به بهانه انتشار کلیپی تلخ از زنده بهگور کردن جوجه های یک روزه در مرغداری
محمدناصر حقخواه -
شهرآرانیوز؛ وقتی بحرانی، آن هم با خسارات جانی انسانی پدید میآید، آنقدر فاجعه مرگومیر نوع بشر مهم میشود که بعضی جنبههای دیگر حیات انسانی زیر سؤال میرود. در موردی مثل
شیوع کرونا در ماههای اخیر، ماجرای ازدسترفتن انسانها آنقدر شدت گرفته است که خود انسانها هم به عدد تبدیل شدهاند و شنیدن عدد چندصد و چندهزار مرگ برای خیلی از آدمهای دنیا طبیعی شده است.
اما کرونا هم با هر کیفیتی سپری خواهد شد؛ آن زمان ما خواهیم ماند و چیزهایی که با خودمان از زمانه کرونا به دنیای پساز کرونا میبریم. میراثی که بهتر است طبیعیشدن مرگ انسانها، بیاهمیتشدن به محیطزیست، ازبینرفتن اخلاق جمعی و فردی و البته حیوانآزاری نباشد. مورد آخر یعنی بدرفتاری با حیوانات از همان روزهای اول شیوع این بیماری آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد و گاهی بغرنجتر میشود. در مطلب امروز با مرور بعضی اتفاقات زشتی که آدمها در زمانه عسرت کرونایی رقم زدهاند، بهدنبال پاسخ این سؤال خواهیم بود که وقتی زمان شمردن جوجههای کرونایی در پایان این روزگار برسد، ما روسفیدیم یا شرمنده؟
زنده به گور!جوجهها سالهاست که از رنگیشدن تا دستبهدست شدن و باربهبار شدن در بدترین شرایط، سوژه حیوانآزاری ما بودهاند؛ این روزها، اما عدهای با این بهانه که نهاده دامی لازم برای جوجههای بختبرگشته وجود ندارد، آنها را در کیسههای پلاستیکی میگذارند تا پس از مدتی در نبود اکسیژن یا نرسیدن آب و غذا خفه شوند!
یکی از سایتها به نقل از منبعی آگاه نوشت: «توفیقی حاصل شد تا مدتی با یکی از دوستان مرغدار بهصورت مشارکتی به پرورش مرغ گوشتی مشغول شوم. هر ۴۵روز به جوجه یکروزه نیاز بود و هنگام خرید جوجه مشکل داشتیم؛ چون مراکز فروش جوجه همیشه تولیدات را بیمه میکردند تا قیمت جوجه پایین نیاید. در دورهای، قیمت جوجه یکروزه حدود ۴۰۰تومان شد. ما بههمراه چندتن حتی راضی به پرداخت ۷۰۰تومان شدیم، اما قسمتی از تولید آن روز را به ما ندادند و درمقابل نگاه دکتر دامپزشکی، جوجهها را معدوم کردند! بعد متوجه شدم راضی نیستند جوجهها را به قیمت پایین بدهند، چه برسد به اینکه رایگان بدهند؛ چون خیلی بیشتر از پول قیمت روز بازار را از بیمه میگیرند و با کمبود عرضه باعث کمبود جوجه میشوند! پس با یک تیر دو نشان میزنند؛ هم پول جوجه را میگیرند و هم باعث بالا بودن قیمت جوجه میشوند.»
این اتفاق عجیب با این توجیهات عجیبتر، در نبود هیچ نوع نظارتی، گرچه در کلیپی کوتاه و دردناک در فضای مجازی منتشر و اطلاعرسانی شده، فقط اعتراض مردم را در نظرها بهدنبال داشته است؛ مانند نظری که کاربری به نام علیرضا نوشته است: «بعضی از انسانها از انسانیت فقط همین پنج حرف کلمه انسان را یدک میکشند، ولی از مقام انسانیت بویی نبردهاند؛ همین کارها را میکنند که بلایی مثل کرونا گریبانگیر گناهکار و بیگناه میشود وتر و خشک را با هم میسوزاند؛ چنین افرادی را باید به اشد مجازات رساند.»
این نظرهای پرلعن و نفرین در دورهای نوشته میشود که شاید نه جنایتهایی به این وسعت، که کمی محدودتر، را همه شاهدیم یا انجام میدهیم و سعی میکنیم آن را نبینیم.
ما هم دستی بر آتش آزار داریم!این عنوان هرچند تهاجمی و خشن باشد، اما از همان روزهای اول که شایعه انتقال ویروس از حیوان به انسان مطرح شد، گریبانگیر خیلی از ما بود. خیلیها حیوانات خانگی را که همراه خودشان در قرنطینه بودند، از خانههایشان بیرون کردند و حیوانات نازپرورده خانگی که قطعا به ویروس مبتلا نبودند و هیچ آزاری نداشتند در خیابانها سرگردان شدند. از سوی دیگر، حیواناتی نیز که در خیابانها بودند، با آغاز شیوع کرونا از نامهربانی بعضی از ما درامان نماندند؛ هرچند شایعه انتقال ویروس از حیوان به انسان هنوز هیچجا بهطور رسمی اعلام و تأیید نشده و بهجز شیر باغوحش نیویورک تا کنون ابتلای حیوان دیگری به کرونا تأیید رسمی نشده است. در بدترین حالت اگر فرض کنیم که چنین باشد و حیوانات به کرونا مبتلا شوند و امکان انتقال بیماری به انسان هم وجود داشته باشد، لازم نیست حتما حیوانات خیابانی را لمس کنیم یا به آنان نزدیک شویم.
اگر فقط برای پرندگان، کمی از باقیمانده غذای روزانهمان را در فضای باز بریزیم یا گربههای خیابانگرد را با سنگ و لگد از خود نرانیم و فقط سعی در حفظ فاصله عادی کنیم، وظیفهمان را انجام دادهایم. سنت غذارساندن به حیوانات بهویژه در این روزها، آنقدر کار خوبی است که فیلم و عکسهایش را در فضای مجازی منتشر کنیم؛ مخصوصا که این روزها در بعضی کشورها و برخی شهرهای خودمان، با خلوتشدن شهرها، حیوانات هم به خیابانها آمدهاند و شاید باید همزیستی مسالمتآمیز با آنان را فرابگیریم.
مهربانی با حیوانها حس خوبی دارد که این روزها خیلی به آن نیاز داریم و پس از سپریشدن این دوره سخت هم از آن به نیکی یاد خواهیم کرد. حس خوبی که شاید اگر از زبان هموطنی دیگر بشنویم، لذتی دوچندان داشته باشد؛ مانند کاربری با نام «نیاز» که درباره کلیپ غذادادن کودکی به پرندگان چنین نوشته است: «حیاط خونه ما همیشه پر پرنده میشه تا از برنجهایی که مامانم براشون میریزه بخورن. لذت بزرگیه دیدن اونها!»