صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مادری، زیر شلاق پدری/سایه سنگین فقر بر سر مادری بی‌شناسنامه

  • کد خبر: ۲۷۲۶۳
  • ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۱
  • ۲۲
یک‌بار دیگر دستش را روی سر دخترش می‌کشد و با صدایی که از گرسنگی می‌لرزد، می‌گوید: خودم بی‌مادر بزرگ شدم و می‌دانم که چقدر سخت است. دیگر نمی‌خواهم این سیاه‌سر هم مثل خودم بدبخت شود...

لیلا جانقربان- شهرآرانیوز/ فائقه زنی ۲۳ ساله است که به‌علت بی‌مادری، پدرش او را در سن چهارده سالگی به یک مرد افغانستانی شوهر می‌دهد. مردی معتاد که حالا ۳ بچه قدونیم‌قد روی دست او گذاشته و خودش کارتن‌خواب شده است.

 

جایی در انتهای شهرک شهید باهنر
خانه‌اش در شرقی‌ترین نقطه شهر مشهد است. جایی در انتهای شهرک شهید باهنر که به کال انتهای شهر مشهد ختم می‌شود. در انتهای کوچه‌ای یک‌متری دری آبی‌رنگ است که دیوارهایش به دیوار هیچ خانه‌ای وصل نیست و دوروبرش زمین‌های رهاشده‌ای است که دورتادور آن را با بلوکه پوشانده‌اند، اما پاتوق معتادان و کارتن‌خواب‌هایی شده است که با شیوع کرونا گرم‌خانه‌هایشان تعطیل شده است و جایی برای خوابیدن ندارند.

 

 

هویت، بزرگ‌ترین نگرانی مادر
او مادری است که با اعتیاد شوهرش می‌سوزد و می‌سازد. قصه‌اش همان قصه مادران ایرانی است که به‌علت ازدواج با مردان افغانستانی بچه‌هایی بی‌هویت دارند؛ بچه‌هایی که حالا وقت مدرسه‌شان است، ولی هنوز هویتی ندارد و این بزرگ‌ترین نگرانی مادر است.


فائقه خودش هم با ۲۳ سال سن هنوز مدرک شناسایی درست‌وحسابی ندارد. پدر خودش هم از اتباع است و مادرش را هشت سالگی از دست می‌دهد. کمی که بزرگ‌تر می‌شود، در چهارده سالگی پدرش او را راهی خانه بخت می‌کند. می‌گوید: پدرم از ترس اینکه حرفی پشت سرمان نباشد به اولین مردی که در خانه را زد، شوهرم داد. چون شناسنامه نداشتم، ازدواج‌کردن برایم خیلی راحت نبود و رسمی هم انجام نشد. فقط عقد کردند و خطبه خواندند و زن مردی افغانستانی شدم که اختلاف سنی زیادی باهم نداشتیم و فقط ۴ سال از خودم بزرگ‌تر بود، ولی از همان روز اول اعتیاد داشت و هروقت خرج عملش نمی‌رسید، آن‌قدر لگد و سیلی به من می‌زد که بی‌حال می‌افتادم. تا بچه نداشتیم خودم بودم و کتک‌ها را خودم می‌خوردم، ولی بعد اینکه بچه‌دار شدم، همیشه بچه‌ها را بغلم می‌گرفتم که یک‌وقت آن‌ها آسیب نبینند.

 

چشم بچه‌ها را می‌گیرم که چیزی نبینند
او شانه‌های نحیفش را از زیر لباس نشانم می‌دهد که پر از جای زخم شلاق‌های مرد نامردش است. می‌گوید: از وقتی این مواد جدید آمد، دیگر وضعش بدتر شد. قبلا با 4 لگد آرام می‌شد، ولی وقتی شیشه مصرف می‌کرد با چاقو به جانم می‌افتاد.


بعد شیشه در خانه‌اش را که حالا با بالشی پوشانده است، نشانم می‌دهد و می‌گوید: همین شیشه خانه را هم چند وقت پیش شکست. جلو بچه‌ها هرکاری می‌کند. هرچند وقت یک‌بار می‌آید و هرچه داریم را می‌گیرد و می‌برد. من فقط چشم بچه‌ها را می‌گیرم که چیزی نبینند.

 

 

خط فقر در زندگی او از سرش هم بالاتر زده است
فائقه دستم را می‌گیرد و به آشپزخانه‌اش می‌برد. در یخچالش را باز می‌کند. فقط یک سطل بزرگ آب در یخچال است و دیگر هیچ. کابینت‌هایش هم همین اوضاع را دارند. خط فقر در زندگی او از سرش هم بالاتر زده، شاید هم از سقف خانه‌اش بالاتر رفته است. اما با تمام این نداری‌ها همه دغدغه‌اش بچه‌هایش هستند؛ دخترش مریم که باید به کلاس سوم برود، پسر کوچک‌ترش امیرعلی که ۷ سالش تمام شده، ولی هنوز رنگ مدرسه و پیش‌دبستانی را ندیده است و امیرحسین 5 ساله‌اش که تمام امیدش به دست‌های مادری است که خودش از ضعف همچنان می‌لرزد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بنده ی خدا
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
کاش یه مسئولی بیاد فقط بداد این فقیرا برسه اون یه مسئول فقط صاحب الزمان عج این همه اختلاس این همه دزدی این همه پول معلوم نیست کجا میرن همین سلطان خودرو با رفیقاش بابا بداد مردم برسید همین اموالشون صادر کردید لاقل به فقرا بدین والله کسی هم به افغانیا زن ایرانی نده بابا برن زن افغانی بگیرن ماکم دردسر نداریم حالا همه ی افغانیا که مثل هم نیستن ولی سیع خوب طرف بشناسید اللهم عجل الولیک الفرج
ناشناس
۰۷:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
چقدر غم انگیز. مادری جوان. و اینگونه فرتوت
و فرزندانی. گرسنه و بی هویت.
افسوس که دولتمردان این سرزمین. هرگز کسانی را. گسیل نمی دارند
که جای جای این سرزمین. را. بگردند. و. مادران.نیازمند را زیر. پوشش. و. چتر حمایتی. در آورند
تا کودکی گرسنه. نماند
و مادری رنجور. در. مکانی. وحشتناک. و بدون امنیت. زندگی. نکند
مسولین. تا وقتی. که. کشورشان. اینگونه است.
هرگز نباید در. قصرها. زندگی. کنند. و. غذای سیری بخورند و زندگی مرفهی. داشته باشند
تا. زندگی فقرا. را. . التیام بخشند
اما هرگز اینگونه. نخواهد بود تا. مردم. از خواب غفلت بیدار نشوند
و بدانند. کسانی. که. مرفه بی دردند هرگز درد فقرا را لمس نخواهند کرد.
ناشناس
۰۶:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
یا امام زمان خودت بداد برس
این بنده خدا تازه یکیشونه....آنقدر تو این مملکت از این بدتر داریم که خداا بدونالاهم عجل لولیک الفرج
ادم
۰۳:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
سلام شما که لطف کردیدو گزارش گرفتیدتوروخدا به یک خیریه وصلش کنید ادم دلش میگیره کاش خودمون داشتیم و کمکش میکردیم ولی چه کنیم جز دعا برای طفلای معصوم و بیگناهش
ناشناس
۰۱:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
اون بچه که الان کسی براش کاری نمیکنه؟ با یه عالمه عقده فردا راهی جامعه میشه که میخاد انتقام همه بدبختیایشو از مردم بگیره ...واین اول راهه
زھرا
۰۱:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
این بی شناسنامہ ھا کہ وضعشان ھم خیلی خوب نیست بھزیستی وکمیتہ باید حمایت از اونارو قبول کنہ چون ھر چی باشن وبرای ھر کجاالان تو کشور ما زندگی میکنن و بعد از این برای ورود این جور افراد بہ کشور سخت گیرترباشن
ناشناس
۰۱:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
نمیشه اطلاعات بدین تا کمی بهشون مواد غذایی ببریم
ناشناس
۰۰:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
این اولین مورد افغانستانیها نیست. بارها و بارها از این کارها کرده اند و این اولیش نیست . متاسفانه دولت باید فکری بکنه به حال افغانیها . بهترین راه حل برگرداندن آنها به کشورشان است و جلوگیری از ورود اتباع افغانی است. در ایران به اندازه کافی همه جور مشکلات هست. بی هویتی افغانها را کجای دلمون بذاریم.
زینب
۲۰:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
چرا دولت برای این بی شناسنامه ها کاری نمیکنه، توی مدرسه ما هم تعداد زیادی از این دانش آموزا هست، من سیستان معلم هستم
ناشناس
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
ا شرکت شاندیز کمک خوب بود کمک میکرد
ناشناس
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
خیلی دردناکه کسی ک میبینه زندگیش تباه شده فقط خدا میتونه کمک کنه
امین
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
کاش میشد زود تر دولت برای این جور فرزندان کاری کند واقعا بی هویتی خیلی سخته
ناشناس
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
ما کشوری ثروتمند هستیم وفقرا دارن چوب طمع و پارتی بازی بعضیا رو میخورن
ناشناس
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
گویا شیطان پرستها همچین بیراه هم نمیگویند : خدا مرده ...
ناشناس
۰۱:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
پس اینهمه بلا نازل میشه مثل سیل زلزله بیماری نشون میده که خدا هست میبیند و میشنود فقط به ما مهلت میدهد تا بخودمون بیاییم.خدایاخودت به ما کمک کن.
ناشناس
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
سلام خیریه ای اگه میشناسید مشهد معرفی کنید براشون شما که گزارش گرفتین یا کلا خودتون خیر پیدا کنید یه خانواده هم یه خانواده است
ناشناس
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
واقعا که متاسفم برای این دولت جمهوری اسلامی .پس مسولانش کجا هستند چرا انقد ما زنا باید بدبختی بیچارگی بکشیم متاسفم . انصاف کجاست . مردونگی کجا رفته .
ناشناس
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
خوشبحال ايران ک مردم اينقدر بدبختن اين حالا ي نمونه از مردم هست همه همينجورن صداشون درنمياد
ناشناس
۰۴:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
چرا قانونی وضع نمیشه افغانستانی روبفرستین به دیارشان تا نسلی بی هویت پس نندازن دختران ایرانی خودشون ب اندازه درد سر دارن متاسفانه ما همیشه چوب بی قانونی رومیخوریم
محمد آزادی طلب
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۷
جناب به فرض چنین قانونی تصویب کنند باز فرقی نمی کرد . پدر فائقه این دختر را به یک مرد معتاد ایرانی شوهر می داد .
آوا
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۹
ای وای خیلی ناراحت شدم
ناشناس
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۹
این دردها و مصیبتها تا کی ادامه دارد. ؟! خدا........خدا.....!