صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مطهری هنوز هم تک است

  • کد خبر: ۲۵۴۱۴
  • ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۵
رسول جعفریان - عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران

همچنان مثل قدیم چنین می‌اندیشم که استاد مطهری نه یک بلکه چندین سروگردن از تمامی نویسندگان مسلمان ایران و جهان اسلام معاصر خود بالاتر است.

آدمی فکور، معتدل و جست‌وجوگر. کسی که تلاش می‌کرد بفهمد و این مهم‌ترین خصلت او بود. او به مهم‌ترین مسائل اجتماعی می‌اندیشید و جامعه را از طریق تفکر دنبال می‌کرد و در هر جایی دنبال این تفکر می‌گشت و وقتی آن را می‌یافت، یافته‌هایش را کنار هم می‌گذاشت، روی آن‌ها می‌اندیشید، حلاجی می‌کرد، در سخنرانی‌ها با مخاطبان در میان می‌گذاشت، گاه چندبار همه جزئیات آنچه را یافته بود می‌نوشت و نتیجه را به‌صورت یک کتاب منتشر می‌کرد. این درست است که برخی از افکار مطهری به دلیل رواج برخی از مسائل جاری آن زمان مانند مارکسیسم، رنگ گذشته به خود گرفته، اما همچنان و همچنان آثار او نتیجه تفکری است پویا، جهت‌دار، معتدل و معقول و سرشار از تازه‌ها. بحث‌هایی که بسیاری از آن‌ها همچنان تازه است و مدعیان اندیشه تاکنون از آن‌ها غفلت ورزیده‌اند. مطهری نه شعاری است، نه تفریطی و جمودگر، نه سطحی و بی‌عمق، بلکه تفکرش، تلاشی است یک‌سره پویا، با تعمق در سنت‌ها، با ملاحظه واقعیات خارجی، همراه با مثل‌های زنده اجتماعی، و خودش معتقد به تحول و تطور و در عین حال مخالف با تندروی، روشی که دشمن تفکر است.

مطهری نه فقط در کتاب‌ها که بیش از همه در یادداشت‌هایش نشان داده که چطور مسائل را حلاجی می‌کرده، چه مقدار بر افکار جاری جامعه تسلط داشته و به رغم آنکه در چهارچوب زندگی عادی اجتماعی و دانشگاهی‌اش بوده، از روند تفکر، جریان‌های مهم فکری دنیا و از دیدگاه‌های رایج مطلع بوده است. مطهری دنبال جریان‌های سیاسی فعال نرفت، چون اهل فکر و اندیشه بود. مگر همه باید انقلابی باشند و اگر نباشند مطرودند؟

مطهری انقلابی نشد، چون مجبور بود همه‌چیز را آن‌گونه تحلیل کند، مطهری یک‌سره دل به کسی نسپرد، چون برای هرکسی بهره‌ای از دانش می‌شناخت. مطهری یک کارگاه فکری بود که عناصر و موادش از هر جایی فراهم می‌آمد. افکار او رنگ اسلامی و قرآنی داشت، اما نه اسلام اخباری و صوری. او درک می‌کرد که باید برای هر فکری حرمت قائل شد و طبعا صاحب آن فکر را هم حرمت نگاه داشت. از چنین آدمی انتظار نمی‌رفت که به‌سادگی کسی را طرد کند. چنان‌که درباره کتاب‌هایی هم که می‌دید، همین حرمت را قائل بود. آن‌ها را با دقت می‌خواند، از آن‌ها استفاده می‌کرد، یادداشت برمی‌داشت و به‌موقع جای آن‌ها را در نظام فکری‌اش مشخص می‌کرد. انتقاد داشت، اما نه هیچ‌گاه یک‌سره رد می‌کرد و نه دربست آن را می‌پذیرفت.

جنس مطهری، جنس فکری بود، نه سیاسی. مطهری مردی دانشی بود، مردی که می‌کوشید با فکر و اندیشه دنیایش را بسازد. برای او عمل سیاسی اصالت نداشت، برای او تندروی جایی نداشت، برای او تفکر همه‌چیز بود. اگر با فکر و اندیشه‌ای مخالفت می‌کرد، نوعی تندروی در آن‌ها می‌دید. دوری از تفکر می‌دید. کودکی بی‌بته، تفسیر نوشته بود، و این برای او پدیده‌ای شگفت بود. او به دنبال تفکری اصیل بود و از آدم‌های بی‌ریشه که اهل تفکر نبودند، به‌خصوص وقتی درباره مهم‌ترین مباحث اظهارنظر می‌کردند، نگران می‌شد. بخشی از نگرانی‌های او را می‌دانیم. بدون شک هیچ‌کس جای مطهری را نگرفته است و ما همچنان نیازمند اندیشه‌های او هستیم. باشد کسانی که متولی نشر افکارش هستند، بیش از پیش به این مهم بپردازند و به‌‌ویژه تازه‌های فکر او را به جامعه بشناسانند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.