهای مکانی و شهری نماد روشن و آشکار این هویتاند که هنوز بسیاری از آنها در حافظه مردم باقی است و در حال از بین رفتن است؛ در حافظه مردمی که دیروز را با خود به امروز آوردهاند و اگر غفلت کنیم، چنانکه بخش زیادی از این سرمایه را از دست دادیم، بقیه را هم از کف خواهیم داد.
حافظه تاریخی مردم، بخش مهم و منبع زنده و قابل اعتماد در این هویتبخشی است. نمایندگان مشهد بیش از هر چیز باید به این منبع اصالتدار یعنی هویت مردم مشهد توجه کنند. به خاطر دارم برای اصلاح هندسی میدان سعدی، آنچه در نظرسنجی مردم آن منطقه به دست آمده بود و در خاطر ساکنان آن محدوده باقی مانده بود، آبنمای وسط میدان بود. این یعنی بهسادگی مبلمان و چیدمان هویتی که در ذهن جامعه باقی مانده است، شوخی نکنیم و در توسعه شهری آنها را در نظر بگیریم.
مشهد در دهههای گذشته با این رویکرد پیش نرفته است و خاطرات و هویتهای تاریخی و فرهنگی و انقلابی در نقاط خاطرهانگیزی مانند: میدان آزادی، میدان ده دی، میدان شهدا، میدان احمدآباد و بسیاری دیگر از از محلهها و میدانها و کوچهها قربانی توسعه شده است و نشانهای هویتی خود را از دست دادهاند. امروز ما از محلههای قدیمی و هویتآفرین مشهد و نامها و خاطرات آنها (به جز انگشتشمار نمونههای باقیمانده)، فقط تابلوهای سنگی نصب شده در ابتدای هر محله را میبینیم که گذشته از یاد رفته آن محله را به نسل امروز بازمینمایاند.
کاش سیاست، سرمایه، دانش و ذوق و خلاقیت در خدمت هویت شهری قرار میگرفت و دلسوزی و فرهنگمحوری چاشنی توسعه میشد و مشهد تا این حد از گذشته خود دور نمیافتاد. در نامگذاریهای کوچه و خیابان و میدانها همه هویت این شهر را در نظر بگیریم؛ مشهد هم وجه انقلابی آن اهمیت دارد هم وجوه تاریخی و ادبی و علمی. شخصیتهای اندیشمند فراوانی داریم که نام آنها میتواند بر پیشانی کوچه و خیابانها و مکانهای مهم نصب شود. گذشته از میدانها و خیابانهایی که از گذشته در این شهر به نام بزرگان علمی و ادبی بوده است، چرا در این شهر جایی آبرومند به نام امثال مولانا و خواجه نصیرالدین نیست؟ چرا نام قهرمانان شاهنامه بر پیشانی خیابانهای ما نیست؟ و...
این است که نمایندگان این شهر باید به این هویت جمعی و تاریخی مشهد حساس باشند. باید از تخریب پیدرپی بناهای تاریخی و ارزشمند جلوگیری کنند. باید چنان که در مستند «غیررسمی» دیدیم، مشی و رفتار رهبری را در مواجهه با اهالی فرهنگ و دانش الگو قرار دهند و این شخصیتهای علمی و ادبی و هنری را محترم شمارند، هرچند با آنها زاویه فکری داشته باشند.
مشهد یک شهر نیست؛ یک تاریخ و یک فرهنگ است. فرهنگی که اگر به گوشهگوشه تاریخ و جغرافیای آن بنگریم، خواهیم دید که آثار این فرهنگ و هنر و ادبیات در کشور پیداست و جلوههای درخشان آن زیب و زینت دفتر فرهنگ ایران است. نشانههای روشن هنر و ادبیات این سرزمین در فهرست بلندبالایی دیده میشود که هرکدام درشمار مفاخر و مشاهیر نامبرداری قراردارند و افتخاری برای ایران.