امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - طنین زیبای صدایش وقتی میگفت: «شمر امروزت را بشناس. شمر ۱۴۰۰ سال پیش مُرد.» هنوز در گوشم مانده است. نام او را به بهانه کتابهای ارزشمندش بارها شنیده بودم، اما مطالعه اولین کتاب از آثار او قدم اول برای آشنایی با منظومه فکری این مرد بزرگ بود. تحصیل در مدرسهای که به نام او مزیّن شده است بهانهای برای مطالعه هرچه بیشتر آثار او شد.
شهید مطهری از ستارگان درخشان اندیشه اسلامی در ایران معاصر است. سخنرانیها و آثار قلمیاش حتی قبل از انقلاب با مراجعه بسیاری از جوانان علاقهمند در این حوزه روبهرو بود.حضور او در دانشکده الهیات دانشگاه تهران سبب شد تا جوانان علاقهمند بر گرد او حلقه بزنند و اسلام ناب محمدی را از دریچه نگاه شهید مطهری بشناسند. ورود شخصیتی حوزوی به دانشگاه آن هم در فضای قبل انقلاب کم نظیر بود، اما او توانست با تکیه بر این ظرفیت بزرگ، اندیشه اسلام ناب و تفکر شیعی را در بین جوانان رونق بخشد.پس از شهادتش، امام خمینی (ره) نیز از جایگاه او به بزرگی یاد کرد و همه آثارش را بدون استثنا مفید و خواندنی دانست. شاید این اتفاق سبب شد تا شهید مطهری در بین مردم بیشتر شناخته و از آثار قلمی او بهره برده شود. رهبر معظم انقلاب درباره ویژگیهای بارز شهید مطهری فرمودند: «در حقیقت رفتار و منش آن مرد بزرگ، نشاندهنده و نمایشگر یک معلم کامل و با احساس مسئولیت بود. در هیچ عرصهای از عرصههایی که حضور یک متفکر اسلامی موردنیاز بود، ایشان از ورود در آن عرصه خودداری نکرد؛ ملاحظات و مصالح نتوانست جلوی او را بگیرد که وارد این عرصه نشود؛ چه در حوزههای سیاسی، چه در زمینههای فکری.
در حوزه پاسخ به پرسشهای گوناگونی که در آن دوره ذهن جوانهای ما را به خود مشغول کرده بود، شهید مطهری مثل برخی از مدعیان روشنفکری دینی نبود که مطالب اجنبیِ از منطق دین و محتوای دین را با لعاب دینی و قالب دینی عرضه کند؛ بلکه درست نقطه مقابل، مفاهیم حقیقی دینی را در بستهبندیهای متناسب روز و متناسب با سؤال و نیاز و استفهام مخاطبان عرضه میکرد.».اما در روزگار ما نیاز به فردی مثل شهید مطهری بیش از پیش حس میشود. مردی که یک تنه در مقابل انحراف بایستد و زبان گویای اسلام در مقابل تفکرات منحرف باشد.
شهید مطهری اجازه میداد تا اندیشههای متعدد در فضای کشور ابراز عقیده کنند و با روشی منطقی و مستدل شبهات آنان را پاسخ میگفت.
هنوز هم زوایای پنهانی در شخصیت این اندیشمند نستوه وجود دارد که بر همه پژوهشگران لازم است تا به واکاوی این زوایا بپردازند. در این گفتگو با دکتر
علی مطهری، فرزند شهید، به دنبال آن هستیم تا نگاهی تازهتر به شخصیت و اندیشههای این شهید بزرگوار داشته باشیم.
شهید مطهری یکی از نمادهای درخشان انقلاب اسلامی ایران است. اندیمشندان مختلفی سلوک علمی و اجتماعی استاد را واکاوی کردهاند. به نظر شما شهید مطهری به عنوان یک پدر چه ویژگیهای بارزی در سلوک شخصی خود داشتند؟
مهمترین ویژگی ایشان به عنوان یک پدر این بود که در عمل برای ما الگو و نمونه بودند. یعنی ایشان به جای آنکه با پند و اندرز، توصیه و امر و نهی راهنمای ما باشند بیشتر با عمل خود راه درست را به ما نشان میدادند. برای نمونه، استاد مطهری دشمنانی داشتند که به ایشان بدی کرده بودند، اما هیچوقت نشد که سخنی از یکی از آنها به میان آید و استاد زبان به بدگویی درباره او باز کنند. یا در باب تقید به آداب و احکام اسلام بیش از آنکه امر و نهی و توصیه کنند، تقید کامل خود ایشان ما را به این راه ترغیب میکرد و از اجبار و الزام استفاده نمیکردند. در موضوع انتخاب رشته تحصیلی هم به گونهای رفتار میکردند که ما به همان رشتهای برویم که علاقهمند هستیم نه آنچه که خود ایشان دوست دارند.
شهید مطهری درحالی که سطوح عالی علمی بهویژه در حوزه فلسفه اسلامی را طی کرده بودند، اما در مسیر ارتباط با جامعه زمان خود بسیار موفق بودند. به نظر شما نگاه استاد برای ورود به عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری دینی بر مردم چه بود؟
اگر بخواهیم جنبههای گوناگون استاد را در یک کلمه بیان کنیم باید بگوییم استاد مطهری یک مصلح اجتماعی بود، یعنی همه مدارج علمی که طی کرده بود تنها برای عالمشدن نبود، بلکه ایشان به دنبال اصلاح امور جامعه نیز بود، فقه، فلسفه، کلام و عرفان خود را در این راه به کار گرفت. مسائل جامعه را پیدا و راهحل برای آنها ارائه میکرد. نگاهی به تیترهای کتابهای ایشان این مطلب را ثابت میکند، مانند نظام حقوق زن در اسلام، خدمات متقابل اسلام و ایران، علل گرایش به مادیگری، مسئله حجاب، خانواده و اخلاق جنسی، عدل الهی، انسان و سرنوشت.
به عبارت دیگر ایشان فقه را برای فقه نمیخواست، فلسفه را برای فلسفه نمیخواست و همینطور کلام و عرفان و دیگر علوم اسلامی، بلکه از اینها به عنوان ابزار برای اصلاح جامعه استفاده میکرد. شاید همین نگاه یکی از عوامل مهاجرت آن شهید از قم به تهران در سال ۱۳۳۱ بود که باعث شد با اقشار جامعه از جمله دانشگاهیان و توده مردم آشناتر شوند و مسائل جامعه را کشف کنند.
شهید مطهری در مجلات مختلفی قبل انقلاب یادداشتهای علمی و تبیینی مینوشتند. در آن زمان ورود فردی حوزوی برای درج مطلبی در مجلات قبل انقلاب کمی دور از ذهن بود. این مسئله تا چه اندازه بر آشنایی هرچه بیشتر مردم با روحانیت اصیل شیعی تأثیر داشت؟
از آنجا که ایشان متعهد به معرفی مکتب اسلام به جامعه و دفاع از آن بود، در جایی که به احکام اسلامی در موضوعی مانند حقوق زن حمله میشد به دفاع برمیخاست، هرچند اگر لازم بود که پاسخهای ایشان در مجلهای به نام زن روز که مجلهای نامناسب بود درج شود، چون بنا بود پاسخ ایشان به کسانی برسد که آن نقدها را خواندهاند، بنابراین نمیگفت چاپ این مقالات در چنین مجلهای در شأن من نیست. این رفتار استاد مطهری باعث میشد که مردم با روحانیت واقعی و اصیل آشنا شوند.
یکی از خدمات مهم شهید مطهری در عرصه اسلام شناسی مبارزه با تحریفهایی بود که از سوی برخی افراد در فضای اسلامی رخنه کرده بود. مبارزه با گروهکهای التقاطی یکی از خدمات بزرگ استاد برای مبارزه با پدیده تحریف دینی بود. به نظر شما ایشان تحریف باورهای دینی را تا چه اندازه در بدنه اسلام خطرناک میدانستند؟
ایشان معتقد بودند که بسیاری از احکام اسلام در میان مردم به صورت وارونه معرفی شده و لازم است چهره واقعی اسلام نشان داده شود. این مطلب شامل برخی اصول و فروع دین و نیز برخی حوادث تاریخ اسلام مانند حادثه کربلا و نیز شامل برخی مفاهیم اسلامی مثل توکل، زهد، رضا و تسلیم میشد.
در اواخر عمرشان تحریف قرآن هم رایج شده بود. گروههایی مثل مجاهدین خلق و فرقان قرآن را به صورت مادی تحریف میکردند یعنی آیات قرآن را با محتوای مارکسیستی بیان و در واقع از قرآن و نهجالبلاغه برای توجیه افکار مارکسیستی خود به عنوان ابزار استفاده میکردند. شهید مطهری با این پدیده نیز به شدت مقابله کرد و همین جدیت ایشان از عوامل ترور و شهادت استاد به وسیله گروه فرقان بود.
یکی از ویژگیهای بارز استاد زمانشناسی ایشان بود. در یکی از سخنرانیهای آتشینشان گفتند: «شمر زمانهات را بشناس، شمر ۱۴۰۰ سال پیش مُرد.» این جملات نشاندهنده زمانشناسی ویژه استاد بود. به نظر شما عنصر توجه به معیارهای زمانه تا چه اندازه در سلوک علمی و اجتماعی استاد متبلور بود؟
شاید محور کار ایشان همین بود که میخواستند نشان دهند که اسلام راه سعادت انسان در همه زمانهاست و قابل انطباق با شرایط مختلف زمانی است. کتاب اسلام و نیازهای زمان درصدد اثبات همین مدعاست. همین طور است کتابهای خاتمیت و ختم نبوت.
در این موضوع ایشان به دو طبقه جامد و جاهل اشاره میکنند که جامد با هرچه جدید است مبارزه میکند و جاهل هر جدیدی را میپذیرد و نوعی عصمت برای زمان قائل است. ایشان این دو گروه را در افراط و تفریط میبینند و راه میانه را نشان میدهند.
اگر شهید مطهری در دوران ما میزیست با چه پدیدهای به مبارزه میپرداخت؟
بیگمان با کمبود عدالت و آزادی بیان مبارزه میکرد و چهره درخشانی از انقلاب اسلامی به دنیا نشان میداد.