ندا محمدی و حسین اکبرپور تازگیها طرحی راه انداختهاند با نام «بسته همراهی» (کمک به نیازمندان در شرایط سخت کرونا.) کار آنها نمونهای است از جنبش «دیگردوستی مؤثر».
کاظم کلانتری/ شهرآرا نیوز - پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق، ایدهای دارد به نام «دیگردوستی مؤثر»؛ یعنی «اگر میتوانیم جلوِ اتفاق بدی را برای دیگران بگیریم]مثلا بیماری یا مرگ ناشی از گرسنگی بدون اینکه خودمان چیزی را که اخلاقا مهمتر است فدا کنیم، اخلاقا موظفیم چنین کنیم.» این کار نیاز به درککردن و سهیمشدن در احساسات دیگری دارد. فراتر بردن نگاه از منافع خود و کسانی که دوستشان داریم به منافع انسانهای غریبه نیاز به از خودگذشتگی دارد. گستردهکردن مفهوم «ما»، مرزهای طبقههای اجتماعی و یا هنرمند و غیرهنرمند را از بین میبرد. استفاده از اعتبار و قدرت اجتماعی یا هنری برای بازکردن این حلقه نشان میدهد که هنر فقط سرگرمی نیست و میتواند تبدیل به رسالتی اجتماعی شود. در این شرایط شاید خیلی از هنرمندان برای برگشتن به مسیر کسب درآمد دغدغه از سرگیری فعالیتهای هنری و بازشدن سینماها و تئاترها داشته باشند، اما انتخاب فکر کردن به دغدغه دیگران درست شبیه از خودگذشتگی است. ندا محمدی و حسین اکبرپور از افراد موفق و پرکار و خوشنام تئاتر مشهد هستند و شاید خیلیها از حرکتی که تازگیها با نام «بسته همراهی» راه انداختهاند مطلع باشند. آنها چندماه پیش هم درآمد یک اجرای «اتاق ورونیکا» را به سیلزدهها اختصاص دادند. نیمهشبی بعد از اینکه سخت مشغول آمادهکردن بستههای همراهی نیازمندان بودند با آنها درباره طرحشان، روزهای قرنطینه و تئاتر آنلاین و آینده گفتگو کردم، البته تلفنی و با در نظر گرفتن شرایط قرنطینه و فاصله اجتماعی.کار شما مصداق یک کار اخلاقی است؛ اخلاقی نه این معنی که حقوق دیگران را رعایت کنیم و به آنها ظلم نکنیم. کار اخلاقی به این معنی است که بیشترین منفعت و کمک و از خودگذشتگی را به دیگران بدهیم؛ یعنی رساندن بیشترین خیر ممکن. میخواهم بدانم کی و چطور به این طرح رسیدید که «بسته همراهی» درست کنید.ندا محمدی: من خودم خیلی از کسانی که در رزوهای قرنطینه خانه نمیماندند انتقاد میکردم و از آنها خواهش میکردم قوانین را رعایت کنند. از آنطرف خیلیها در این شرایط وضعیت مالی و معیشتی مناسبی نداشتند و، چون ما در قرنطینه بودیم و بیرون نمیرفتیم (مگر برای خرید مایحتاج زندگی) آنها را نمیدیدیم. بعد از عید عکسهایی از تهران منتشر شد که ماشینها در خیابانها صفبهصف ایستاده بودند؛ یکسری هم به این افراد ناسزا میگفتند که اینها نمیفهمند و دارند با جان آدمها بازی میکنند. یک دوستی در همین ایام تعریف میکرد که روزی صحبت دو نفر را بیرون سوپر مارکت شنیده که یکی به آن یکی میگفته: «فکر میکنن ما نمیفهمیم که نباید بیرون بیایم؟ ما هم میفهمیم، ولی نمیتونم ببینم بچهام شب گشنه میخوابه. مجبورم بیام بیرون یه نونی برای بچهام ببرم» من بعد از این به حسین گفتم: «ما یک مبلغ ناچیزی داریم. بیا با این مبلغ بسته غذایی درست کنیم بدیم به ۱۰ تا خانواده نیازمند.» حسین موافق بود و من هم که حساب کردم دیدم با این پول یک بسته خیلی کوچک میتوانیم درست کنیم. با خودمان فکر کردیم ما که اندکاعتباری در این شهر داریم و بعضیها ما را میشناسند شاید به ما اعتماد کنند و با کمک آنها بستهای مناسبتر درست کنیم. یه ویدئو گذاشتیم در اینستاگرام و اصلا فکر نمیکردیم اینطور استقبال شود و با ما همراه شوند. ما در دور اول «بسته همراهی» طی یک روز و نیم ۱۷ میلیون تومان پول جمع کردیم و ۹۰ تا خانواده را بسته ۳۵۰ هزار تومانی دادیم. بعد از آن ما باز هم واریزی داشتیم و حسین گفت ما در قبال این ۱۰ میلیون مسئولیم. تصمیم گرفتیم دور دوم را هم شروع کنیم. دور دوم چندتا جوان مثل ما پول جمع کرده بودند. آنها پولشان را گذاشتند روی پول ما و تا الان ۵۰ میلیون جمع کردیم برای دوره دوم. تا یکشنبه ۲۵۰ بسته را خودمان به نیازمندها میدهیم و باقی را که مبلغ ۵ میلیون است به آستان قدس میدهیم تا آستان قدس ۱۰۰ بسته مواد غذایی ۲۵۰ هزارتومانی به ما بدهد و تا آخر هفته به نیازمندها برسانیم.
اینجور مواقع معمولا واکنشها احساسی- عاطفی-هیجانی است و این واکنش ممکن است نفع کامل را نرساند. ولی واکنش اخلاقی- عقلانی و شاید ترکیب واکنش احساسی و عقلانی بتواند کارساز باشد. شما از ابتدا واکنشتان چگونه بود؟ آیا رسیدن به یک تصمیم عقلانی سیر و دورهای داشت؟حسین اکبرپور: ۶۰ تا ۷۰ درصد واکنش احساسی بود و در دور دوم رفت به سمت یک تصمیم و کنش عقلانی. باتوجهبه اینکه خانم محمدی شرایط خیلی از خانوادهها را از نزدیک دیده بود، ابتدا تحتتأثیر قرار گرفته بود.
محمدی: اصلا ابتدای کار تحتتأثیر شرایط بعضی از خانوادهها قرار گرفتم. با خودمان گفتیم مرد این خانوادهها حق دارد از خانه بیرون بیاید. من آدم سیاسیای نیستم و به سیاست هم کاری ندارم، ولی وقتی دولت نمیخواهد یا نمیتواند حمایت کند من بهعنوان یک انسان وظیفه دارم کنار همنوعم باشم. گاهی رابطهای ما که خانوادهها را شناسایی میکنند میگفتند این خانواده نیازمند است، ولی افغانستانی هستند. اصلا برایمان مهم نیست ایرانی هستند یا افغانستانی؛ مهم این است که انسان هستند و نیاز به کمک دارند. ما درباره بسته خیلی فکر کردیم. خیلیها میگویند چرا بسته را کوچکتر نمیکنید؟ مثلا برنج را کمتر کنیم که به خانواده بیشتری برسد. من میخواستم مرد خانواده حداقل با بستهای که ما به آنها میدهیم یک ماه داخل خانه بماند.
اکبرپور: یکی از دلایل مهم شروع دور دوم، نزدیکبودن ماه رمضان بود. برایمان خیلی مهم بود که این خانوادهها با خیال آسوده ماه رمضان را شروع کنند. ما خودمان را جای آنها گذاشتیم که بدن در روزهداری به انرژی نیاز دارد.
محمدی: در ماه رمضان باید سیستم بدن آنقدر قوی باشد که بتواند روزه بگیرد؛ و خب قاعدتا در این یک ماه سیستم ایمنی ضعیف میشود، به خصوص سرپرست خانواده که اگر برایش اتفاقی بیفتد، افراد خانواده در خطر قرار میگیرند.
شما قاعدتا میتوانستید مواد ضدعفونی و یا ویتامینها و مکملها را هم داخل بستهها بگذارید، ولی اینها را حذف کردید.اکبرپور: مواد ضدعفونی را اضافه نکردیم، چون رابطهای ما گفتند شهرداری مقداری مواد ضدعفونی را بین این خانوادهها توزیع کرده است. در بخش دارویی هم وارد نشدیم، چون ممکن است قرصهای ویتامین و مکملها کمی قضیه را پیچیده کند.
در زمان اجرای «اتاق ورونیکا» هم کشور در یک شرایط بحرانی قرار داشت و واکنش و مشارکت احساسی شما به شکل دیگری بود.
اکبرپور: ما زمان اجرای «اتاق ورونیکا» مشکل سیل را داشتیم که صددرصد فروش یک اجرا را با قیمت بلیت آزاد به سیلزدهها اهدا کردیم. مثلا یکی از تماشاگران برای صندلیاش ۲۰۰ هزار تومن داده بود تا به سیلزدهها کمک کند. یک وظیفه انسانی و یک رسالت اجتماعی به گردن ماست؛ عدهای این وظیفه را انجام میدهند و برخی انجام نمیدهند.
بحث سیل شد. زمان سیل یا زلزله پارسال هم خیلیها تصمیم گرفتند مثلا پولشان را به نرگس کلباسی یا علی دایی بدهند تا به نهادهای دولتی. دولت هم البته حسابهای اینها را مسدود کرد تا پولها به هلال احمر داده شود. این دو دستگی باعث شد میزان کمکها خیلی پایین بیاید. یعنی سلبریتیها و هنرمندان یک طرف هستند و نهادهای دولتی طرف دیگر و این کار را مشکل میکند.
اکبرپور: بینید پولی که به حساب نرگس کلباسی یا علی دایی میرود قطعا پول میلیاردی است و اینها آدمهای موجهی هستند. از طرف دیگر شاید طبیعی باشد که دولت حساسیت داشته باشد راجع به این حسابها. خیلیها وقتی ما شماره حساب اعلام کردیم به ما گفتند حسابتان را مسدود میکنند. ما هم سریع رفتیم اقلام را خریداری کردیم تا به خانوادهها برسانیم و به خانم محمدی گفتم اگر زمانی نیاز شد من با مدرک و سند نشان میدهم که این پول را در این راه خرج کردهایم. واقعا نمیدانم چرا مثلا به حساب علی دایی بیشتر از یک ارگان دولتی پول میرود. شاید بحث اعتماد باشد. در این چندسال اخیر اتفاقات عجیبی افتاد که ما مردم متوجه شدیم عدهای سرمایه مملکت را برداشتهاند و آن طرف دنیا زندگی میکنند. البته قوه قضاییه هم پیگیری میکند، ولی خب ناخواسته ممکن است اعتماد کم شده باشد یا از بین رفته باشد. مردم به قهرمان ملی خودشان مثل علی دایی شاید بیشتر اعتماد کنند. ما هم در مقیاس خیلی کوچک احساس کردیم شاید این اعتماد به ما بشود و نزدیک ۵۰ میلیون پول جمع شد. ریالبهریال خرجها را هم سند گذاشتیم داخل اینستاگرام.
پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق، نظریهای دارد به اسم «دیگر دوستی مؤثر». نظر او برپایه «فایدهگرایی عملمحور» است و اینکه ما باید بعد از تأمین نیازهای غیرتجملاتی، باقی درآمدمان را برای خیررسانی استفاده کنیم. یا هرچه بیشتر ثروت و قدرت کسب کنیم برای کمک به نیازمندها.اکبرپور: البته هرچه ثروتمند بیشتر شود عده بیشتری زیر خط فقر میروند.
ثروتمندترشدن اینجا به معنی کسب ثروت برای عمل شفاف، مؤثر و سنجشپذیر است. مثلا برخی افرادِ ثروتمند هستند که ۹۰ درصد حقوقشان را به کار خیر اختصاص میدهند. قدرت و ثروت اینجا برای خیررسانی است. شما هم از افراد موفق و شناخته شده تئاتر مشهد هستید. قاعدتا خیلی به شیوه استفاده از این اعتبار فکر کردهاید.محمدی: بیشتر مخاطبان ما در اینستاگرام کسانی هستندکه تماشاگر تئاتر هستند و ما را میشناسند. ما چنین تصوری داشتیم، ولی فکر نمیکردیم در دو روز ۲۷ میلیون پول جمع کنیم.
قسمتی از کتاب سینگر آزمونی است از هولدن کارنوفسکی، که مؤسس بنیاد «سنجیده ببخش» است. آزمون این است که تصور کنیم با هزینه مشابه کدام یک از این سه مورد را برای کمک انتخاب میکنیم. من عینا این سه مورد را برایتان میخوانم و میخواهم نظرتان را بدانم:«۱. پیشکیری از مرگ ۱۰۰ نوزاد، با علم به اینکه احتمالا این ۱۰۰ نفر در بزرگسالی درآمدی بسیار کم و شرایط سلامتی بدی برای ۴۰ سال زندگیشان خواند داشت.تهیه اغذیه و بیمه درمانی دائم و کامل برای ۱۰۰ نفر که بهجای آنکه با سوء تغذیه رشد کنند زندگی سالمی داشته باشند. (برای سهولت در کار، فرض کنید که این تأثیری بر مدت زمان زندگیشان ندارد و آنها هم ۴۰ سال زندگی کنند.)پیشگیری از ابتلا به مالاریای غیرکشنده نسبتا خوشخیم (مثلا تبی که چند روز پایدار میماند) برای ۱۰ هزارنفر بدون اینکه تأثیر بزرگی روی ادامه زندگیشان بگذارد)اکبرپور: من فکر کنم گزینه ۳ هستم.
محمدی: من هم همینطور.
چرا؟اکبرپور: باتوجه به شرایط مشابه الان، یعنی کرونا، و این که این شرایط را درک کرده ایم، با گزینه سه از یک بیماری جلوگیری میکنیم. دلیل دوم اینکه تعداد بیشتری را کمک میکنیم و خطر را از آنها دور میکنیم.
البته استدلال هولدن چیز دیگری است. من این کتاب را بعدا بهعنوان هدیه تقدیمتان میکنم تا هم «دیگردوستی مؤثر» کرده باشم و هم شاید این کتاب بتواند به شما در کارهای خیر بعدی کمک کند. یک سوال دیگر هم دارم: اگر این شرایط ۱ سال طول کشید- باتوجه به اینکه کارتان تئاتر است- شما برنامهای برای زندگی هنری و شخصی خودتان دارید و یا برنامهای برای کمکهای بعدی؟اکبرپور: ما کاری غیر از تئاتر بلد نیستیم. بعید هم میدانم امسال با توجه به این شرایط تئاتری داشته باشیم. درحال حاضر هیچ برنامهای برای آینده نداریم.
البته طرحی دارد مطرح میشود به اسم تئاتر آنلاین. من هیچ تصوری از تئاتر آنلاین ندارم و نمیدانم چه قدر ماهیت تئاتر میتواند در این فرم حفظ شود. به نظر شما چنین طرحی عملی است؟اکبرپور: بهصورت دیداری که شاید عملی بشود، ولی خاصیت و جذابیت تئاتر این است که نفسبهنفس مخاطب باشد. برای همین هیچوقت فیلم یک تئاتر به اندازه تئاتر زنده و در سالن مؤثر نیست. نظر من در اینباره ممتنع است. خیلی چیز پیچیدهای نیست. مثلا در زمان قرون وسطا تئاتر تعطیل بود، اما تئاتر نمُرد و از بین نرفت و بعدها دوباره زنده شد. حتی اگر صدسال کرونا باشد تئاتر سال صدویک وجود خواهد داشت. شاید حتی خود من دو ماه دیگر تئاتر آنلاین داشته باشم. نیازش هم احساس نمیشود الان. به نظر من مسائل مهمتری وجود دارد.
محمدی: بله. فکر میکنم مسائل مهمتری از اینکه سالن تئاتری باشد و تماشاگر بیاید وجود دارد.
اکبرپور: البته مسائل مهم یه این معنی است که خود قشر تئاتری که الان نمیتواند تئاتر اجرا کند قشر آسیبدیده هستند. دولت باید به کمک اینها بیاید. اجاره سالنهای خصوصی همه عقب افتاده است. اینکه الان از سالن خصوصی حمایت کنیم تا شکست نخورد و در این شرایط سخت کنار هنرمند بایستیم، بعد ازکرونا تئاتر وجود خواهد داشت.
برای بعد از این شرایط چه طرح و ایدهای دارید؟اکبرپور: من الان دو تا طرح آماده دارم که میتوانم روی صحنه ببرم. حتی در دوران قرنطینه به یک تئاتر تکبازیگر هم فکر کردیم که خانم محمدی بازی کند و فکر کردیم که میتوانیم حالا که در خانه هستیم تمرین کنیم.
محمدی: همهچیز به این بستگی دارد که شرایط عادی شود. حتی اگر شرایط عادی شود شاید خیلیها اطمینان نکنند که در سالن تئاتر کنار کسی که نمیشناسند بنشینند. من جایی خواندم که در آمریکا سالنهای روباز سینما و تئاتر خیابانی را راهاندازی میکنند که مردم با ماشین بیایند جلوِ پرده و فیلم ببینند؛ مثل قدیمها که فیلمها در پارکینگها نمایش داده میشدند، البته ما در ایران چنین زیرساختی نداریم.
بیشتر بخوانید: بازگشت به دوران طلایی سینماهای روباز*عنوان مطلب برگرفته از نام کتاب پیتر سینگر است.